قتل پروفسور مسعود علیمحمدی
به دست عوامل رژیم را محکوم می کنیم علی راسخ افشار، علی شاکری زند، خسرو شاکری زند، پرویز داورپناه پنجشنبه ۲۴ دی ۱۳۸۸ - ۱۴ ژانويه ۲۰۱۰
قتل پروفسور مسعود علیمحمدی، استاد و پژوهشگر برجسته ی تئوری های بنیادی فیزیک، چند روزی پس از به قتل رسیدن سید علی موسوی، خواهرزاده ی میرحسین موسوی بدست تروریست های جناح فرادست جمهوری اسلامی زنگ خطر جدیدی علیه مخالفان رهبری نظام است. پیام این تهدید این است که از این پس دیگر نه تنها مخالفان همیشگی و دیرین جمهوری اسلامی، که در دوره های مختلف ِاعدام ها و قتل های فردی یا زنجیره ای از میان برداشته شدند، بلکه فعالان و افراد برجسته و مؤثر جناح فعلآ بازنده ی نظام، موسوم به اصلاح طلب، نیز در جمهوری اسلامی از امنیت جانی برخوردار نخواهند بود.
همه ی اطلاعاتی که پس از روایت مسموم منابع ملهم از رهبری نظام از سوی منابع مستقل پخش شد به سرعت نشان داد که استاد علیمحمدی با رشته های فنی فیزیک، یعنی امور هسته ای که علوم و صنایع تسلیحاتی را تداعی می کند، سروکاری نداشته و درنتیجه، هدف از انتساب این قتل به قدرت های خارجی از سوی منابع رژیم، به بهانه ی کاذب ارتباط تخصصی مقتول با علوم وصنایع هسته ای ایران به قصد فریب بیخبرترین بخش مردم ایران و جهان است.
دروغ ها و ادعاهای مضحک علی لاریجانی رئیس مجلس اسلامی مبنی بر انتساب این جنایت نوع جدید به قدرت های خارجی نیز به این بهانه ی بی اعتبار و سست که مقتول فیزیکدان بوده است، نه فقط به دلایل علمی بالا، بلکه به سبب دامنه ای که به سفسطه های به اصطلاح دیپلماتیک خود می دهد، قادر به فریفتن احدی نیست.
در مورد این جنایت خاص پیش از هرچیز گوشزد این نکته لازم است که به قتل رساندن افرادی که در کشور ما هنوز جزو پیشروان رشته های تحقیقی خود یعنی علوم بنیادی بشمار رفته گروهی را تشکیل می دهند که هنوز در جامعه ی ما در نوع خود نادرند و برآمدن آنان نتیجه ی خون دل خانواده ها، صرف هزینه های گزاف از خزانه ی ملت و عشق و همت و تلاش بی وقفه ی آنان در راه کسب دانش و پیش برد این رشته ها در ایران و ارتقاء سطح دانش و دانشگاه در کشور بوده است گواه سنگین جدیدی بر نهایت بیخردی و تبهکاری آمران اصلی چنین جنایاتی محسوب می شود.
اگرچه پیش از دو سوء قصد شوم اخیر، موردی که توطئه علیه جان یکی از هواداران جناح اصلاح طلب نظام نتیجه ی مطلوب را داده باشد رخ نداده بود، اما در هر حال حرکاتی که در این جهت دیده شد به منظور نشان دادن ضرب شست و گرفتن زهر چشم بود. اما همه ی قرائن بر این دلالت دارد که قتل های سیاسی تازه باید نشانه ی وجود یک توطئه ی دنباله دار برنامه ریزی شده ی سنگین ترباشد.
به عبارت دیگر این توطئه حاکی از آن است که پس از دودلی های طولانی درباره چگونگی رفتار با سران جناح اصلاح طلب، یعنی تردید میان بازداشت، محاکمه یا قتل برخی از آنان که در بالاترین سطح نظام از خطرات هریک از چنین انتخاب هایی در جهت تشدید بحران سخت بیمناک و لرزان بودند، جناح فرادست به این نتیجه رسیده است که، بجای قبول عواقب غیرقابل کنترل اینگونه اقدامات، شیوه ی نمد مالی، یعنی اقدامات ایذائی تدریجی و فزاینده را نسبت به این بخش قدرتمند نظام در پیش گیرند تا ضمن مرعوب ساختن هرچه بیشتر سران این جناح و هواداران برجسته ی آنان کنترل اوضاع را نیز از دست ندهد.
در پیش گرفتن چنین رویه ای از آغاز ِ فصل نوینی در جنگ فرسایشی میان دو جناح نظام خبرداده، بیش از پیش این واقعیت عمده را که دیگر هیچ امکانی برای نوعی از همزیستی میان این دو نیرو باقی نمانده است با قوت تمام تاًییدمی کند؛ و اساسأ جزو سرشت اینگونه قدرت هاست که در نتیجه ی بحران های ناگهانی یا جنگ های فرسایشی طولانی تر محکوم به فروپاشی باشند. در چنین اوضاعی دعوت طرفین یا حتی یکی از دو طرف به شیندن ندای عقل اگر ناشی از گمراهی یا خودفریبی نباشد ناچار به منظور فریب مردم است.
با توجه به همه ی ملاحظات بالا، واز آنجا که هرگونه روش خشونت آمیز در مبارزه ی سیاسی برای کسب و حفظ قدرت از دیدگاه امضا کنندگان زیرغیرقابل قبول و محکوم است، ما امضاکنندگان زیر، جمعی از پایه گذاران سازمان های جبهه ملی ایران در اروپا، ضمن هشدار به مبارزان راه آزادی و همه ی مردم غیور کشور، این قتل ها را، همانند دیگر قتل ها و جنایات سیاسی رژیم شدیدآ محکوم می کنیم و خواستار افشای همه جانبه ی آن ها هستيم.
۲۴ دیماه ۱۳۸۸ برابر ۱۴ ژانویه ۲۰۱۰
علی راسخ افشار، علی شاکری زند، خسرو شاکری زند، پرویز داورپناه
۱۳۸۸ دی ۲۴, پنجشنبه
هشدار جمعی از پایه گذاران جبهه ملی ایران در اروپا
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر