شرمتان باد از این تحفه تاریخیتان
که زآئین شما روز و شبم در غثیان
گر خداوند شما گفته چنین! آآآی خوشا
سجده بر درگه ابلیس و نماز شیطان
چه کسی دید چنین رسم شقاوتباری
در یکی نوع ز انواع همه جانوران
خوک وکفتار وسگ وگرگ وگراز وکرکس
مانده درحیرت وشرمند و فقیهان خندان
حکم پیغامبران نیست،وگر هست چنین
ای خداوند جهان گوش نمای از انسان
بشکن با ل و پر قاصد خود جبرائیل
تا شود محو چنین حکم به ژرفای زمان
راه نمرود مزن نیز، تو مگذار که نوح
کشتی خویش برد سوی نجات از توفان
گر که فرموده موساست بهل تا فرعون
مستقر باشد بر مسند خود جاویدان
گر محمد،که رسول تو،بگفته ست چنین
غرق رحمت بنما بولهب و بوسفیان
ما نخواهیم رسولان ترا تا که کنند
با بنی نوع بشرکار بتر از حیوان
کشتگان ستم داعش! و جلادی شیخ
غرقه در اشکم و آتش، و از این ظلم گران
گاه سنی بکشد «مالکی» و، گه شیعی
از ستمکاری «بغدادی» ،در خون غلتان
«آن» به رایت سیه نام «محمد» زد نقش
«این» یکی کشت که :دستور خدا و قرآن
وای بر ما که پس ازده سده و چار بر آن
همچنان نشئه زدین یکسره در خواب گران
بندی دین شده فرزند و برادر در حبس
یا به خون خفته ز الطاف خدا در میدان
خواهر و دختر و زن روشنی محفل شیخ
یاکه بازیچه ی عیش و طرب صیغه بران
خواب آتشکده بینم همه شب بسکه دلم
بگرفته است از این «ظلمت اسلام نشان»
آی ای آتش دیرینه کجائی که زنی
شعله بر این همه نکبت ز بنا و بنیان
چیست این مایه ی نکبت بنگر تا زکجا
هست «سر منشاء و سر چشمه ی» این داعشیان
رسم اسلام گراین است (وفا) عالم کفر
خوش جهانی و زما دور طریق ایمان
که زآئین شما روز و شبم در غثیان
گر خداوند شما گفته چنین! آآآی خوشا
سجده بر درگه ابلیس و نماز شیطان
چه کسی دید چنین رسم شقاوتباری
در یکی نوع ز انواع همه جانوران
خوک وکفتار وسگ وگرگ وگراز وکرکس
مانده درحیرت وشرمند و فقیهان خندان
حکم پیغامبران نیست،وگر هست چنین
ای خداوند جهان گوش نمای از انسان
بشکن با ل و پر قاصد خود جبرائیل
تا شود محو چنین حکم به ژرفای زمان
راه نمرود مزن نیز، تو مگذار که نوح
کشتی خویش برد سوی نجات از توفان
گر که فرموده موساست بهل تا فرعون
مستقر باشد بر مسند خود جاویدان
گر محمد،که رسول تو،بگفته ست چنین
غرق رحمت بنما بولهب و بوسفیان
ما نخواهیم رسولان ترا تا که کنند
با بنی نوع بشرکار بتر از حیوان
کشتگان ستم داعش! و جلادی شیخ
غرقه در اشکم و آتش، و از این ظلم گران
گاه سنی بکشد «مالکی» و، گه شیعی
از ستمکاری «بغدادی» ،در خون غلتان
«آن» به رایت سیه نام «محمد» زد نقش
«این» یکی کشت که :دستور خدا و قرآن
وای بر ما که پس ازده سده و چار بر آن
همچنان نشئه زدین یکسره در خواب گران
بندی دین شده فرزند و برادر در حبس
یا به خون خفته ز الطاف خدا در میدان
خواهر و دختر و زن روشنی محفل شیخ
یاکه بازیچه ی عیش و طرب صیغه بران
خواب آتشکده بینم همه شب بسکه دلم
بگرفته است از این «ظلمت اسلام نشان»
آی ای آتش دیرینه کجائی که زنی
شعله بر این همه نکبت ز بنا و بنیان
چیست این مایه ی نکبت بنگر تا زکجا
هست «سر منشاء و سر چشمه ی» این داعشیان
رسم اسلام گراین است (وفا) عالم کفر
خوش جهانی و زما دور طریق ایمان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر