باقر مؤمنی
نامه ی زیر نیز، که از جانب شیخ فضل الله به عنوان خیر مقدم به وزیر مختار تازه وارد انگستان نوشته شده، نمونه ی دیگری است از تلاش بعضی از علمای بزرگ دینی برای نزدیکی به «دولت فخیمه ی انگلستان» و «دربار عدالتمدار امپراطوری». این نامه دو ماه پس از صدور فرمان مشروطیت در 13 مرداد 1285 و در زمانی نوشته شده که شیخ فضل الله بالاجبار و تحت فشار افکار عمومی و به قصد دست انداختن بر جنبش مشروطه خواهی و منحرف کردن آن بسوی ایجاد نظامی شبیه به ولایت مطلقه ی فقیه، خود را در صف علمای مخالف استبداد سلطنتی جا زده و در نامه طوری وانمود می کند که گویا نماینده ی «علمای اعلام و وکیل ملت و دولت ایران» است.
اما در برابر این همه تملق گویی ها و «تشکرات قلبیه از حسن مساعدت و سیاست جناب جلالتمآب شارژ دافر» باید دانست که در اوج شور و هیجان مردم تهران و پیش از عزیمت اعتراضی علما به قم سید عبدالله بهبهانی در 20 تیر نامه ای به همین جناب کاردار سفارت می نویسد و از او تقاضای همراهی می کند اما ایشان از راه «حسن مساعدت»! در جواب سختی که به او می دهد می نویسد: «سفارت انگلیس به هیچ وجه حاضر نیست همراهی با خیالات کسانی نماید که رفتارشان بر ضد حکومت باشد.» و پنج روز بعد هم در پاسخ به نامه ی دوم سید عبدالله، که در آستانه ی حرکت به قم نوشته شده و در آن دوباره تقاضای همراهی سفارت انگلیس را تکرار کرده بود، و هم چنین به دو نفر که برای استفسار در باره پناهنده شدن مشروطه خواهان به سفارت مراجعه می کنند می گوید: «در صورت اقدام به این کار باز مجبورم بواسطه ی قوه قهریه شما را مانع از دخول شوم.»(1) و بلافاصله هم به وزارت خارجه ی ایران خبر می دهد که این وزارت خانه از او کمال تشکر را ابراز می دارد.
باقر مؤمنی
[6 اكتبر 1906 ]
خدمت با ابهت جناب شوکتمدار اجل اکرم افخم اسعد عالی وزير [مختار] با فرهنگ مسيو [سِر] سپرين[گ رايس] وزير مختار و نماينده ی دولت فخيمه ی انگلستان دام اجلاله
اولاٌ، در اين موقع ورود بهجت نمود جناب معدلتمآب عاليجاه، اينجانب و ساير علماء اعلام ملت ايران که همواره به اتحاد و يک جهتی با ملت نجيبه ی ترقی خواه انگلستان خود را شناخته ايم تبريک و تهنيت می گوييم و مسرًت قلبی خودمان را به اظهار مخالصت و موافقت اظهار می داريم و از خداوند تعالی خواهانيم که همواره رجال کارآگاه و مأمورين سياسی دولتين در حفظ و نگهداری اين مودٌت و محبت که فی مابين ملتين بيشتر از پيشتر حاصل شده با نهايت صدق و صفا بکوشند و مواظب باشند که غرض مغرضين خللی نرساند.
ثانيا، به مفادٌ شکر نعمت نعمتت افزون کند تشکرات قلبيه ی خودمان از حسن مساعدت و سياست جناب جلالتمآب شارژ دَافر اظهار می داريم و متوقع می شويم که بدربار معدلتمدار امپراطوری خودتان ابلاغ فرمائيد.
ثالثاٌ، بر خاطر سياست مظاهر جنابعالی مکشوف و ظاهر است که هميشه ملت و دولت ايران خود را متحد و دوستدار دولت و ملت نجيبه ی متمدنه ی انگلستان دانسته و مي داند و همه وقت فوائد اش را منظور نظر داشته و می دارد و با کمال اميدواری استحکام و انتظام اين مرام را که سرمايه ی سعادت و اسباب رفاهيت ملتين است از جناب معظم مفخم جلالتمآب عالی متمنی و خواستاريم تا انشاء الله از ثمرات دوستی و يک جهتی برخوردار شويم و چنان با هم يک دل و يک جهت باشيم که رشک ديگران شود.
الاحقر فضل الله النّوری
* منبع: بايگاني كشوري بريتانيا: F048/887
1- رجوع به ص 9 کتاب آبی، جلد اول، بکوشش احمد بشیری، نشر نو، تهران 1363
دستهبندی شده در: تاريخ ايران
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر