۱۳۸۸ آذر ۹, دوشنبه

آرش کمانگر: 16 آذر از "نه " به کودتای شاه و سیا تا " نه " به کودتای شیخ و سپاه

زندانها از انبوه مخالفین مملو بود و روزی نبود که خبر دستگیری و شکنجه مخالفین سیاسی دیکتاتوری سلطنتی به گوش نرسد. رژیم محمد رضا شاه وقتی با سیل اعتراض به سفر فرستاده بلند پایه دولت امریکا مواجه شد، به قوای نظامی و انتظامی فرمان شلیک داد. در نتیجه این یورش خونین به حریم دانشگاه ، تعداد قابل توجهی زخمی و از آن میان سه دانشجو بنام های: قندچی، رضوی و بزرگ نیا جان باختند. از آن تاریخ تا کنون دانشجویان مبارز کشورمان سالگرد این واقعه خونین را بعنوان روز دانشجو پاس میدارند

....................

بیش از نیم قرن است که جنبش دانشجویی ایران ١٦ آذر را به عنوان روز دانشجو پاس میدارد و به آن به مثابه فرصتی می نگرد تا هم بر مطالبات اخص خود بکوبد و هم پژواک خواستهای آزادیخواهانه و برابری طلبانه اکثریت ستمدیده جامعه باشد . بنابراین دلیلی ندارد امسال – آنهم در بطن یکی از عظیم ترین جنبشهای توده ای و ضد استبدادی کشورمان - این سنت تاریخی نیکو را به فراموشی سپارد و آنرا پرشکوهتر از هر سال برگزار نکند . بویژه اینکه در یک تقارن تاریخی قرار است ١٦ آذر امسال نیز همچون ١٦ آذر ٣٢ " نه " باشد به یک کودتای ننگین !

در ١٦ آذر ١٣٣٢ هزاران تن از دانشجویان، با اجتماع در دانشکده فنی دانشگاه تهران در واکنش به سفر گستاخانه ریچارد نیکسون – معاون رئیس جمهور وقت امریکا- به ایران و برای بیان مجدد خشم و کینه خویش از کودتای سیا ساخته ٢٨ مرداد ، دست به یک حرکت اعتراضی زده و فریاد مرگ بر استبداد سر دادند . این حرکت دلیرانه درست در شرایطی رخ داد که تنها چند ماه از کودتای خونین تابستان ١٣٣٢ می گذشت. زندانها از انبوه مخالفین مملو بود و روزی نبود که خبر دستگیری و شکنجه مخالفین سیاسی دیکتاتوری سلطنتی به گوش نرسد. رژیم محمد رضا شاه وقتی با سیل اعتراض به سفر فرستاده بلند پایه دولت امریکا مواجه شد، به قوای نظامی و انتظامی فرمان شلیک داد. در نتیجه این یورش خونین به حریم دانشگاه ، تعداد قابل توجهی زخمی و از آن میان سه دانشجو بنام های: قندچی، رضوی و بزرگ نیا جان باختند. از آن تاریخ تا کنون دانشجویان مبارز کشورمان سالگرد این واقعه خونین را بعنوان روز دانشجو پاس میدارند. روزی که دیگر صرفاً تجلیل و یاد بود آن سه دانشجوی انقلابی نیست، بلکه فرصتی ست دوباره بر سازش ناپذیری انبوه دانشجویان آگاه و مترقی با استبداد و بی حقی عمومی، و دفاع از آزادیهای عمومی و از جمله تشکل مستقل دانشجوئی و حق سازماندهی برنامه ها و فعالیت های اجتماعی، فرهنگی و سیاسی .

اما نه رژیم پهلوی و نه رژیم اسلامی به این خواستهای حق طلبانه گردن نگذاشتند. رژیم ستم شاهی با استقرار گارد ویژه دانشگاهها و سازماندهی مامورین ساواک برای شناسائی و دستگیری

" سیاسیون"، برای حفظ " ثبات" این کانون حسٌاس، اهمیتی استراتژیک قائل بود. اما به رغم این سیاستها ، انبوه دانشجویان چپ و مبارز با برپائی محافل مطالعاتی، تیم های کوهنوردی، توزیع اعلامیه ها و کتب ممنوعه و بالاخره همکاری فعال با سازمانهای مخفی اپوزیسیون و در کنار آن راه اندازی حرکات صنفی، خواب آرام را از آن رژیم سلب کرده بودند. بیاد داشته باشیم که بخش اعظم اعضای سازمانهای زیر زمینی از محیط های دانشگاهی برخاسته بودند. در جریان ا نقلاب ٥٧ نیز داشنجویان نقش بارزی در سازماندهی اعتراضات میلیونی داشتند. بعد از شکست این انقلاب عظیم وحاکمیت ارتجاع مذهبی، حتی در اوج توهم توده ای نسبت به خمینی ، رژیم نتوانست پایه چندانی در مراکز آموزش عالی بدست آورد. طبیعت دانش پژوهانه و روشنفکرانه دانشجویان خیلی زود آنها را در برابر استبداد نو رسیده قرار داد. از اینرو رژیم فقها چاره ای جز این نداشت که در اردیبهشت 59 با سازماندهی یک " انقلاب فرهنگی" دانشگاهها و یا همانطور که خود می گفت سنگر چپ ها را تسخیر و سپس تعطیل کند. رژیم اسلامی تنها زمانی اقدام به باز گشائی دانشگاهها در سال ٦٢ نمود که هم با اعدامهای گسترده سالهای ٦٠ تا ٦٢ هزاران تن از دانشجویان و فعالین اپوزیسیون را از صحنه سیاسی کشور محو کرده بود و هم هزاران دانشجوی مخالف را تضفیه و از حق تحصیل محروم نموده بود. ضمن اینکه با تعبیه صافی های متعدد از جمله هیأت های گزینش و نیز اختصاص بیش از 50 درصد سهمیه دانشگاهها به ایادی حزب الهی رژیم، توانست لااقل برای یک دهه محیط سیاسی دانشگاهها را به رکود و رخوت بکشاند. اما دیری نپائید که موجی از حرکات پراکنده صنفی و رفاهی دانشگاههای سراسر کشور را فرا گرفت. حرکاتی که هر سال بر ابعاد آن افزوده می شد. این حرکات به نوبه خود روی بخشی از پایه حمایتی رژیم در انجمن های اسلامی دانشگاهها تاثیر گذاشت و آرام آرام هویت اصلی این تشکل ها دچار سائیده گی مزمن شد.

انشعاب بزرگ این تشکل های قانونی در جریان انتخابات مجلس چهارم شورای اسلامی و تعمیق آن در انتخابات مجلس پنجم و بالاخره صف آرائی آنها در جریان انتخابات ریاست جمهوری 2 خرداد ٧٦ تردیدی باقی نگذاشت که جناحهای رژیم دیگر حتی در میان اکثریت پایه حمایتی خود در دانشگاهها نیز حرفی برای گفتن ندارند. بنابراین دردوره پس از دو خرداد ٧٦ این حرکات و اعتراضات صرفاً صنفی نیست که شاخص اساسی جنبش دانشجوئی را نشان میدهد بلکه حرکات آشکار سیاسی و حتی پیشقراولی جنبش دانشجوئی در اعتراضات سیاسی وجه مشخصه اصلی مراکز دانشگاهی کشورمان محسوب می شود. در این میان اگر چه دانشجویان چپ و انقلابی با موانع گسترده ای روبرویند اما بسیاری از پیشروان چپ و مترقی در مراکز آموزش عالی، با استفاده به موقع از شکاف در پایه حمایتی اصلاح طلبان و داغ کردن زیر پای تشکل های موجود نظیر: دفتر تحکیم وحدت و انجمن های اسلامی هر دانشگاه و غیره ، موجی از مخالفت با استبداد و خفقان را سازمان داده اند . جنبش شش روزه تیر ماه ٧٨ و خیزش ده روزه خرداد ٨٢ که علاوه بر تهران در چندین شهر یزرگ دیگر ایران رخ داد و از حمایت بخشهای از توده های شهری خصوصاً جوانان برخوردار شد جلوه ای از این تحول را به نمایش گذاشت. این خیزشهای با شکوه اگر چه با بجا گذاشتن چند قربانی دهها مجروح و حدود دو هزار بازداشتی موقتاً سرکوب شد، اما تجارب گرانبهای آن همچون شبحی خواب خوش از چشمان حاکمان ربود .

نقش بارز جنبش دانشجویی به ویژه پس از کودتای انتخاباتی 22 خرداد 88 به وضوح آشکار شد . دانشجویان ضمن ایفای نقش پیشقراولی در غلیان انقلابی پنج ماهه اخیر ، بیشترین صدمات را نیز متحمل شدند . از حدود هفتاد جانباخته ای که اسامی آنها تا کنون فاش شده و نیز از میان هزاران نفری که در پنج ماهه گذشته بازداشت شده اند ، تعداد قابل توجهی دانشجو بودند . ضمن اینکه شمار زیادی از فعالین دانشجویی یا از ادامه تحصیل محروم شده و یا با " ستاره دار " شدن ، موقتا و برای چند ترم از ادامه تحصیل باز داشته شده اند. با این همه و علیرغم این تضییقات و سرکوبها ، روزی نیست که شاهد میتینگها و تظاهرات اعتراضی دانشجویان در دانشگاههای کشور نباشیم . این حرکات اعتراضی دو ویژه گی نوین را نسبت به سالهای گذشته نشان میدهند : نخست اینکه جنبش دانشجویی که عمدتا تا کنون به دانشگاههای بزرگ عمومی ( بدون شهریه ) خلاصه میشد ، برای نخستین بار دامنه خود را به دانشگاههای آزاد نیز کشید . دوم اینکه این جنبش که قبلا انحصارا در مراکز دانشگاهی شهرهای بزرگ نظیر تهران ، شیراز ، اصفهان و غیره محدود میشد در ماهها و هفته های اخیر به مرکز آموزشی شهرهای کوچک نیز گسترش یافته است .

و دقیقا همین گستردگی و نقش پیشقراولی جنبش دانشجویی است که سبب شده در آستانه شانزده آذر ، رژیم دست به دستگیریها و نیز فراخوانی دانشجویان فعال به کمیته های انضباطی بزند ، بطوریکه طبق گزارش سایت خبرنامه امیرکبیر ، تنها در ماه آبان بیش از 60 دانشجو در سراسر کشور بازداشت شده اند و تعداد بیشتری نیز برای چند ترم از ادامه تحصیل و حضور در مراکز آموزش عالی محروم شدند. ضمن اینکه خیل ایادی ماشین سرکوب و کشتار رژیم از محسنی اژه ای گرفته تا احمدی مقدم و نقدی ضمن به هراس گذاشتن هراس خود از شانزده آذر امسال ، آمادگی خود را برای سرکوب خشن حرکات اعتراضی اعلام داشته اند . با این همه و علیرغم این تهدیدات ، دانشجویان حداقل در پنجاه دانشگاه و دانشکده عزم خود را برای برگزاری باشکوه این روز تاریخی اعلام کرده اند و میخواهند همچون زنده یادان رضوی ، قند چی و بزرگ نیا در سال ٣٢ به کودتا و دیکتاتوری " نه " بگویند و همچون ماههای اخیر بر هدف برچیدن بساط جمهوری اسلامی و استبداد دینی پای فشارند و بار دیگر از مطالبات آزادیخواهانه و برابری طلبانه جنبش انقلابی سکولار مردم ایران دفاع کنند . کابوس آنروز از امروز به جان حاکمان افتاده است !

هیچ نظری موجود نیست: