۱۳۹۵ تیر ۱۸, جمعه

به من نگو ای کاش روزنامه فروشی در الجزایر باشم



به من نگو
ای کاش روزنامه فروشی در الجزایر باشم
تا با یک انقلابی ترانه بخوانم
به من نگو
کاش گاوچرانی در یمن باشم
تا برای انقلاب‌های زمان بخوانم
به من نگو
ای کاش گارسونی در هاوانا باشم
تا برای پیروزی غم‌هایم ترانه بخوانم
به من نگو
ای کاش باربر کوچکی بودم در أسوان*
تا برای سنگ‌ها بخوانم
ای دوست من! نیل به ولگا نمی‌ریزد
و نه کنگو و نه اردن در رود فرات
هر رودی، سرچشمه‌‌یی دارد.. یک راه آب .. یک زندگی
ای دوست من! سرزمین ما خشک نیست
هر زمینی روز تولّدی دارد
و هر طلوع قراری با یک انقلابی.

« محمود درویش»
برگردان: محبوبه افشاری

هیچ نظری موجود نیست: