۱۳۹۶ خرداد ۳, چهارشنبه

انتحابات فرمایشی رژِیم، چه چیزی را تغییر میدهد؟ ‏ 
حسن جداری


انتخابات  فرمایشی  رژیم،  روز جمعه 29 اردیبهشت ماه برگزار شد. تردیدی نیست که در این " انتخابات " نیز، نظیر دیگر" انتخاباتی" که در رژیم جمهوری اسلامی در طول 38 سال  گذشته برگزار گردیده، تقلبات زیادی به عمل آمده است. نتیجه انتخاباتی که در شرایط ترور و اختناق برگزار شد، این بود که روحانی برنده شد و رئیسی کاندید دیگر  حکومتی، شکست خورد.  میلیاردها تومان صرف برگزاری انتخابات کذائی گردید، بدون اینکه  این انتخابات پر زرق وبرق و این نمایش  تهوع آورحکومتی، سبب کوچک ترین تحول و گشایشی در اوضاع راکد و بحرانی اقتصاد کشور شده و باری از دوش  توده های محروم و زحمتکش بردارد. باید از کسانی که چهار سال پیش به  امید واهی ایجاد گشایشی در اوضاع  سیاسی و فرهنگی کشور و بهبود شرایط  ناهنجار زندگی روزمره، به روحانی رای دادند، پرسید در این چند سال ریاست جمهوری روحانی مکار، چه بهبودی در وضع  بحرانی اقتصاد عمومی یا در حیطه  آزادی و دموکراسی ایجاد گردیده که بار دیگر در انتخابات فرمایشی ریاست جمهوری شرکت کرده و به سود یکی از سردمداران رژیم کشتار و جنایت، رای میدهند؟               
                       +++++
بخشی  از کسانی  که درانتخابات فرمایشی به روحانی رای دادند، متعلق به اقشار مرفه جامعه هستند که به برکت وجود رژیم سرمایه داری و ضد کارگری جمهوری اسلامی، طی سال ها ثروت های باد آورده اندوخته و از طریق  استثمار بیرحمانه توده های زحمتکش،  سفته بازی، دزدی وکلاشی، به نوائی رسیده اند . آنها با بودن شیادان حرفه ای نظیر روحانی در سمت ریاست جمهوری رژیم دشمن زحمتکشان، احساس امنیت میکنند و نفس راحتی می کشند.  از روزی که رژیم  آزادیکش جمهوری اسلامی به یاری قدرت های امپریالیستی، زمام  حکومت را در دست گرفته،  با تمام نیرو و با توسل به حبس و شکنجه و اعدام،  به سرکوب بیرحمانه آزادی های دموکراتیک پرداخته و ماهیتی عمیقا ضد کارگری داشته است . سرکوب مبارزات صنفی و سیاسی کارگران ایران، همواره در سرلوجه اعمال  ضد دموکراتیک این رژیم دزد و تاراجگر قرار داشته است.  درهمین چهار سال گذشته که  روحانی  سمت ریاست جمهوری رژیم را عهده دار بوده است،  بر ابعاد  بیکاری در کشور به مراتب افزوده شده و  وضع زندگی  طبقه کارگر و توده های زحمتکش،  هرچه وخیم تر گردیده است. در حالی که  سردمداران رژیم و از آنجمله  شخص روحانی در شمال تهران،  در خانه های اعیانی  پنجاه ، شصت میلیارد تومنی  زندگی کرده و هر روز بر اندوخته های  بانکی  خود می افزایند ، کارگران در سرتاسر کشور، در نهایت فقر و بیخانمانی  زندگی  کرده و  دچار  تنگدستی و فاقه بی حد و حصری می باشند                                                                       
  +++++
بخش دیگری ازاهالی کشور که به ریاست جمهوری روحانی عوام فریب رای  داده اند، کسانی هستند  که در زمینه نیات و مقاصد رژیم و شخص  روحانی، سخت  دچار توهم هستند . آنها به امید بهبود در اوضاع اقتصادی و ایجاد گشایشی درامور سیاسی و فرهنگی، همچنان از ترس اینکه  مبادا رئیسی انتخاب  شود ، به  روحانی رای  داده اند و  بیهوده انتظار دارند که با بودن  روحانی در ریاست جمهوری رژیم، اوضاع آشفته و بحرانی اقتصادی بهبود یافته و از فشار استبداد وخودکامگی رژیمی قرون وسطائی، اندکی کاسته شود. چنین به نظر میرسد که دوران نخست ریاست جمهوری روحانی،   این مهره کار کشته رژیم کشتار و جنایت، چیزی به  این اقشار متوهم یاد نداده است .  آنها به این بیت شیوای  رودکی اعتقادی ندارند که هزار سال پیش می گفت: آنکه ناموخت از گذشت روزگار     هیچ ناموزد زهیچ آموزگار   .                                                          
                       +++++
اگردر چهار سال گذشته ریاست جمهوری خود، روحانی دردی از دردهای بیشمار اجتماعی را  دوا نکرد،  انتظاری بس واهی و غیر منطقی خواهد بود که  در دوران دوم ریاست جمهوری این  شیاد سیاسی، گرهی از انبوه گره های اقتصادی  توده ها باز شده و اند ک روزنه ای به سمت آزادیهای دموکراتیک در ایران اسیر در چنگال خونین جمهوری اسلامی،  گشوده شود. چنانکه میدانیم رژیم جمهوری اسلامی از همان ابتدای به قدرت  رسیدن،  دارای  جناح ها و دار و دسته های مختلف بوده  است . در تمام دوران سلطه گری این رژیم  ضد مردمی، همواره تضاد منافع  بین این جناح های متخاصم،  وجود داشته و در مواردی که مبارزات توده های زحمتکش علیه این رژیم آزادیکش شدت یافته، بر دامنه این تضاد وکشمکش افزوده شده است.  این تضاد منافع راستی بر سر چیست ؟  چرا سردمداران مرتجع  رژیم به جنگ زرگری علیه  یکدیگر برخاسته و در مواردی،  دزدی ها و خلافکاریهای همدیگر را افشا میکنند؟ باید گفت این  تضاد و کشمکش و این رقابت و همچشمی به هیچ وجه  به خاطر آن نیست که  احیانا یکی از این جناح های  " اصلاح طلب" و  " اصولگرا"،  مدافع آزادی بوده و خواهان  اندک بهبودی در وضع معیشتی  توده های محروم و زحمتکش میباشد. بهیچ وجه!  دعوا و کشمکش  این دار و دسته ها و جناح های سرکوبگر، این دشمنان بی امان آزادی و منافع اقشار تهی دست جامعه، بر سر آنست که کدام یک از انها در  ارگانهای قدرت، دارای  برتری و امتیاز بیشتر بوده و در تاراج هستی توده های زحمتکش و به باد دادن ثروت های زیر زمینی کشور، دست بالا را داشته باشد! وگرنه در  دزدی و ارتشا و اندوختن ثروت های افسانه ای  و در امر سرکوب بیرحمانه مبارزات حق طلبانه کارگران و توده های  زحمتکش،  فرقی ماهوی  بین  سردمداران رژیم که دست همه آنها تا مرفق  به خون مبارزین راه آزادی آغشته است، وجود ندارد . هستی همه آنها به هستی  رژیم ضد مردمی وابسته میباشد .  بهمین جهت نیز، هر وقت منافع حیاتی  رژیم به خطر می افتد ، سردمداران رژیم اختلاف سلیقه و کشمکش های جناحی را فراموش کرده و در صف مشترک علیه  کارگران، دانشجویان،  معلیمن، زنان به پا خاسته، خلق های تحت ستم و دیگر ستمدیدگان اجتماعی،  موضع می گیرند . نگاهی  مختصر  به تاریخ گذشته رژیم آدمکش جمهوری اسلامی ، این واقعیت را به برجسته ترین وجهی ، آشکار میسازد.  همه  کوشش های جناح های تشکیل دهنده  رژیم، مصروف این است که رژیم  جنایتکار  جمهوری اسلامی را از خطر  سرنگونی حتمی توسط کارگران و توده های زحمتکش و انبوه عظیم ناراضی ها و ستمدیدگان، مصون نگه دارند . طبیعته در نحوه  صیانت و پاسداری از موجودیت  پوشالی رژیم،  جناح ها  و دار و دسته های رژیم،  اختلاف سلیقه ها و دعوا و کشمکش هائی نیز دارند که  در سیاست های متفاوتی  که  آنها در مواردمختلف دنبال میکنند، خود را  نشان میدهد.                                                                      
                      +++++
با آنچه در بالا گفته شد، میتوان به این نتیجه گیری منطقی رسید که همه  دار و دسته های رژیم جمهوری اسلامی و همه دست اندر کاران این حکومت سرکوبگر، از خامنه ای گرفته تا روحانی، از سران سپاه پاسداران گرفته  تا نمایندگان قلابی مجلس شورای اسلامی، "  شورای نگهبان"، "مجلس خبرگان " و " شورای مصلحت نظام"، دشمنان بی امان امر رهائی توده های محروم و زحمتکش بوده ، با آزادی و دموکراسی  خصومت بی  پایان داشته و تنها هم و غم شان،  اندوختن ثروت های بیکران و حفظ  سلطه ننگین رژیم  آزادیکش، میباشد.  تردیدی  نداششته باشیم  که روحانی  در سمت ریاست جمهوری رژیم،  در آینده نیز نظیر  چهار سال گذشته، کوچک ترین  قدم جدی در جهت  بهبود امر معیشتی توده ها و استقرار هرچه محدود تر آزادی و دموکراسی، بر نخواهد داشت.  تا رژیم جمهوری اسلامی به موجودیت انگلی و ضد مردمی خود ادامه میدهد،  نشانی از آزادی و دموکراسی واقعی در ایران، وجود نخواهد داشت و ذره ای از ابعاد عظیم بیکاری و بی خانمانی و فقر و زاغه نشینی و اعتیاد و فحشا  و دیگر بلایا و مفاسد اجتماعی ، کاسته نخواهد شد .  استبداد و  خود کامگی همچنان در کشور حاکم خواهد بود و  به کوچک ترین فریاد دادخواهی و آزادیخواهی توده های به پا خاسته، با شکنجه و اعدام ، پاسخ  داده خواهد شد. در تجزیه و تحلیل نهائی، روحانی جزوی جدائی ناپذیر از رژِیم جمهوری اسلامی  بوده  و در حراست از این رژِیم کشتار و جنایت، همچون گذشته به مثابه عنصری ضد دموکراتیک و سرکوبگر ودشمن بی امان منافع  کارگران و توده های زحمتکش ، عمل خواهد کرد . روحانی گرچه  در  نطق های  انتخاباتی  با دادن وعده های دروغین و فریب کارانه، خود را مدافع  آزادی و دموکراسی  نشان میدهد،  اما آن چنانکه  واقعیت های ملموس نشان میدهند ، این مهره نظام، فرقی با  خامنه ای و رئیسی و دیگر جنایت کاران حاکم نداشته و یکی از بدترین دشمنان امر دموکراسی و گشایش دریچه ای به سوی آزادی، می باشد. چاره  پایان دادن به سلطه  جنایت کارانه رژیم جمهوری اسلامی، راه  نیل به آزادی و دموکراسی و  رهائی از چنگال بحران اقتصادی و مفاسد اجتماعی، به هیچوجه  شرکت کردن در انتخابات فرمایشی و رای دادن به روحانی ها و رئیسی ها ، این قاتلین بهترین فرزندان خلق، نیست . چاره ، تنها و تنها در انقلاب و خیزش  کارگران و توده های  محروم و زحمتکش و سرنگونی نظام جمهوری اسلامی با همه  دار و دسته های ارتجاعی آن، می باشد           

  پایان اردی بهشت  1396 


منبع: پژواک ایران

هیچ نظری موجود نیست: