بنفشه کمالی: برتولت برشت، زند ه گی گالیله
آن که حقیقت را نمی داند بی شعور است، اما آن که حقیقت را می داند و انکار می کند تبهکار است
از
زمان بازتاب بیرونی اطلاعیه هیئت مدیره سندیکای شرکت واحد اتوبوسرانی
تهران و حومه مبنی بر، برکناری منصور اسالو درتاریخ 2 بهمن 1991، تاکنون
عکس العمل ها و نظرات مختلفی مبنی
بر تایید و رد این تصمیم در سایت های مختلف فارسی زبان درج گردیده است.
دراین رابطه گرایشات مختلف سیاسی و افراد، با تایید و رد این تصمیم هیئت
مدیره سندیکا،در اصل و اساس،دوری و نزدیکی خود را با این تصمیم بیان کرده و
نشان دادند.عده ای با مخالفت با برکناری اسالو و تایید
او به مثابه نماینده خط رفرمیستی و اطلاح طلبی و تایید این خط از یک طرف و
از طرف دیگر موافقان با تصمیم هیئت مدیره و به مثابه نماینده خط انقلابی
به شکل بارزی خود را بیان کردندو نشان دادند. موضع گیری ها ی بیان شده
دررابطه با تصمیم هیئت مدیره سندیکا فقط یک مخالفت ساده و زود گذر نبوده است و نیست. این موضع
گیری های موافق و مخالف در برابر تصمیم هیئت مدیره سندیکا دقیقا بازتاب
مبارزه طبقاتی در دل جامعه و در جنبش کارگری و در بین فعالین جنبشِ موسوم
به جنبش چپ می باشد که بسیار حائز اهمیت است. در این جدال طبقاتی،گرایش
راستین و درست و دارای حقانیت را،به نظر نگارنده موضع
هیئت مدیره سندیکا دارا بوده ومی باشد و نیز موافقین این تصمیم ؛ در مقابل
آن مخالفین این تصمیم به نظر من طرفدار گرایش راست و اصلاح طلبی بوده اند .
ما به وضوع گرایش سانتریستی ،
رفرمیستی– اطلاح طلبی و سو سیال دموکراتیک و بورژوایی ( در غالب سکولاریسم –
دموکراسی طلبی) در دفاع از اسالو و طرفداران شرمگین دموکراسی بورژوایی را
در این نظرات مخالفین مشاهده کردیم
ودر طرف دیگر،موضع رادیکال و سو سیالیستی در دفاع از تصمیم هیئت مدیره
سندیکا. در این رابطه هرچه زمان گذشت و می گذرد،تفاوت این دو دیدگاه در
نزدیکی و دوری به تصمیم هیئت مدیره سندیکا خود را بیشتر و بیشتر عریان می
سازند و این دو دید گاه بیشتر
شکافته می گردد وانکشاف طبقاتی می یابند. این دو گرایش: 1- سوسیال دموکراسی
– اطلاح طلبی وسانتر از یک طرف و 2- گرایش چپ ( سو سیالیسم انقلابی) از طرف دیگر، در نوشتار های فراوانی که تاکنون درج شده است بازتاب یافته و خود را به روشنی نشان داده است .
طبیعتا همیشه در طول تاریخ مبارزه طبقاتی،در پیچ تاب های مهم و حساس طبقاتی و سیاسی و اجتماعی است که مواضع و
ماهیت گرو هها و احزاب و افراد به روشنی خود را نشان می دهند و جایگاه
طبقاتی خود را چه آگاهانه و یا غیر آگاهانه مشخص می سازند. بطور مثال در
دوران جنگ،ناآرامی های سیاسی ( انقلاب) و تحولات حاد و ناگهانی این امر به
سرعت انجام می پذیرد بر عکس در دوران های رکود تفاوت ها کمتر آشکار و عیان
می باشند و دوست و دشمن طبقه کارگر را به درستی نمی توان از یکدیگر تشخیص
داد.برای مثال در دورانی که جنبش
سبز پدیدار شد. بودندگروهها و احزاب و افرادی که اسم کمونیست و چپ بر خود
گذاشته بودند و هنوز می گذارند و به دفاع کامل از این جنبش و رهبران
ارتجاعی و ضد کارگری این جنبش پرداختند و سعی آنان بر این بود که این جنبش
را به اسم انقلاب به طبقه کارگر حقنه کنند .
اما
آن چه که در نوشته های موافقین و مخالفین تصمیم هیئت مدیره سندیکای واحد
مبنی بر،بر کناری منصور اسالو ،جلب توجه کرده و می کند،نه فقط بیان نظرات
مخالفان و موافقان تصمیم هیئت مدیره سندیکا،بلکه تقابل گرایش سوسیالیستی-
انقلابی در مقابل گرایشات رفرمیستی، راست، سانتر،سو سیال دموکراتیک،
سکولار- لیبرال و اتحادیه گرایی راست بود ( طرفداران اسالو) که خود را در پوشش مخالفت با این تصمیم بیان کردند. نظراتی مانند،عدم رعایت اصول دموکراتیک، تاکید بر سابقه زندانی شدن وشکنجه و آزار اسالو، تهمت وزارت اطلاعاتی زدن به اطلاعیه برکناری و غیره.
تاسف بار تر از همه این است که در این رابطه تعدادی از از افراد " چپ
" از این تصمیم هیئت مدیره برای انتقام گیری و خالی کردن عقده های شخصی
خویش علیه فعالین اجتماعی و کنشگران سیاسی سوء استفاده کرده و فرصت را
غنیمت شمرده که کینه ها و خصو مت های تلنبار شده خویش را علیه فعالین و تلاشگران مردمی – کارگری به
نمایش بگذارند . یکی ازناسالم ترین و خصومت آمیز ترین و زشت ترین برخوردها
و کمپین ها ی از این دست ، کمپینی بود که علیه نویسنده مردمی وتلاشگر
اجتماعی آقای محمد قراگوزلو به کار بستندو بر پا کردند. در این زمینه آقای
امیر پیام و ایرج فرزاد، افتخار و جایزه خصومت بار ترین، ضدسوسیالیستی ترین و ناسالم ترین و کینه توزانه ترین برخوردهارا نسبت به آقای قراگوزلو به خود اختصاص دادند.
در رابطه با ایرج فرزاد (1) باید بگویم که تا پیش از این نوشته خصومت آمیز ایشان در مورد آقای قراگوزلو، احترام خاصی برای ایشان قائل بودم، خاطرات ایشان را به نام زند ه گی و زنده گانی من را مرتب می خواندم.حتی با خاطرات ایشان گریه کردم. بخاطر سرنوشت و زند ه گیِ سختی که او و خانواده و مادر جوانش پس از درگذشت پدرشان به آن دچار شدند ،ایرج فرزاد به خاطر درگذشت پدر شان مجبور شد که در دوران کودکی در حالی که فکر کنم 6 سال بیشتر نداشتند در مسگری کار کنند، این موضوع مرا
بسیار متاثر کرد و برای کودکی که او بوددر آن دوران و دچار این سرنوشت غم
انگیز گردیده بود به شدت گریستم. زمانی که در خاطرات ایشان خواندم که او
رفیق و همراه خیلی نزدیکِ بزرگترین و محبوبترین و درخشانترین کمونیست های
سازش ناپذیر ایران ، یعنی فواد مصطفی سلطلنی و صدیق کمانگر
بوده واقعا به او غبطه می خوردم وآرزو می کردم که کاش من به جای او بودم و
افتخار آشنایی با آن عزیزان و خورشید درخشان جنبش کمونیستی را داشتم. همین
نزدیکی او با این کمونیست های بی نظیر، جایگاه خاصی به او در نزد من می
بخشید. در رابطه با فعالیت ها و زندانی شدن ایرج فرزاد و مقاومتش درزندان او برایم قابل تحسین بوده و احترام زیاد ی برای او قائل
بودم و این که او از تمامی کوران های سخت زند ه گی و مبارزه به مثابه یک
سو سیالیست – کمونیست سر بلند بیرون آمده بود برایم مایه شادی و غرور برای
او و به جای او بود. خواندن خاطرات
ایشان را به رفقا و دوستان توصیه می کردم و برایم این خاطرات به عنوان سند
مهمی برای جنبش کمونیستی و جنبش مبارزاتی – سو سیالیستی با ارزش بود.
رفقایم نیز مثل من تحت تاثیر زند ه گی و خاطرات او قرار گرفته بودند. به
همین دلیل تصورو تصویر بسیارزیبا و والایی از ایشان تاکنون داشتم. علیرغم
این که نظرات سیاسی امروزشان برای من قابل تایید نبوده و نیست اما برای او احترام فراوانی قائل بودم. متاسفانه،نوشته اخیر ایشان در
برخورد به آقای محمد قراگوزلوو نظراتشان در مورد تصمیم هیئت مدیره سندیکا
مبنی بر بر کناری اسالو و خصوصا برخورد ایشان به آقای محمد قراگوزلو ،
تمامی تصورات و نظراتم را در مورد ایرج فرزاد بر هم زد. و الان تصویر
نازیبایی از ایشان دارم. کاش ایرج فرزاد این نوشته خصومت آمیز و غیر انسانی و دشمنانه را در قبال نویسنده مردمی آقای قراگوزلو نمی نوشت و تصورات مرا و کسان زیادی مثل مرا در مورد زند ه گی خودشان همچنان زیبا و دلپذیر و با احترام باقی می گذاشتند. فقط یک نکته
به آقای ایرج فرزاد می خواهم بگویم و آن این است که شما که در جایگاه و
موقعیت یک انسان مبارز – کمونیست هستید، باید بدانید که انسان ها در طول
زند ه گی اشان می توانند اشتباه کنند و تغییر پذیر می باشند. خصوصا در
مبارزه طبقاتی .
انسان ها یی که ادعای سو سیالیستِ انقلابی بودن را دارند و می کنند، و می خواهند دنیای نو و بهتری را عاری از استثمار و تبعیض و مملو از عدالت و انسانیت بسازند، خود نیز باید عادل باشند. بقول برتولت برشت" ما که می خواستیم دنیای مهربانی بسازیم، خود نتوانستیم مهربان باشیم
" و باید در جهت بهتر ساختن این دنیا تمام سعی خود را بکنند تا که آنرا
بهترسازند با اعمال و فعا لیت ها و افکار و تمام تلاش های خویش. برخورد
آنها به انسان ها و پدیده ها، باید عادلانه و دیالکتیکی و علمی و انسانی
باشد و با در نظر گرفتن شرایط و وضعیتِ افراد باشد وسعی کنند که انسانها
رادر کا نتکسی که قرار دارند ارزیابی کنند و نه به دلخواه خود. این که
زمانی آقای قراگوزلو طرز فکراشتباهی در مورد مسائل سیاسی داشته اند و این
را خود ایشان نیز اذعان دارند و آن تفکرات را الان قبول ندارند و در نوشته هایشان نیز به خود برخورد و انتقاد کرده اند بر همه روشن است . آقای
قراگوزلو اکنون حداقل از 3 سال پیش تاکنون در نوشته های بیشمار و موضع
گیری های انسانی و درست و مردمی خود نشان داده و ثابت کرده اند که کجا
ایستاده اند،آری او در طرف و در موضع طرفداری از استثمار شد ه گان ایستاده
اند. در مورد تصمیم سندیکا نیز ایشان موضعی درست و رادیکال و در راستای
منافع کارگران گرفتند،گواه برخورد درست ایشان ، هم مصاحبه دیروز، 28 فوریه 2013 آقای
اسالو با تلویزیون رهامی باشد، هر چند که با تفکرات اصلا ح طلبانه ای که
آقای اسالو در گذشته داشتند، این مصاحبه و جهت گیری آینده اونیزکاملا روشن بوده و
هست، اما با مصاحبه جدید آقای اسالو، دیگر بر همگان موضع راست اسالو باید
روشن شده باشد و شکی در درستی تصمیم هیئت مدیره سندیکا نباید داشت . الان
دیگربها نه ای برای مخالفان تصمیم سندیکا مبنی بر این که جهت گیری حال و
آینده آقای اسالو را نمی دانند و
نمی دانستند برای کسی باقی نمانده است . و برای مخالفان تصمیم هیئت مدیره
سندیکا دلیلی بر مخالفت آنها نباید وجود داشته باشد، البته اگر
که این مخالفان خودشان آغشته به مواضع راست و رفرمیستی نباشند. الان دیگر
بحث ندانستن نیست و ثابت گردید که تصمیم سندیکا در مورد آقای اسالو درست
بوده است و دفاع سو سیالیست های انقلابی از این تصمیم سندیکا نیز حقانیت
داشته است و درستی نوشته های آقای قراگوزلو در مورد اسالو و مهدی کوهستانی و
دفاع و نظرات درست ایشان از تصمیم سندیکا محرز گردیده و ثابت شده است .
الان دیگر کسی نمی تواند ادعای سوسیالیست انقلابی بودن داشته باشد و مخالف
تصمیم هیئت مدیره سندیکا باشد .
آقای قراگوزلوچندین سال است که با موضع گیری ها و نوشته های مردمی خویش در مسیر دیگری گام برداشته اند که برای من جایگاه و موضع گیری ها و رویکرد کنونی و حال ایشان کاملا روشن و قابل دفاع و قابل تایید و احترام است؛ اگر شما آقای ایرج فرزاد؛ صادق باشید، این مسئله نیز باید برای شما هم، اگر نخواهید مغرضانه برخورد کنید و به
خودتان وطبقه کارگر دروغ نگویید باید روشن بوده و شده باشد. مهم موضع گیری
های آقای قراگوزلو در حال حاضر می باشند و این که ایشان در کدام طرف قرار
دارند و این که الان آقای قراگوزلو دارای چه تفکراتی می باشند ونه آن
تفکراتی که چندین سال پیش داشتند.شما باید
افکار و موضع گیری کنونی ایشان را ملاک قرار داده و و از آنها دفاع کنید.
البته اگر که خود را در جهت منافع طبقه کارگر قرار می دهید. ولی متاسفانه
کینه و حب و بغض و رفرمیسم و دموکراسی خواهی بورژوایی در شما شاید مانع از
این موضع گیری می گردد، با تاسف باید بنویسم که شما مانندتعداد دیگری از همفکرانتان آگاهانه سعی در تخریب سیستماتیک
آقای قراگوزلودارید. این روشی بغایت فاشیستی می باشد. تخریب سیستماتیک یک
نویسنده مردمی. البته پیش از شما این عمل شنیع توسط محفل شناخته شده و سایت
شناخته شده ای مثل سایت امید و سایت مجله هفته که پرچمدار این کار بسیار زشت بود ند و از این کار راه به به جایی نبردند بود و الان مدتی
است که این کار را متوقف کرده اند، هر چند که گاهگاهی باز هم افرادی از
این محفل و سایت های نام برده سعی می کنند که زهر خود را به آقای قراگوزلو از
لابلای نوشته هایی که می نویسند و بازتاب می دهند به ایشان بپاشند. باید
تاکید کنم که کمونیست های واقعی در مقابل تخریبات سیستماتیک علیه فعالان مردمی نباید سکوت کنند و سکوت نخواهند کرد هرگز . همانطور که در مقابل ظلم و ستم در جامعه نیز هرگز سکوت نکرده اند.
آقای ایرج فرزاد، آیا شما نمی دانید که نویسنده ای که در داخل کشور است با چه مشکلات و خطرات سهمگینی برای نوشتن و ابراز نظر روبرو می باشد؟ آیا شما نمی دانید که
نویسنده و یا فعال سیاسی و کارگری اگر بخواهد در باره دهه سیاه 60 بنویسد و
حرف بزند، بی تردید سرش بالای دار می رود؟ مگر شما در هر دو رژیم
دیکتاتوری پهلوی و رژیم استبدای جمهوری اسلامی رنج زندان و شکنجه و تبعید و
از دست دادن یاران و عزیزان را و نیز رنج شکنجه و زندان و خطر اعدام را متحمل نشده اید ؟ از موضع گیری شما در باره آقای قراگوزلو در بهترین حالتش ناراحت و دلگیر شدم. و در بدترین حالت شوکه شده و این موضع رابسیار ناسالم و مغرضانه می دانم. امید که از خودتان در این رابطه انتقاد نمایید. تا شاید من و دیگر عزیزان تصویر مثبتی را که از شما داشتیم بتوانیم باز سازی کنیمو در جهت ساختن دنیایی بهتر قدم های زیبایی بردارید .
اما امیر پیام ، بی شک ایشان یکی از سیاست بازهای حرفه ای است که بادبانش همیشه با جهت باد می چرخد و جهت چرخشش هم در بیشتر مواقع به سمت راست و "مردم پسند" (2) می باشد، و در واقع نان را به نرخ روز می خورند. ایشان به نظر من انسان سیاسی جدی نیست ودر دفاع عاشقانه اش از جنبش سبز( البته ایشان الان می گویند که دفاع ایشان از مردم مبارز بوده و نه از جنبش سبز) خیلی
بارز و آشمکار بود. او در نوشته جدید خود (3) در برخورد به آقای محمد
قراگوزلو، خیلی ناراحت شده اند که چرا آقای قراگوزلو ضد امپریالیست می
باشند. امیر پیام زمین و زمان را به هم دوخته اند که خلاف این را ثابت کنند
و بگو یند که آقای قراگوزلو به جنبش ملی – مذهبی تعلق دارند و از گذشته
آقای قراگوزلو که چه بوده اند و چه نوشته اند و چه نظراتی داشته اند برای
مرعوب کردن خواننده مطلبش استفاده کرده است و گذشتۀ
آقای قراگوزلو را به میان کشیده اند و از این موضوع برای حقانیت نظرات خود
سوء استفاده کرده اند و مو ذیانه از مطالب و موضع گیری های بسیار خوب و
علمی و کارگری که آقای قراگوزلو که در این 3 سال اخیر( که نگارنده با مطالب
ایشان آشنایی دارم) نو شته اند اسمی نبرده اند. دشمنی و کینه شخصی ایشان با آقای قراگوزلوحد و مرزی ندارد. بیشتر بنظر حسد و عقده خود کم بینی در
مقابل ایشان می باشد تا که در برخورد سیاسی – نظری ریشه داشته باشد، مثل
همان محفل و همان دو سایت مربوطه .متاسفانه از نوشته آقای امیر پیام علیه
آقای قراگوزلو نتیجه گیری بیش از این نمی توان کرد.
در
پایان: خبری که از امروز در بعضی سایت ها و در یوتوپ قرار دارد. مصاحبه
آقای اسانلو با تلویزیون رها، بار دیگر حقانیت تصمیم هیئت مدیره سندیکای
شرکت واحد را در بر کناری درست آقای اسالو ثابت نمود (4)
(1) در
نکوهش توجیه "کارگری" ترور شخصیت، ایرج فرزاد 23 فوریه 2013، سایت آزادی
بیان، صفحه مطالب مربوط به برکناری آقای اسالو از هیئت مدیره سندیکای شرکت
واحد و
(*2) مجادله ای از دو قطب ارتجاع (در حاشیه تحولات سندیکای کارگران شرکت واحد) امیر پیام، 18 فوریه سایت آزادی بیان
(*2*)
حال به ایران بازگردیم. سال 88 سال بحران بزرگ سیاسی و سال سربلندکردن یکی
از عظیم ترین و بی سابقه ترین جنبش های آزادیخواهانه در تاریخ این جامعه
بود. توده های تحت ستم و بی حقوقی مطلق و همه جانبه ارتجاع حاکم، در ادامه
سی سال مقاومت و مبارزه بی وقفه علیه آن به پا خاستند و مستقیما عامل همه
ستم ها و مصایب موجود و مهمترین سد و مانع در برابر هر نوع تغییر مثبت و
انسانی یعنی جمهوری اسلامی را هدف اصلی مبارزه خود قرار دادند. جنبش
آزادیخواهانه مردم بسرعت رادیکالیزه شد و سرنگونی ارتجاع را در دستور خود
قرار داد و به اینترتیب کل اوضاع وارد یک موقعیت انقلابی شد.." امیر پیام30 فروردین 1389، وبلاگ امیر پیام. وقت تنفس و سرگئیویته های ایرانی، شخصیتها و سرمایه داری ایران"
بنفشه کمالی
1-3 -2
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر