۱۳۸۸ آبان ۲۱, پنجشنبه

گزارشى از سخنرانى و تبادل نظر درباره:رژیم جمهوری اسلامی، طبقه کارگر و اصلاح طلبی


رژیم جمهوری اسلامی، طبقه کارگر و اصلاح طلبی

1- مقدمه

2- دعوا بر سر چیست؟

3- رابطه دو جناح متخاصم در رژیم جمهوری اسلامی با جنبش دمکراتیک مردم چگونه است؟

4- رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی و طبقه کارگر؟

5- وظایف طبقه کارگر نسبت به جنبشهای دمکراتیک؟

گزارشى از سخنرانى و تبادل نظر درباره:رژیم جمهوری اسلامی، طبقه کارگر و اصلاح طلبی

شنبه، آخرين روز ماه اكتبر، برابر با نهم آبان 1388، جلسه سخنرانى و بحث و گفتگويى پيرامون اوضاع سياسى اجتماعى ايران و جنبش طبقه كارگر با عنوان،" رژیم جمهوری اسلامی ، طبقه کارگر و اصلاح طلبی"، توسط آقاى رضا پرتوى از فعالين كمونيست و ساكن آلمان، در شهر سيدنى برگذار شد. آقاى پرتوى از فعالين سابق كنفدراسيون دانشجويان ايرانى در آلمان، در زمان رژیم پهلوی به زندان افتاد و پس از انقلاب نيز در جریان فعالیت کمونیستی علیه رژیم جمهوری اسلامی مجبور به ترک ایران و ورود مجدد به آلمان شد. وى به فعاليت و مطالعات خود در اين كشور ادامه داد و چندين كتاب با نام هاى، " حقوق زن در ایران"، "تغییرات اجتماعی و حقوق خانواده در ایران"، "انسان در سیستم تفکر اسلامی" و "گرگها و انسانها " منتشر كرد.

برنامه سخنرانى با نيم ساعت تاخير در ساعت هفت بعداز ظهر شروع شد. در حدود 50 نفر در اين گردهمايى شركت داشتند. سخنران در ابتداد رئوس مطالب سخنرانی‎اش را برشمرد.

آقاى پرتوى در ابتدا اشاره كرد كه تقابل درونى جناح های حاكميت جمهورى اسلامى (جناح حاكم، خامنه اى، پاسداران از يك سو و جناح دركنار مانده و مخالف موسوى، كروبى، از سوی دیگر) بر سر بدست آوردن خوان يغماى ثروت هاى ملى ايران است.

ايشان با مقدمه اى از سربرآوردن سرمايه دارى از پیش از انقلاب مشروطيت در ايران به روند پيشرفت اجتناب ناپذير آن تا دوران هاى مختلف سياسى پرداخت. وى اشاره كرد كه بخاطر ماهيت وابستگى شديد اين سرمايه دارى، به سرمایهء جهانی، این سرمایه داری هیچ گاه خصلت ضد امپریالیستی نداشته و نخواهد داشت. از این جهت ما نباید اجازه دهیم که طرفداران رژیم پهلوی با علم کردن "دمکراسی" دوباره بر گرده این مردم سوار شوند.

وى در باره انقلاب 1357، و به چنگ افتادن آن توسط رژيم جمهورى اسلامى، اشاره كرد، كه بى تجربگى جنبش مبارزاتى، مصمم بودن امپرياليسم براى تداوم غارت منابع ملى اشاره كرد. وى ابراز داشت كه سران جمهورى اسلامى از همان اوان انقلاب شروع به خروج سرمايه از كشور به بهانه كمك به جنبش هاى آزاديبخش و غيره كردند و دامنه نفوذ و استيلاى خود را بر تمام منابع، كارخانه ها، معادن و زمين هاى كشاورزى گستردند. همان گونه كه شاه به عنوان يكى از بزرگترين زمين دار كشور با فروختن زمين هايش به يكى از بزرگترين سرمايه داران تبديل شد. سران جمهورى اسلامى با چنگ انداختن به اين خوان يغما به تداوم سرمايه دارى در ايران پرداختند.

دو جناح متخاصم در رژيم در واقع نه يكى وابسته و ديگرى نا وابسته به امپرياليسم، بلكه هر كدام وابسته به قطب هاى جهانى سرمايه دارى، تداوم بخش همان رقابت هاى امپرياليستى هستند. در واقع هر كدام به نوبت در حاكميت قرار داشته اند و در سياه بختى مردم زحمتكش ايران به نوبت جا عوض كرده اند. اين كه يكى بهتر از ديگرى است در واقع گول زدن خودمان و انحراف از مبارزه همه جانبه علیه سرمايه دارى حاكم است. هر دو جناح به قانون پليد اساسى اين رژيم وفادارند و آن را بارها اعلام كرده اند. از سوى ديگر غارت حريصانه و بى وقفه جناح حاكم با دست اندازى علنى به همه سرمايه ها و منابع ملى، كه نمونه هاى اخير آن را در دست اندازى سپاه پاسداران به مخابرات و صنايع سنگين ديده ايم، خواب از چشمان جناح ديگر از بى كلاه ماندن خود از اين ثروت بادآورده، برده است.

با آغاز گلوبالیزاسیون امپریالیستی، رژیم پهلوی قادر به انجام وظائف‎اش بنود، لذا امپریالیسم با به انحراف کشیدن مبارزات مردم، جمهوری اسلامی را بر کرسی قدرت نشاند. این رژیم باید ثروت جامعه را به سرمایه جهان وصل می‌کرد و شرایط استثمار بی حد کارگران را همه جانبه به وجود می‌آورد. که آورد. رفسنجانی پیاده کننده سیاست بانک جهانی بود.

جناح به اصطلاح ميانه رو و اصلاح طلب، كه خود زمانى از افراطيون دو آتشه بود، با استفاده از بهانه تقلب در انتخابات، درصدد نشستن بر موج اعتراضات مردم است. رهبران آن از جمله مير حسين موسوى و مهدى كروبى، با منحرف كردن مبارزه مردم، در جهت افكار و نيات خود، به آن رنگ و سمبل بخشيده و عملا در به بيراهه كشاندن آن وارد كارزار شده اند. اين، البته، با خيزش روز به روز و راديكال شدن جنبش، نمى تواند دوام بياورد. جنبش مردم، مدت هاست با شعارهاى خود، خواسته هاى به حقش را فرياد زده است كه نمونه بارز آن بيانيه اخير مير حسين موسوى در مخالفت با بسيارى از شعارها و حركت هاى مردم است.

سخنران، سپس به رابطه جنبش طبقه كارگر با، جنبش مردمى پرداخت و اشاره كرد كه مطابق آمار، 63 درصد مردم ايران متعلق به طبقه كارگر هستند و با توجه به فقر و فلاكت روزافزون در ايران، قشر ها و توده هاى بيشتر در اين جنگ طبقاتى به آن مى پيوندند. وى در تعريف كارگر از نگاه ماركس، اشاره كرد كه، " هر فردى كه در اجتماع نيروى كار خود را بفروشد، و در زنجيره توليد و توزیع، موجب ارزش اضافى شود كه از آن سهمى ندارد، كارگر است، كه ممكن است در بخش يدى و يا فكرى قرار بگيرد. با اين تعريف، بخش عمده اى از جمعيت ايران به طبقه كارگر تعلق دارد. امروزه تداوم مبارزات طبقه کارگر اساساً حول محور تشکلهای مستقل کارگری دور می‏زند. مبارزه کارگران بر این زمینه، به علت حضور دائمی نیروی نظامی علیه آن سریع شکل سیاسی علیه دولت به خود می‌گیرد.

رژيم در برخود با جنبش كارگرى، بخاطر درك، اهميت و اساسى بودن مبارزه آنها، و هراس از گسترش این مبارزات، در علین سرکوب، زندانی کردن و شکنجه کارگران كمتر در صدد از بين بردن فيزيكى آنها با توسل به قتل بر می‌آید. بلكه رهبران و گردانندگان اين تشكل ها را دستگیر و زندانی می‌کند، پس از شکنجه و آزار، در اثر مبارزاه کارگران برای آزادی رهبرانشان، آنها را آزاد مینماید و پس از مدتی روز از نو روزی از نو. این سیاسیت اصطکاک، می‏تواند در صورت تداوم، باعث خانه خرابی بسیاری از کارگران، و محدود شدن مبارزات کارگری حول آزادی رهبرانشان ‌گردد.

اساسا مبارزه طبقاتى، جداى از مبارزات اجتماعى نيست. يكى از مهمترين خواسته هاى جنبش هاى اجتماعى، گسترش و حاكميت " دمكراسى" است، سخنران ادامه داد كه؛ دمكراسى واقعى هيچ گاه در ايران اجرا نشده و تا زمان حاكميت سرمايه دارى در اين كشور، پياده نخواهد شد. طبقه كارگر با آگاهى به اين مسئله، بدست آوردن حداقل آزادى هاى انسانى و اجتماعى را جدا از مطالبات جدى خود نمى داند. بيشتر فعالين وجوانان شركت كننده در جنبش مردمى ايران، فرزندان و يا بستگان طبقه كارگرند. اين مسئله باعث مى شود كه طبقه كارگر، نه با علم و كتل، بلكه با ارتباط تنگاتنگ خانوادگى و اجتماعى در اين جنبش حضور داشته باشد.

وظيفه همه فعالين سياسى و بويژه كمونيست ها در قبال جنبش مردمى، شركت هر چه گسترده تر در آن بوده تا بتوانند با توجه به تجربيات و توانايى هاى سياسى- تئوريك در رهبرى و هدايت و انقلابی کردن آن نقش داشته باشند.

سخنران تأکید داشت که سمت و سوی سیاسی جنبش سبز، (جنبش اصلاح طلبی) شدیدا ارتجاعی و واپس گرایانه است. به این دیلیل باید از لحاظ ایده ئولوژیک – سیاسی افشا گردد ولی مردمی که در این جنبش هستند، که طیف‎های مختلفی را در بر می‌گیرند، که درصد بالای آنها مخالف کل رژیم جمهوری اسلامی هستند، ارتجاعی نبوده و نیستند. باید در کنار این مردم بود. باید تلاش کرد با کار سیاسی مستمر و سخت سمت و سوی ارتجاعی این تجنبش را تغییر داد و آن را انقلابی کرد.

آقاى رضا پرتوى، در پايان شعر زيبا و كوتاهى در باره " ندا" هاى ايران خواند و همانطور كه خود در ابتدا گفته بود، برداشت خودش را از اين جان هاى شيفته و آن گونه كه وى آنها را مى بيند، بيان كرد. پس از آن جلسه پرسش و پاسخ به مدت يك ساعت درباره موضوع سخنرانى توسط شركت كنندگان و آقاى پرتوى انجام شد، كه به باز كردن بيشتر بحث سخنران و همچنين آمارهاى ارائه شده توسط ايشان انجامید. جلسه به مدت بيست دقيقه براى استراحت و صرف نوشيدنى گرم و شيرينى، متوقف شد و سپس، جلسه تبادل نظر درباره جنبش مردم و وظيفه فعالين سياسى در ايران و بويژه خارج از كشور ادامه يافت. تقريبا اكثر دوستان شركت كننده هر کدام به مدت هفت دقيقه به ابراز نظراتشان پرداختند، كه گاه موجب پاسخ گويى و يا جدل فكرى توسط نظر دهنده بعدى مى گشت. تعدادى از دوستان جوان و پرشور كه اغلب به طرفدارى از جنبش سبز در جلسه شركت كرده بودند، به ارائه نظرات و داده هاى سياسى خود درباره جنبش مبارزاتى و همچنين نقش كارگران و زحمتكشان پرداختند. برخى از آنان معتقد بودند كه برخلاف نظرات سخنران، طبقه كارگر و زحمتكشان به واقع طرفدار احمدى نژاد بودند و به وى راى دادند. دوستان ديگر به تعريف ماركسيستى از طبقه كارگر اشاره كردند و نتيجه گرفتند كه اكثريت جامعه ايران، و بويژه شركت كنندگان در جنبش مردم، از طبقه كارگر و زحمتكشان هستند. دوستان ديگر با اشتباه دانستن، شركت در انتخابات، عملا به تاييد همين سيستم، ارتجاعى و غير دمكراتيك، پرداختند و پس از معلوم شدن نتيجه اين به اصطلاح انتخابات، باز هم در همان مناسباتى كه رژيم خود را تعريف مى كند به اعتراض دست زدند. دوستى از طرفداران جنبش سبز اما نه از طرفداران مير حسين موسوى و يا مهدى كروبى، معتقد بود كه جنبش مردم با خرد جمعى به راه خود ادامه مى دهد و عملا مدت هاست كه از جناح ديگر رژيم، پيروى نمى كند.

در پايان آقاى رضا پرتوى به جمعبندى از سخنرانى، پرسش ها و همچنين تبادل نظرهاى پايانى به مدت ده دقيقه پرداخت و اشاره كرد، كه اين گونه بحث و گفتگو هاى چند جانبه، موجب آموختن همه ما در پيشبرد اين جنبش مى گردد و از برگذار كنندگان و همه دوستان شركت كننده، براى اين آموزش و تفاهم فكرى تشكر كرد. ما نيز معتقديم كه با وجود، تازگى و نو بودن اين گونه جلسات، تبادل نظر، اين جلسه يكى از بهترين و پربارترين جلسات سخنرانى و بحث گفتگو و بويژه در اين دوران حساس بوده است. در پايان مجرى برنامه اعلام كرد كه در روز يكشنبه، تظاهراتى در مركز شهر سيدنى در دفاع از جنبش مردم و به مناسبت روز دانش آموز ( 13 آبان) برقرار است و كميته همبستگى با جنبش كارگران ايران- استراليا در آن شركت مى كند و از همه دوستان براى پربارتر شدن آن دعوت به همراهى كرد.

كميته همبستگى با جنبش كارگران ايران- استراليانوامبر

هیچ نظری موجود نیست: