«نفت را آیت الله کاشانی ملی کرده و مصدق نه مبارز بود و نه مردمی» ــ
با داستان قتل های زنجیره ای و حمایت از «سعید امامی» بر سر زبانها افتاد.
نوع نگاه «عالیجناب خاکستری» به نهضت ملّی شدن صنعت نفت و کاستن از قدر و منزلت دکتر مصدق، یادآور رفتار چندشآور «دکتر مظفر بقایی» است.
حسینیان هم با بد و بیراه گفتن به دکتر مصدق، صفا میکند.
در مناظره با «احمد زیدآبادی» که اکنون زندانی آقایان است ــ تا توانست روی مصدق خط کشید و به او پیله کرد. (۱۴ اسفند سال ۱۳۸۴)
ما خودمان یک زمان قاتل بودیم .
زمانی که در شیراز و روستای «صغاد» و مدرسه حقانی قم بود، شاید تصور نمیکرد بعدها پایش را در کفش «پرویز ثابتی» و «عضدی» و «رسولی» خواهد کرد و برای این و آن پاپوش خواهد دوخت و خودش را با این توجیه که «همه آنها بعینالله است»، بازی خواهد داد.
آیا پدربزرگ و جدّ حسینیان که (میگوید) از نیکان زمانه خود بودهاند، پدر خوبش و یا، برادرش که (میگوید) در جبهه بستان به خاک افتاده، تصور حال و روز امروز او را میکردند؟
آیا خودش فکر میکرد روزی در خانه بزرگ و مجلل «امیر هوشنگ دولو قاجار»، از شاهزادگان وابسته به دربار پهلوی، صاحب اختیار اسناد ملی بشود و خدا را هم بنده نباشد؟
آیا فکر میکرد روزی اقرار کند:
«ما خودمان یک زمان قاتل بودیم»؟
راستی «عمار یاسر» که از زبانش نمیافتد، آن انسان والا و فداکار هم قاتل بود؟
مسئول روابط عمومیو بررسی مطبوعات دادستانی کل انقلاب اسلامی، قائم مقام دادستان انقلاب تهران، دادستان سیستان و بلوچستان، قائم مقامیدادستانی انقلاب اسلامی مشهد، جانشین نماینده دادگاه انقلاب در وزارت اطلاعات، دادستانی دادگاه ویژه روحانیت تهران، رئیس شعبه ۴ دادگاه ویژه، رئیس یکی از دادگاههای عمومیتهران، ریاست مرکز اسناد انقلاب اسلامیو، مشاور سیاسی و امنیتی احمدی نژاد ــ کارنامه «خسرو خوبان» را پر کرده است.
ای کبک خوش خرام کجا میروی بایسـت.
«شبه استعفا»ی او از مجلس و، رنجنامه اش (که در آن اشاره به واقعیت کم نیست)، دُمل چرکین زخمهای رژیم را باز میکند و این تازه از نتایج سحر است!
او میگوید:
«خود را سرخورده و شکست خورده میبنیم...»
اهه، مرد خدا و سرخوردگی!؟
صوفی نـهاد دام و سر حـقـه باز کرد
بـنیاد مـکر با فـلـک حـقـه باز کرد
بازی چرخ بشکندش بیضـه در کـلاه
زیرا کـه عرض شعـبده با اهـل راز کرد
فردا کـه پیشـگاه حـقیقـت شود پدید
شرمـنده رهروی که عمـل بر مـجاز کرد
آقای حسینیان، ای خسر خوبان، ای کبک خوش خرام کجا میروی بایسـت... مگر کسی که برای خدا کار میکند سرخورده میشود؟
«سیا بازی» و دوز و کلک «طبقه نوکیسه و نوخاسته جدید» که مردم بپاخاسته ایران را گوساله و بزغاله و خس و خاشاک میپندارد ــ راه به جایی نمیبرَد و مکر عمله ستم به خودشان برخواهد گشت.
شب آبستن است تا چه زاید سحر
افشای جنایات کهریزک و زیر سئوال رفتن امثال «مرتضوی»،
جنگ گرگها و بازتاب رفتار نابخردانه «عمله ستم» در درون نظام،
تشییع جنازه میلیونی و دور از انتظار آیه الله منتظری (که همین آقای حسینیان صحنه گردان حمله به بیت ایشان بود)،
عظمت خروش مردم ستمدیده ایران درعاشورا، و....
یکسره کردن کار، ختم غائله و سرکوب سریع که مطابق میل آقای حسینیان و شرگاء به سرعت برق! پیش نمیرود ــ «طراح اعدام های ۵ روزه» را که تحمل پذیرش خودی هایی چون «محتشمی» و «رحیم مشایی» و...را هم ندارد، وادار نموده که با طرح «شبه استعفا»، تاقچه بالا بگذارد.
برای همین «آتش تهیه» میریزد و داستان خضر و موسی را پیش میکشد!
آیا ایشان به «خواجه ربیع که در جنگ با معاویه تردید کرد، اقتدا نموده و «آقا» را تنها میگذارد؟!
آیا «صحنه گردان حمله به بیت آیهالله منتظری»، به امثال «علی لاریجانی» و «محسن رضایی» و «علی مطهری» و «قالیباف»...که یکی به نعل و یکی به میخ میزنند، دهنکجی کرده و میخواهد کسانی را که چُرت میزنند، به هوش آورَد؟ آیا گوشه چشمیهم به کنارهگیری رفیق شفیقش «محمدی ری شهری» داشته است؟
برای وزارت فرهنگ (که خیلی به آن علاقمند است) خیز برداشته؟ در فکر نشستن کنار «ذولقدر» در دستگاه قضا است؟ قهر یا نازش با ارتباطات پشت پرده رییس مجلس و اصلاح طلبان ارتباط دارد؟
آیا با طرح استعفا، مطالبات لباس شخصی ها و مخالفین امثال رفسنجانی را جار زده است؟ لابد منتظر سلام و صلوات «حزبالله» است که رأیش را برگردانند.
یادش رفته ادای امام حسین را درآورَد که گفت: هل من ناصر ینصرنی!
آیا با تاکتیک «زدن به موشمردگی»! میخواهد کانون توجهات را از گزارش مجلس در رابطه با کهریزک و... بردارد و هزینه ی رسیدگی به این پرونده ها را بالا ببرد؟
آیا «شبه استعفا»ی خسرو خوبان، پرده های دیگری هم دارد و از وقایع تازهای خبر میدهد؟ والله اعلم!
تاریکترین لحظه شب، نزدیکترین زمان به طلوع خورشید است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر