در بند 350 کسانی هستند که از هیچ پشتوانه ی خبری برخوردار نیستند در صورتیکه هزینه ای کمتر از دیگران نپرداخته اند. در میان اینان کسانی هستند که دارای مدارک بالای دانشگاهی می باشند و یا سن بسیار پایینی داشته و تنها به جرم کرد بودن به اشد مجازات محکوم شده اند و یا آزادی مشروطشان در هاله ای از ابهام می باشد و با این کار فشار بیشتری به آن ها وارد می آورند. شاید بتوان از اینان به عنوان زندانیان سیاسی فراموش شده نام برد.
نخبگان و دانشگاهیان فراموش شده در بند ۳۵۰ اوین
کسانی که هیچ یک از مجامع حقوق بشری برایشان کوچکترین حمایتی به عمل نیاوردند. نخبگان علمی و هنری که بی گمان به دلیل اعتراض، اینچنین مورد هجمه و فشار قرار گرفته اند. اسامی تعداد کمی از آنان به قرار ذیل است:
حمید رضا جعفری، فرزند جبار، متولد 1357در 20 خرداد 89 سوار بر اتوموبیلش در خیابان ولیعصر به اتهام پخش اعلامیه و اطلاعیه دستگیر شد و تاکنون بدون تفهیم اتهام و تعیین دادگاه در بند 350 زندانی و بلاتکلیف است و فاقد وکیل می باشد. دانشجوی کارشناسی ارشد حسابداری می باشد. چشم وی بسیار ضعیف است به گونه ای که برای انجام کارهایش در زندان مشکل جدی دارد و به شدت نیازمند چشم پزشک و امکانات پزشکی است که در زندان از او دریغ می شود.
قادر رحیمی، فرزند حسن، 19 ساله متولد بوکان کردستان است که تا سوم راهنمایی درس خوانده است. وی 4 سال پیش به دلیل فراهم نبودن شرایط کار و تحصیل برای کار به تهران آمد. مدتی پس از عاشورای سال 88 دستگیر شد و در شعبه 28 دادگاه انقلاب به ریاست قاضی مقیسه او را به 6 سال زندان محکوم کردند. دادگاه تجدید نظر او هنوز برگزار نشده و بیش از 5 ماه است که بلاتکلیف در زندان است. وکیل وی هم اکنون محمد علی دادخواه می باشد.
نظام حسن پور، فرزند غلام متولد1362، در 1 اردیبهشت 1389 در کوهدشت لرستان دستگیر شد و به مدت یک هفته در بازداشتگاه اطلاعات مورد بازجویی های سخت و سنگین در ساعت های بعد از نیمه شب همراه با ضرب و شتم قرار گرفت و پس از آن به زندان اوین منتقل شد و همچنان بلاتکلیف است. تابحال به وی اجازه گرفتن وکیل داده نشده است.
سامان نورانیان، فرزند صمد، متولد1357 در 6 دی 88 (عاشورا) دستگیر و در داگاه علنی قاضی صلواتی به 3 سال زندان محکوم شد که در دادگاه تجدید نظر نیز تائید گردید. قبل از برگزاری این دادگاه نمایشی 2 روز به انفرادی فرستاده شد. وی فارغ التحصیل کارشناسی ارشد مهندسی پزشکی از دانشگاه تهران می باشد. همسرش نیز بیش از 50 روز در زندان بود. همسر وی در زندان در زمان بازجویی ها دچار شکستگی پا گردید و هیچ کس پاسخگو نشد.
آبتین غفاری فرزند محمد اسماعیل، متولد 1355 در 21 بهمن 88 دستگیر شد و 1 سال حکم قطعی دارد. وی نوازنده و مدرس برجسته تنبک، دف و دیگر سازهای کوبه ای است که آثارش در چندین آلبوم موسیقی منتشر شده و کنسرت های فراوانی در تهران و شهرستان ها و خارج از کشور داشته است.
ابولفضل قاسمی، فرزند احمد متولد 1360، در 6 دی 88 (عاشورا) دور از تجمع های مردمی دستگیر شد. دانشجوی کارشناسی ارشد حقوق دانشگاه علامه طباطبایی است. پدر وی از ایثارگران و رزمندگان جنگ است. در شعبه 28 دادگاه انقلاب قاضی مقیسه او را به سه سال زندان محکوم کرد که در دادگاه تجدید نظر عینا تائید گردید.
ایمان آذریان فرزند ابواقاسم، متولد1356 در 6 دی 88 (عاشورا) دستگیر شد و 3 سال حکم قطعی دارد. در دادگاه بدوی شعبه 26 دادگاه انقلاب، قاضی پیرعباس حتی به صحبت های او گوش نداد و گفت دفاعیات را فقط بنویس و اجازه حضور وکیل را در دادگاه نیز نداد. ایمان فارغ التحصیل کارشناسی ارشد شیمی و دانشجوی دکتری است.
علی ارشدی، فرزند حسین، متولد 1360 در 6 دی 88 (عاشورا) دستگیر شد و یک سال حکم زندان قطعی دارد. فارغ التحصیل کارشناسی ارشد برق-مخابرات از دانشگاه علم و صنعت و دانشجوی دکتری است. چندین مقاله علمی در معتبرترین مجلات بین المللی و کنفرانس های داخلی و خارجی منتشر کرده و به عنوان دانشجوی ممتاز پژوهشی دانشکده برق دانشگاه علم و صنعت انتخاب شده است.
میثم محمد بیگی، فرزند رحیم، متولد 1361 در 6 دی 88 (عاشورا) دستگیر شد. در دادگاه علنی قاضی صلواتی حضور داشت و قبل از دادگاه نمایشی 15 روز در سلول انفرادی زندانی بود. میثم یک سال حکم قطعی دارد. دانشجوی مترجمی زبان انگلیسی دانشگاه علامه طباطبایی است. نوازنده گیتار و پیانو است و ساز تخصصی اش گیتار الکتریک می باشد.
غلامرضا مکیان معروف به حاج رضا ملک پس از انتقالهای مختلف و آزار و اذیت های روحی و روانی مختلف پس از انتقال به بند 240، رجایی شهر، 209 و اندرزگاه 8 به بند 350 بازگردانده شد. او که دارای مو و محاسن بلند بود می گوید که با ضرب و شتم همه را از ته زدند که در ابتدای ورودش هیچکس او را نمی شناخت.
تائید حکم یکی دیگر از عاشوراییان:
حکم ابوالفضل قاسمی از دستگیرشدگان واقعه عاشورا که در دادگاه بدوی به سه سال حبس محکوم شده بود هفته پیش توسط شعبه 54 دادگاه تجدیدنظر تائید گردید. وی که دانشجوی کارشناسی ارشد دانشکده حقوق دانشگاه علامه طباطبایی می باشد تائید حکم خود را با توجه به عدم اقرار و مدارک لازم دور از ذهن دانست.
کتاب خواندن ممنوع:
در پی به اصطلاح تعمیرات بند امنیتی 350 و فشارهای روحی و روانی مختلف به زندانیان، کتابخانه بند تخریب و به اتاق تبدیل شد و هم اکنون این بند فاقد کتابخانه می باشد. صرف نظر از وضعیت بهداشتی و کیفیت پایین غذا و عدم امکان استفاده از هرگونه امکانات فرهنگی، ورزشی از جمله باشگاه، کلاس های آموزشی و قطع رابطه این بند با کل زندان، حتی از ورود کتاب توسط خود زندانیان به بند نیز جلوگیری بعمل می آید و جلوی ورود کتب رمان، شعر، فلسفه و … توسط حفاظت زندان گرفته شده است و در صورت عبور از این خوان، رئیس اندرزگاه هم خودی نشان می دهد و مانع می گردد.
مرخصی به زندانیان امنیتی (سیاسی) داده نمی شود:
رئیس سازمان زندان ها اعلام داشت که اصل بر عدم ارائه مرخصی به زندانیان امنیتی است. از آنجایی که مجاری قانونی برای اعطای مرخصی به زندانیان باید توسط سازمان زندان ها انجام شود اما دادستان کل جریان را به عهده گرفته و او مسئول این امر گردیده است. نکته جالب اینجاست که در صورت موافقت دادستان باید نهادهای امنیتی از جمله وزارت اطلاعات مرخصی را تائید نمایند و در صورت عدم موافقت، جلوی مرخصی گرفته خواهد شد. حال سوال اینجاست که جای این نهادها و دخالتشان در امور قضایی کجای قانون است؟ آیا این خود نقض آشکار قانون نیست؟
ادوارنیوز
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر