بصير نصيبي |
*من چندی پیش گقتگوی مفصلی داشتم با همراهی در ایران وبرای پخش در ایران. اول چند سطراز گفتگو را باز نویسی می کنم. س: مدتی است که با هم گفتگویی نداشتیم گفتگوی قبلی ما وقتی بود که جمهوری اسلامی وجناح هایش با همه اختلافی که با هم داشتند در قدرت سهیم بودند بخشی از فیلمسازان هم که میخواستند بمانند وتسویه نشوند خب بین جنا ح ها ویا به قول خودت باند های حکومتی طوری حرکت می کردند تا حذف نشوند. اما الان سینمای جمهوری اسلامی بعد از خیزش مردم در بن بست ،گرفتار آمده سینماگران. انگار دستپاچه شده اند ونگران ،اگر اینان مستقل بودند که باید خوشحال هم بشوند که رژیم در حال سقوط است به مردم بپیوندند تا شر حکومت زودتر کنده شود. ج: اگر سینما در ایران دولتی نبود حتما این چنین میشد که میگویی امابرخلاف تصور عده ای سینما در ایران از بودجه دولتی تغذیه می کند، مهرجویی خودش اعتراف می کند که 80 در صد بودجه فیلمها را دولت تامین می کند.همه امتیاز ها ،وام بانکی،هزینه های شستشوی فیلم،میز مونتاز، استودیوی صدا برداری، وسایل صحنه و... و... هدیه ! دولت است البته از کیسه ملت. وقتی سینمایی وابسته به دولت شد. دولت هم مصالح خودش را به فیلمها تحمیل می کند. وقتی نظامی به غایت ارتجاعی، سرکوبگر،غیر انسان، تروریست، حکم میراند تصور می کنید دولتیان چه توقعی از کمک بگیران دارند؟بله سینماگرانی که از امتیاز های حکومتی بهره می برند نگران سقوط نطام هستند. الان به دو بخش مشخص تقسیم شده اند ....(جدا شده از گفتگو باسهیلا محبی) . حوادث ایران به حدی سریع میگذرد که این گفتگوی اخیربامن انگارمدتها پیش انجام شده است. بیاد دارید که من بارها به سینماگران هوشدار دادم که به هوش باشند عمر رژیم های سرکوبگر ابدی نیست تا وقتی مردم خاموشند وتا حرکت های مردمی به هم پیوسته نشده، دیکتاتور خودش را جاویدان می پندارد اما وقتی مردم بپا خاستند ،وقتی ترس مردم از دیکتاتور ریخت دیگر رژیم با سرعتی باور نکردنی به سقوط نزدیک میشود وآنوقت است که آن بخش از ستایشگران که فرصت طلبی ومنافعشان در رژیم آنان را به حمایت از سرکوبگران کشانده در مخمصه قرار می گیرند. مطمئنم اگر در شرایط کنونی از رخشان بنی اعتماد یا تهمینه میلانی بخواهند شرفیاب رهبر شوند از این خواست طفره خواهند رفت اما دوسال پیش همین ها به اتفاق جمعی دیگربه این کار تشریفاتی تن دادند. رژیم هم از این ملاقات که مجید مجیدی ی ذوب شده در ولایت برنامه اش را تنظیم کرده بود نهایت بهره تبلیغاتی را برد.گزارش تصویری این ملاقات شکوهمند! را در جشنواره مثلا بین المللی فجر ودوره اول و پر افتخار! ریاست جمهوری احمدی نژاد نمایش دادند تا بر این ادعای کذب صحه بگذارند که همه سینماگران شیفته رژیم ولایت فقیه وولی فقیه هستند. یا در نامه ای به امضاء همین خانمها به اتفاق جعفر پناهی، نوشابه امیری و200 تای دیگر برای تبلیغ رئیس جمهوری خاتمی بزدل که چالوسی اش برای خامنه ای از فخر الدین حجازی هم فراتر میرفت انتشار دادند خامنه ای را رهبر عظیم الشان خطاب کردند.آیا خامنه ای آن زمان از هر گناهی مبرا بود ودستش آلوده به خون هیچ بی گناهی نبود؟ یا ازصبح روز 23 خرداد 88که اراده سپاه وولی سفیه بر این قرار گرفت که پادوی خامنه ای در نقش رئیس جمهور مردمی ظاهر شود خامنه ای خوب ومهربان وبه قول سینماگران فستیوالی عظیم الشان ناگهانی به قاتل وضد مردم مبدل شد؟!. این بار با سینماگران سینمای گلخانه ای حرفهایی دارم. مردم ما بپا خاسته اندبه خصوص زنان سلحشور مقاومتشان و شجاعتشان ستایش انگیز است. اما سینماگران ایران چه سهمی در مبارزه مردم دارند؟تا آنجا که من میدانم هیج ! بخشی از آنها هم که واکنشی از خود نشان داده اند همبستگی شان به انتشار چند اطلاعیه نیم بند خلاصه شده است. ما سالها میگفتیم چرا شما که خودتان راسینماگر اجتماعی میدانید هیچگاه کوچکترین اعتراضی به رفتار های ضد انسانی ملا ها نمی کنید؟ جواب دیکته شده این بود که ما فیلمسازیم وبا زبان تصویر سخن میگوئیم !حالا ما از شما آقای جعفر پناهی وخانم رخشان بنی اعتماد که لباس سبز الهی به تن کرده ایدمی پرسیم چطور شد ناگهانی انگیزه مسئولیت اجتماعی را به وظایف فیلمسازی اضافه کرده اید؟ وچه کار شایسته ای، اما تصور این چنین است که این مردم بپا خاسته هستند که فیلمسازانی از نوع شما را وادار کرده اند که خودشان را همراه مردم بنمایانند حالا هم که بار دیگر به جای اینکه به مردم به پیوندید به ارتجاع سبز پیوسته اید. آیانمیدانیدکه هدف وقصد نهایی موسو ی وکروبی وخاتمی حفط جمهوری اسلامی است رنگ سبز مورد نظر آقایان هم علامت ارتجاع علوی است؟ حالا که موسوی خود باره ها تاکید میکند که هدفش برگشت به دوران پر افتخار جلاد تاریخ معاصر خمینی کبیر! است .وقتی می بینید موسوی و کروبی -سران سبز الهی- بعد از در گذشت منتظری، که هر دوتایشان به فرمان خمینی کبیر درحذف وی دخالت مستقیم داشته اند این چنین اشگ تمساح میریزند وخاتمی که تبریک منتظری رابه او وبه هنگام ریاست جمهوری اش بی جواب گذاشته بود نیمی از سه سطر تسلیت نامه اش را اختصاص داده بود به تعریف وتمجید های غلو آمیر از منتظری وهمه القابی که تا 6ماه پیش به خامنه ای نسبت میداد یک جا به حساب مسدود شده منتظری واریز می کند. آیا همین رفتار سران ارتجاع سبز نشانه تزویر وریا ودروغ بافی اینان نیست؟ ( به بیانه شماره 71 موسوی توجهتان می دهم که دولت کودتایی! را به رسمیت شناخته فقط سهمی برای دار ودسته اش طلب می کند). نیار به تکرار نیست که خمینیست هابه کمک حزب توده وشیفتگان مواضع ضد امپریالیستی امام ،انقلاب رااز مسیر خود منحرف کردند نه فقط آزاد ی و استقلال بدست نیامد بلکه همان آزاد ی های اجتماعی متداول (آزادی پوشش ،آزادی معاشرت و... )هم از مردم دریغ شد. درماجرای پاره شدن عکس خمینی هر دو باند وادار شدند بندگیشان را نسبت به بنیان گدار بساط ارتجاع واستبدادوخفقان ولایت فقیه به نمایش بگذارند این اتقاق هم کار هر گروه ویا جمع ویا فردی که بود این حسن را داشت که نشان داد که غم ودرد موسوی، کروبی وخاتمی و... بیرون راندنشان از قدرت است وقطع سهم شبه اصلاح طلبان از چاپیدن مردم. آن دسته از سینماگرانی که ادعا داشتند در سیستم مستبد کنونی مجبور بوده اند به برنامه های نمایشی حکومت تمکین کنند. مجبور بوده اند، خامنه ای را رهبر عظیم الشان بدانند،مجبور بودند سر قبر خمینی سینه بزنند، مجبور بوده اند بین بد وبدتر. دنباله روی بد باشند. حالا دیگر چه دلیل وبهانه ای میتوانند ارائه دهند؟مردم دیگر این رژیم را نمی خواهند. مردم دیگر ولی فقیه نمیخواهند،چه ولی فقیه شان صانعی مرتجع باشد چه خامنه ای جنایت کار. آیا شما بی خبرید مردم سیرجان برای نجات جان محکومین به اعدام چگونه جلوی رژیم ایستادند سکوی اعدام را آتش زدند بیش از ده نفراز جانشان مایه گذاشتند تا علیه مجازات ضد انسانی اعدام وعلیه دادگاه های فرمایشی رژیم قیام کنند چه باک که این حرکت مهم در مطبوعات ورادیو تلویزون های غربی انعکاس نداشت وشبه اصلاح طلبان این مقاومت شهامت انگیز را نادیده گرفتند چون نمی شد این شیوه اعتراض را به اندشه امام مرتجعشان وصل کرد .اما شما آگاه باشید که اگر هم هنوز نسبت به نیت واقعی سبز الهی ها تردیدی وجود داشته باشد. شرایط به گونه ایست که خیلی زود ماسک سبز از چهره بانیان آن کنار زده خواهد شد، اینان که پیشیه شان پاک تر از باند غالب نیست اگر همچنان بر حفظ چهار چوب نظام تاکید کنند سرنوشتی بهتر از خامنه ای ودارو دسته اش نخواهند داشت. اما شماآیا میتوانید بهانه بیاورید که بار دیگر گول خوردید وتصور می کردید که مردم از طریق دکان داران دوم خردادی های امتحان پس داده به رهایی خواهند رسید؟ نه دیگر، اگر میخواهید برای جبران همراهیتان با فاسد ترین رژیم دنیای معاصر- حتا اگر ناخواسته بوده- راهی بیابید شایسته اینکه به قیام نوین مردم بپیوندید خودتان را از کلیت نظام جمهوری اسلامی جدا کنید، با توسل به شعار های مذهبی واسامی مذهبی(شمر ، یزید،ابوالفضل علمدار، حجت ابن حسین،زینب،زهرا،حر و...) و الهام از حوادث آمیخته با خرافات 1400سال پیش یا شرکت در نماز جمعه وسینه زنی، قمه زنی ویا حسین میر حسین ،نمیتوان ره بجایی برد. مردم چنان از حکومت مذهبی خسته شده اندبهتر بگوئیم متنفرند که دیگر زیر بار قرائت های دیگر از دین مبین با ولایت فقیه مطلقه وغیر مطلقه. نخواهند رفت. این نوع دکان های عامه فریبی بماند برای شیرین عبادی ها وگنجی ها.سازگارا ها، نوشابه امیری ها ، محسن مخملباف ها،علی کشتگر ها،فرخ نگهدار ها،نبوی ها ، بهنود هاونظایرشان. اگر با مردم هستید از مردم بیاموزید که ایام مذهبی اخیر نه به سروسینه خود کوفتند ونه به هیات هاپیوستند بلکه در خیابان های تهران یک جنگ واقعی را با رژیم آغاز کردند وبدون توجه به نصیحت های شبه اصلاح طلبان که راه پیمایی سکوت ومسالمت آمیزوتقدیم گل به عاملین سرکوب را تبلیغ میکردند بسیجی ها ولباس شخصی ها را تنبیه کردند به آنها فهماندند که از این پس ساکت نخواهند ماند .شعار «ما زن ومرد جنگیم به جنگ تا به جنگیم» در همین روزها شکل واقعیت به خود گرفت. اگر واقعا صدای فریاد مردم را شنیده اید واکنش شما به شبه جشنواره فجر در سالگرد استقرار ج.ا ودر دهه زجر، بهترین فرصت رابرای ضربه های آخر وکارساز فراهم می کند. اگر سینماگران بدون توجیه ودلیل وبهانه این شبه جشنواره بی هویت رابایکوت کنند یک قدم موثربرای همراهی با مردم برداشته اند . دیگر کار رژیم تمام است. مردم بدون همراهی من وشما هم نظام را ساقط خواهند کرد به خاطر خودتان است که پیشنهاد می کنیم که با بایکوت جشن های ده فجر و شبه جشنواره فیلم فجر همراه مردم باشید. 22 بهمن 57 روز تولدنظام جمهوری اسلامی است چرا روز پایان این نظام جبار ومردم فریب فاسد نباشد؟ یادداشتهای روز "، ویژه سایت دیدگاه نوشته میشوند. در صورت تمایل به بازتکثیر متن، لطفا منبع را "یادداشتهای روز سایت دیدگاه" قید کنید . بصیرنصیبی. سوم ژانویه 2010 زاربروکن. آلمان
|
۱۳۸۸ دی ۱۷, پنجشنبه
بایکوت شبه جشنواره فیلم فجر یک قدم مهم وموثر!
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر