۱۳۸۸ بهمن ۱۳, سه‌شنبه

تکيه بر سرنيزه, آخرين پناهگاه ديکتاتوری


*علاوه بر ناکامی کودتاچيان در تسليم مطلق "خواص ناراضی", حاصل سياست آنها در ارعاب از طريق اعدام, حضور گسترده شبانه خانواده های زندانيان سياسی در مقابل زندان اوين و ايستادگی و مقاومت و موجی از محکوميت اعدام ها در داخل و خارج از کشور بود...
روشنگری:در سه هفته آخر منتهی به 22 بهمن يکی از محورهای اصلی تلاش دستگاه ولايی و کودتاچيان, چنانکه خامنه ای در سخنانش در مازنداران نيز به آن صريح اشاره کرد, جدا کردن خواص ناراضی از جنبش عمومی اعتراضی مردم بود. علت اين تاکيد همانطور که روند وقايع نشان داد, اولا منزوی کردن خود اين "خواص" و برداشتن سپر حفاظتی آنها در جنبش اعتراضی از طريق واداشتن آنها به تسليم و توبه بود و ثانيا:دست زدن به سرکوب های شديد در پائين که صدور حکم اعدام دو زندانی سياسی به بهانه اعتراضات عاشورا و صدور حکم اعدام 9 نفر ديگر يکی از برجسته ترين نمونه های آن در روزهای اخير است. در کنار آن بسيج نيروی خودی قرار بود 22 بهمن را به يک راهپيمايی فرمايشی و حکومتی مثل 9 دی تبديل کند.
با اين که هنوز 22 بهمن در راه است, اما سياست دستگاه ولايی و کودتاچيان شکست خورده است. نه تنها "دوپهلوگويی" از طرف "خواص" که در حقيقت شکل فاصله گيری آنها از دستگاه ولايی بود ادامه يافت, که فاصله آنها به نظر می رسد که بيشتر هم شده است. زيرا برای کروبی, موسوی, خاتمی و رفسنجانی کاملا روشن است که دستگاه ولايی دنبال سازش و بند و بست نيست. و نيست, برای اين که سازش و بند و بست مستلزم عقب نشينی است و عقب نشينی کودتاچيان تعادل آنها را درهم می ريزد و به مردم فرصت پيش روی می دهد. آنچه آنها می خواهند و بارها از زبان نظاميان و غير نظاميان در روزهای اخير بيان کرده اند, تسليم مطلق افرادی است که از آنها به عنوان "سران فتنه" نام می برند و تازه حتی پس از تسليم مطلق و توبه علنی هم اين افراد بايد بروند در اتاق انتظار تا نوبت مجازات شان فرا برسد. با اين وضع روشن بود که "خواص" مورد اشاره نفعی نداشتند که در برابر کودتاچيان و دستگاه ولايی تسليم شوند. در نتيجه فشارها نه تنها نتيجه مورد نظر دستگاه ولايی را نداد, بلکه برعکس شد: اگر کروبی و موسوی تاکيد کرده بودند که برای عاشورا و يا 16 آذر فراخوانی برای شرکت مردم در اعتراضات نداده اند, و آنها نيستند که نقش هدايتگر اعتراضات را دارند, اين بار برای 22 بهمن رسما و آشکارا فراخوان شرکت داده اند و يا رفسنجانی که معمولا از مشاجره علنی با مخالفان قدرتمندش در دستگاه ولايی خودداری می کرد, بر خلاف رويه اش, در برابر انتقاد يزدی واکنش تند علنی نشان داد و به دنبال انتقاد شديد يزدی, تاکيد کرد که "سخنان يزدی بوی توطئه می دهد" و تهديد کرد که او را افشا خواهد کرد.
اما علاوه بر ناکامی کودتاچيان در تسليم مطلق "خواص ناراضی", علائم و نشانه هايی که حاکی از آن باشد که سياست ارعاب از طريق اعدام موثر افتاده باشد در دست نيست؛ برعکس با اين که احمد جنتی در نماز جمعه رسما به قوه قضاييه به خاطر دست زدن به آدم کشی دست مريزاد گفت, يا امام جمعه اروميه برای ارعاب بيشتر خواستار گرداندن جنازه های اعدام شده گان در ميان مردم شد, حاصل اين سياست حضور گسترده شبانه خانواده های زندانيان سياسی در مقابل زندان اوين و ايستادگی و مقاومت و موجی از محکوميت اعدام ها در داخل و خارج از کشور بود.
عقيم ماندن هر دو بازوی سياست کودتاچيان در "بالا" و "پائين" در شرايطی که راه عقب نشينی هم بر آنان بسته است, معنايش فقط تکيه بيشتر بر زور و سرکوب است. در چنين شرايطی است که به 22 بهمن و مقطع جديد زورآزمايی ميان ديکتاتوری و مردم نزديک می شويم.

هیچ نظری موجود نیست: