۱۳۸۸ دی ۹, چهارشنبه

پيام تسليت به مرده يا طلب بخشش ؟








مجيد آژنگ

























در گذشت آخرين آيت الله ، فرصت مناسبی را برای بسياری فراهم آورده تا فيمت ها بالا برده و در آشفته بازار فعلی موقعيت داخلی خود را مستحکم کنند . يکی از اين موج سواران ، همين خانم شيرين عبادی است. پيام تسليت ايشان به مناسبت درگذشت آيت الله منتظری ، نمونه ای است که نشان ميدهد که چگونه ميشود در روز روشن ، آسمان را بزمين دوخت بدون آنکه احتياجی به نخ و سوزن باشد. ايشان پيام تسليت را نه به خانواده و بازمانده گان و مقلدان بلکه مستقيم برای مرده می فرستد. البته خيلی ها با مرده سخن می گويند ، يا از او نقل قول می آورند و يا در ستايش او سرود می خوانند و يا او را زنده ياد خطاب می کنند و..... اما برای شخص مرده پيام تسليت فرستادن تازه گی دارد. بهر حال حکايت اين تسليت و حکمت آنرا بايد در جای ديگری جستجوکرد. خانم شيرين عبادی برای اولين بار از دوران ستم شاهی سخن می گويد بی آنکه در آن دوران ستمی به ايشان شده باشد يا ايشان دفاعی از ستم کشان کرده باشند ، هدف اما تحريف تاريخ و چسباندن تحولات دهه چهل و پنجاه شمسی و بخصوص برآمد توده ای سالهای 56 و 57 به بيضه روحانيت است و بس .( هم نقش و مقام روحانيت را بالا می برد و خود را در سرنگونی رژيم " بيگناه " جلوه می دهد .) در نوبت بعدی اشاره دارد به دوران" جاهلی" و اينکه در شادی آزاد شدن زندانيان سياسی هم نه شرکت داشته و نه به دست بوسی تشريف برده اند . لذا هيچگونه گرايشی به مبارزه سياسی در داخل نداشته و اساسا حقوق بشر ربطی به سياست داخلی ندارد ، به همين دليل هم وقتی که به کنفراسی دعوت ميشود ترجيح ميدهد در باره اسرائيل و امريکا و.. سخن بگويد اما در رابطه با کشتار واعدامهای سياسی در داخل سخنی بميان نياورد. مرحله بعدی بازگشت خمينی از فم به تهران است که از آنجا متوجه تيزهوشی ايشان هم ميشود ، هم نمی شود ، اما باز هم قضيه را جدی نمی گيرد تا اينکه در سال 1364 که ايشان به مقام وليعدی می رسند ، خانم عبادی ديگر ايشان را تحمل نمی کند زيرا که " می پنداشتم که دين را به دنيا فروخته ای ، بيشتر دوست داشتم ترا مجاهد و مبارز ببينم " در اين مرحله معلوم نيست که خانم عبادی چرا با وليعدی ايشان مخالف است اما با پادشاهی خمينی موافق ؟ و چرا زمانی که ايشان همان خواست خانم عبادی را عملی می کنند و درسالهای 66 و 67 لباس " مجاهد و مبارز " را بر تن می کنند ، باز هم خانم شيرين عبادی با انکه می داند که کشتار می کنند " واکنشی در خور نشان نمی دهند " به حبس خانگی ايشان اشاره می کند وخود را سرزنش می کند که به " علت سکوت مرگباری که ايران را فراگرفته بود و خفقانی که گلوی ما را می فشرد مظلوميت ترا فرياد نزدم و ستمگران را رسوا نکردم " ناگفته نماند که دوران حبس خانگی ايشان در دوران رياست جمهوری خاتمی يعنی دوران " شکوفائی اصلاحات " اتفاق افتاد و در آخر دوره دوم خاتمی پايان يافت ، حال چگونه است که خانم شيرين عبادی آن سالهارا خفقان آور قلمداد می کنند ؟ با خوانده اين تسليت نامه و اعترافات ايشان جای هيچ شکی باقی نمی گذارد که کميته نوبل نه بر حسب پرونده اشخاص که بر اساس سياستمداران خاص جوائز را پخش و پلا می کنند . اگر اين تسليت نامه را شوخی نگيريم و اين حلاليت طلبی را سمبليک تلقی نکنيم ، بايد از ايشان سئوال کرد : خانم عبادی شما نه شعار مرگ بر ولايت فقيه را قبول داری نه شعار درود بر ضد ولايت فقيه را؟ نقش شما در ميان بشر چيست ؟ کداميک از حقوق بشر را در ايران مطالبه کردی ؟ چرا اينجا بی روسری ميگردی و آنجا با روسری ؟ ( اين سئوال قديمی ، هميشه جديد است ) اگر علت احترام به قوانين کشوری است ، پس مبارزه برای حقوق بشر در ايران چه معنی ميدهد ، اين حيوانات ، که حقوق بشر را برسميت نمی شناسد ، پس هياهوی شما از بهر چيست ؟ حال که پدرحقوق بشر را دراوريد ، لطفا رحمی به مادرحقوق بشر کنيد . اگر ميشود به مرده تسليت گفت ، چرا نشود جوابيه آنرا شنيد ؟ جوابيه آيت الله منتظری به خانم شيرين عبادی. دخترم بهر چه تو آشفته ای از برای چه پريشان گفته ای تو چرا با اين همه هوش و حواص بعد مرگم ، قدر من داني، چه خاص حال با اينگونه گفتار غريب گو چه خواهی از من ای ، مردم فريب تو اگر درد منو ، درد بشر ميداشتی پس چرا هرگز، تو پا ، در خاوران نگذاشتی تو هنوزم رهبرت آن خود سرا ست بر تو و رهبر هميشه ، سايه آن انتر است حال که دادم من همه چيزش به باد بهر تقسيم غنائم آمدی با جيغ و داد؟ تو اگر در سر نداری باز هم يک نقشه ای رو بکن افشا تمام آنچه را ، که ديده ای مجيد آژنگ 23 دسامبر 3 دی 1

هیچ نظری موجود نیست: