۱۳۸۸ اسفند ۹, یکشنبه

چند طرح برای برون رفت از بُحران و موانع آنها


منصور امان

9 ماه پس از بر هم خوردن معرکه ی انتصاب ریاست جمهوری، حُفره حق مردُم ایران در انتخاب سرنوشت و نمایندگان خود، با قُدرت بیشتری "نظام" و رویدادهای گرد آن را به درون خود می کشد. اشتباه مرگبار باند نظامی - امنیتی ولی فقیه در تغییر یکجانبه نمایش، تشریفات انتخاباتی جمهوری اسلامی که رُل تخته پرش از روی این حُفره مشروعیت را ایفا می کرد را به وزنه ای سنگین بر پای آن تغییر نقش داده است.

از این رو شگفت آور نیست که هر راه حل برخورد به بُحران پس از انتخابات، مُستقل از آنکه از سوی کُدام صف بندی ارایه گردد، به گونه ای به مساله حق انتخاب جامعه باز می گردد.

در حالی که باند ولی فقیه هر شکلی از ابراز نظر مُستقل مردُم چه در خیابان و چه در پای صندوق رای را با پایان حُکمرانی خود مُترادف می بیند، جُنبش اجتماعی، گُزینه ی انتخابات آزاد با موضوع تعیین تکلیف دموکراتیک با استبداد مذهبی را در برابر خود نهاده است.

حتی راه حلهای میانه ای که به میدان این کشاکش افکنده می شوند نیز به شدت تحت تاثیر فاکتور مزبور قرار دارند و در چارچوب آن طراحی می شوند. در این رابطه می توان به طرح آقای رفسنجانی اشاره کرد که مُشارکتی کردن تعیین صلاحیت نامزدهای انتخابات بین باندهای ذی نفع و در واقع بازگشت دسته جمعی به شرایط پیش از 1384 را پیشنهاد می دهد.

در همین حال آقایان کروبی و موسوی نیز خواهان رفراندوم (کروبی) و انتخابات آزاد (موسوی) شُده اند و همزمان درخواست کرده اند که به مردُم اجازه داده شود تا از طریق یک راهپیمایی، نظر خود در باره حُکومت را اعلام کُنند و به نمایش بگُذراند.

تفاوت اصلی بین طرح آقای رفسنجانی با پیشنهادهای آقایان موسوی و کروبی در نُقطه اتکای ایده های آنها برای به واقعیت گراییدن ست. اجرای طرح آقای رفسنجانی به رای و منفعت آیت الله خامنه ای مشروط گردیده است اما چنین می نماید که آقایان کروبی و موسوی، نیروی جُنبش اجتماعی را پُشتوانه پیشنهادهای خود قرار داده اند، اگر چه زاویه نگاه آنها به آماج انتخابات را بیشتر از درون "نظام" و جهت گرفته از مباحثی همچون "اجرای بدون تنازل قانون اساسی" (موسوی) یا "جمهوری اسلامی واقعی" (کروبی) می توان ردیابی کرد تا بیرون آن.

مانع اصلی آقای رفسنجانی در عملی کردن طرح خود، فاصله عمیق بین دو انگاشت جا اُفتاده ی استبداد مذهبی یکپارچه شُده و جُنبش اجتماعی عُرف طلب و آزادیخواه است که بند بازی روی آن را به یک ماجراجویی و نه ابتکار پراگماتیستی تبدیل می کُند. آقایان کروبی و موسوی توسُط مُراجعه شان به جُنبش اجتماعی با این مانع روبرو نیستند. با این وجود، ناهمگونی میان عزیمتگاه و مقصد یا تصور ذهنی آنها از آن، راه هایی که بین این دو نُقطه وجود دارد و باید پیموده شود را نیز در راه حلهای این دو در هاله ای گُنگ و محو فرو می برد.

هیچ نظری موجود نیست: