سخنی
با عاشقان سینه چاک سینمای جمهوری اسلامی
سخنی با عاشقان سینه چاک سینمای جمهوری اسلامی
از فیلمسازی برای سپاه پاسداران تا اتحادیه اروپا
فیلم قبلی اصغر فرهادی، " جدایی نادر..." - که تمامی فستیوالهای ریزو درشت دولتهای غربی تا اسکار با جایزها و هیاهو تلاش کردند به همه بقبولاند که یک فیلم "بی نظیر تاریخ سینما" و "مستقل" مقابلشان دارند نه فیلمی که بانک پاسارگاد وابسته به مهمترین ارگان سرکوب جمهوری اسلامی یعنی سپاه پاسداران تهیه کننده آن بوده- فیلمی است که پیش از صدور به خارج در فستیوال سینمایی فجررژیم بیشترین جایزهها به آن اهدا شد و با تلاش دولت احمدی نژاد با همکاری دولت آمریکا راهی اسکار گشت و چند ماه بعد اوباما در پیام نوروزی خود به مردم ایران مستقیما اعلام کرد که اهدای جایزه اسکار به این فیلم نشان دهنده حسن نیت دولت آمریکا در برخورد با رژیم جمهوری اسلامی بوده است.
از آن طرف هم جواد شمقدری رئیس امور سینمأیی رژیم اعلام میکند؛
"...ما طراحی کردیم و حتی لابیگری کردیم تا این اتفاق بیفتد و برای همه ایرانیان مهم بود که یک فیلم ایرانی اسکار بگیرد. فیلمساز برای ما مهم نبود بلکه مهم این بود که فیلم از سینمای ایران جایزه بگیرد"
نمایش دیگر آنکه فیلم جدید فرهادی "گذشته"- که در بخش مسابقه فستیوال کن شرکت دارد - پیش از ساخت توسط بخش رسانه ی اتحادیه اروپا جایزه نقدی دریافت میکند و همان زمان خبرگزاریها با پخش خبر همچنین اعلام می کنند که "این برای نخستین بار است که به فیلمی ساخته نشده جایزه اهدا میشود"
اتحادیه اروپا اعلام میکند که این جایزه را به دلیل اینکه موضوع فیلم درباره مهاجرین در اروپاست و بیانگر "هویت فرهنگی قوی اروپا و بلند نگری این قاره" به فرهادی اهدا کرده است.
روشن است که امروزه پیش از هر دورهای آثار فرهنگی و هنری را حکومتها به عنوان یک ابزار در حل و فصل مسائل سیاسیشان و معماری افکار توده مردم به کار گرفته اند و هر هنرمندی و اثری که در خدمت بازی سیاسیشان و افکارسازی به کار بیاید در مرکز توجه مراکز اصلی تبلیغاتی قرار میگیرد
درست به همین دلیل فیلمسازانی مثل فرهادی نه به عنوان یک هنرمند یا حتا فیلمساز که بیشتر به عنوان کارمندان و سرسپردگان دولتها ارزیابی می شوند. نقش اینگونه افراد به عنوان فیلمساز به مراتب از مهرههای سرکوب سپاه پاسداران برای حکومتها کارایند تراست چرا که مهرههای امنیتی و دستگاه های سرکوب حاکمیت ها به خاطرعملکردشان مورد نفرت مردمند اما این گونه افراد- به اصطلاح هنرمندان و روشنفکران- توجیه گر عملکرد آن مهرهای سرکوب و تعدیل نفرت مردم از انها هستند و به همین دلیل نقش این هنر و هنرمند نمایان به مراتب کثیفتر از مهرههای سرکوب میباشد
بدون شک در طی سالهای عمر ننگین جمهوری اسلامی، فستیوال کن -در چارچوب همکاریهای اقتصادی دولت فرانسه با جمهوری اسلامی- بیشترین همکاری را با سینمای رژیم حاکم بر ایران داشته و یکی از پایگاه های تبلیغاتی تولیدات فرهنگی جمهوری اسلامی در سطح جهانی بوده است. به همین دلیل
همکاری فستیوال سینمأی کن با رژیم حاکم بر ایران را به شدت محکوم میکنیم
بی شک مضحکه اهدای جایزه صلح به اتحادیه اروپا و جایزه اتحادیه اروپا به فیلم ساخته نشده فیلمساز صادراتی دولت احمدی نژاد، تصویری روشن از وقاحت صاحبان این رسانه ها و نهادهای فرهنگی و هنری دوران حاضر است.
جمعی ازهنرمندان در تبعید- کانادا
اعتصاب
غذای مدیرهنری انجمن هنردرتبعید
به
آگاهی عزیزان میرسانیم که جواد دادستان
مدیر هنری انجمن هنر در تبعید٬ به اعتراض
به حضور اصغر فرهادی نماینده ی رسمی سینمای
جمهوری اسلامی در شصت و ششمین جشنواره ی
سینمایی کن٬ بی اعتناعی مسئولین این
جشنواره به اعتراضات پیاپی و هرساله ی
انجمن هنر در تبعید به حضوردائمی آرایشگران
رﮊﻳم و تبعیضات آشکار و پنهان مسئولین
فرهنگی وهنری فرانسه در مورد هنرمندان
تبعیدی واقعی ایرانی٬ یک اعتصاب غذای
نامحدود را ازساعت یازده سه شنبه چهاردهم
ماه مه ٬2013
در
مقابل ساختمان تلویزیون کانال پلوس در
پاریس
85, quai André Citroën
75015 Paris
Tel: 0171353535
آغاز
میکند
انجمن
هنر در تبعید – پاریس
با
سپاس از همه ی عزیزانی که از این اعتصاب
غذا حمایت می کنند و
به
همه ی آن خارجه
نشینان بی غم
که اهمیت نقش اصغرفرهادی و دیگرتاجران
کلاهبردار فیلم سازشده درآرایش چهره ی
رﮊیم را آگاهانه به هیچ می گیرند با این
که به خوبی می دانندکه درایران
هزاران هنرمند (با
شرف)
دیگر
هم هستند که چون با جمهوری اسلامی راه نمی
آیند از همه ی تسهیلاتی که برای برخی
کلاهبردارهنرمند شده فراهم است،
محرومند،
انتقاد
از باصطلاح چند هنرمند خودفروش را هم عیب
می دانند،
گویی هنرمند تافته ای جدا بافته است!
و
از ما هم انتظار دارند که به این گونه
تاجران بی اخلاق و بی پرنسیپ هنرمند شده
برخوردی دوستانه داشته باشیم و با
آنهاهمراهی کنیم٬
خواندن
نوشتار
سخنی با عاشقان سینه چاک سینمای جمهوری اسلامی
و
چندین مقاله ی دیگر را بر روی سایت انجمن
توصیه
می کنیم
-
آیا
این ها هیچ گاه برحسب اتفاق شنیده اند یا
خوانده اند که پناه جویانی در کنار گوششان
پس ازجواب رد کشورها به درخواست شان
خودسوزی کرده اند؟ چه می شود اگر این
دلسوزان سینمای رﮊیم یک لحظه خودشان را
جای این پناه جویان بگزارند که حاضر نشده
اند به ایران بازگردند و مرگ را در کشورهای
غریب به بازگشت به دامان پر مهر و عطوفت
ج.ا.
که
امثال فرهادی٬ کیا رستمی وو راپرورانده
ترجیح داده اند.
این
خانمها و آقایان ظاهرا فراری ازجمهوری
اسلامی که در تعطیلات دایمی شان مرض
فراموشی هم گرفته اند چرا به جای تبلیغات
برای محصولات تبلیغاتی رﮊیم از هنرمندان
تبعیدی واقعی دفاع نمی کنند؟؟
انجمن
هنر در تبعید فقط به حمایت انسان های آزاده
و بی مدعا متکی است
فیلم قبلی اصغر فرهادی، " جدایی نادر..." - که تمامی فستیوالهای ریزو درشت دولتهای غربی تا اسکار با جایزها و هیاهو تلاش کردند به همه بقبولاند که یک فیلم "بی نظیر تاریخ سینما" و "مستقل" مقابلشان دارند نه فیلمی که بانک پاسارگاد وابسته به مهمترین ارگان سرکوب جمهوری اسلامی یعنی سپاه پاسداران تهیه کننده آن بوده- فیلمی است که پیش از صدور به خارج در فستیوال سینمایی فجررژیم بیشترین جایزهها به آن اهدا شد و با تلاش دولت احمدی نژاد با همکاری دولت آمریکا راهی اسکار گشت و چند ماه بعد اوباما در پیام نوروزی خود به مردم ایران مستقیما اعلام کرد که اهدای جایزه اسکار به این فیلم نشان دهنده حسن نیت دولت آمریکا در برخورد با رژیم جمهوری اسلامی بوده است.
از آن طرف هم جواد شمقدری رئیس امور سینمأیی رژیم اعلام میکند؛
"...ما طراحی کردیم و حتی لابیگری کردیم تا این اتفاق بیفتد و برای همه ایرانیان مهم بود که یک فیلم ایرانی اسکار بگیرد. فیلمساز برای ما مهم نبود بلکه مهم این بود که فیلم از سینمای ایران جایزه بگیرد"
نمایش دیگر آنکه فیلم جدید فرهادی "گذشته"- که در بخش مسابقه فستیوال کن شرکت دارد - پیش از ساخت توسط بخش رسانه ی اتحادیه اروپا جایزه نقدی دریافت میکند و همان زمان خبرگزاریها با پخش خبر همچنین اعلام می کنند که "این برای نخستین بار است که به فیلمی ساخته نشده جایزه اهدا میشود"
اتحادیه اروپا اعلام میکند که این جایزه را به دلیل اینکه موضوع فیلم درباره مهاجرین در اروپاست و بیانگر "هویت فرهنگی قوی اروپا و بلند نگری این قاره" به فرهادی اهدا کرده است.
روشن است که امروزه پیش از هر دورهای آثار فرهنگی و هنری را حکومتها به عنوان یک ابزار در حل و فصل مسائل سیاسیشان و معماری افکار توده مردم به کار گرفته اند و هر هنرمندی و اثری که در خدمت بازی سیاسیشان و افکارسازی به کار بیاید در مرکز توجه مراکز اصلی تبلیغاتی قرار میگیرد
درست به همین دلیل فیلمسازانی مثل فرهادی نه به عنوان یک هنرمند یا حتا فیلمساز که بیشتر به عنوان کارمندان و سرسپردگان دولتها ارزیابی می شوند. نقش اینگونه افراد به عنوان فیلمساز به مراتب از مهرههای سرکوب سپاه پاسداران برای حکومتها کارایند تراست چرا که مهرههای امنیتی و دستگاه های سرکوب حاکمیت ها به خاطرعملکردشان مورد نفرت مردمند اما این گونه افراد- به اصطلاح هنرمندان و روشنفکران- توجیه گر عملکرد آن مهرهای سرکوب و تعدیل نفرت مردم از انها هستند و به همین دلیل نقش این هنر و هنرمند نمایان به مراتب کثیفتر از مهرههای سرکوب میباشد
بدون شک در طی سالهای عمر ننگین جمهوری اسلامی، فستیوال کن -در چارچوب همکاریهای اقتصادی دولت فرانسه با جمهوری اسلامی- بیشترین همکاری را با سینمای رژیم حاکم بر ایران داشته و یکی از پایگاه های تبلیغاتی تولیدات فرهنگی جمهوری اسلامی در سطح جهانی بوده است. به همین دلیل
همکاری فستیوال سینمأی کن با رژیم حاکم بر ایران را به شدت محکوم میکنیم
بی شک مضحکه اهدای جایزه صلح به اتحادیه اروپا و جایزه اتحادیه اروپا به فیلم ساخته نشده فیلمساز صادراتی دولت احمدی نژاد، تصویری روشن از وقاحت صاحبان این رسانه ها و نهادهای فرهنگی و هنری دوران حاضر است.
جمعی ازهنرمندان در تبعید- کانادا
------------------------------ ------------------------------ -----------------
“ شكل گيري حكومت
هاي خودكامه
بدون حضور روشنفكران كوته بين
و حقير ممكن نيست. اين گونه
روشنفكران در عمل به رژيمي خدمت مي كنند كه
مدعي مبارزه با آنند.” (هانا آرنت انديشمند آلماني ضد نازي)تکثیراز جهانگیر
م
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر