۱۳۹۵ تیر ۱۸, جمعه

نیمی ش آتش و نیمی اشک می زند زار «احمد شاملو»

نیمی ش آتش و نیمی اشک


می زند زار



زنی

... بر گهواره ی خالی

گُل ام وای!

در اتاقی که در آن

مردی هرگز

عریان نکرده حسرت ِ جان اش را

بر پینه های کهنه نِهالی

گُل ام وای


به بی راهه ی ریگ


رقصان در هُرم ِ سراب


به بی خیالی.



گُل ام وای

گُل ام وای

گُل ام!


«احمد شاملو»

هیچ نظری موجود نیست: