۱۳۹۲ دی ۵, پنجشنبه

نقش آرشیو در بازتاب تاریخ
گفتگوی نوشین شاهرخی با خسرو شاکری (زند), ١٩ اردیبهشت ١٣٩١
جوامعی که حکومت‌های خودکامه دارند از نظر شاکری با آرشیو میانه‌ی خوبی ندارند: "همانگونه که ساسانیان خودکامه بودند و اسناد پارتیان را از میان بردند تا تاریخ خودشان را بنویسند؛ یعنی چیز دیگری را نمی‌توانستند تحمل کنند. این را در حکومت شاه هم می‌بینیم که به آرشیو دوره‌ی قاجار کسی دسترسی نداشت.
Shakeri1
شهرزادنیوز: خسرو شاکری (زند)، استاد بازنشسته‌ی تاریخ، سخنران بیستمین سالگرد "آرشیو اسناد و پژوهش‌های ایرانیان" در برلین در سخنرانی خود به اهمیت بایگانی و آرشیو در بازتاب تاریخ می‌پردازد. او به نقل‌قولی از فیلسوف آلمانی، هایدگر، اشاره می‌کند که ایرانیان را نخستین ملتی می‌داند که به آرشیو و بایگانی اسناد تاریخی روی‌ آورده‌اند و در ادامه‌ی سخنش نشان می‌دهد که ما در این زمینه وارث خوبی برای پیشینیانمان نبوده‌ایم.
باییدن و دیدن
شاکری ابتدا به واکاوی واژه‌ی آرشیو به زبان فارسی اشاره می‌کند: "بایگانی از فعل باییدن می‌آید که در فارسی به آن پاییدن می‌گوییم و بایگان به معنی نگهبان و حافظ و مراقب است."
و در ادامه ریشه‌ی واژه‌ی انگلیسی هیستوری را در یونان باستان "دیدن" معنی می‌کند: "برای اینکه بتوان گذشته را دید. چگونه؟ با دیدن آرشیو. آرشیو و تاریخ دوقلوهای همزادند."
Shakeri&Navai2
نقش بی‌رنگ آرشیو
شاکری هدف فردوسی را زنده کردن زبان فارسی می‌بیند، اما از نظر او فردوسی با شاهنامه‌اش تاریخ و قصه‌های کهن را زنده نگه می‌دارد. اگر از سوی شاعران برای میراث کهن کوشش‌هایی انجام می‌شود، دولت‌ها برای بایگانی تاریخ گذشته و حال خود نمی‌کوشند. شاکری به این کاستی در زمان ساسانیان اشاره دارد: "ساسانیان اسناد پارت‌ها را از میان برداشتند تا هیچ اثری از آنان برجای نماند."
وی در این میان به حمله‌ی اعراب و مغول اشاره دارد، اما فقدان آرشیو را تنها جنگ‌ها و از میان رفتن اسناد نمی‌بیند و خود ایرانیان را نیز به چالش می‌گیرد: "خیلی از اسناد دوره‌ی ساسانی را خود مؤبدان از میان بردند. همچنین در دوران زند و افشار و صفویه دستگاه اداری اسنادی جمع نمی‌کردند و چندان چیزی برجای نمانده است."
کوشش غیر ایرانیان
شاکری اشاره می‌کند که کشورهای دیگر در تاریخ ایران بیش از خود ایرانیان کار کرده‌اند و ما خودمان منابع زیادی نداریم: "بهترین آرشیو تاریخ ایرانیان عثمانیان هستند. در زمینه‌ی ادبیات، اجتماعی، تاریخ اقتصاد، گمرکات و تجارت خارجی فقط یک نفر ایرانی در آرشیو عثمانی کار کرده. برای دوران قاجار به آرشیو انگلستان، روسیه و گرجستان وابسته هستیم."
از نظر شاکری ایرانیان به تاریخ اهمیت نمی‌دهند و فرهنگ تاریخ‌شناسی ندارند: "برای ایرانیان افسانه‌های تاریخی مهمتر اند. اهمیت کم به تاریخ را در تیراژ کتاب‌های تاریخی در زمان محمدرضاشاه و نیز حاضر می‌بینیم. کتاب‌های تاریخی بین سه تا چهار هزار نسخه چاپ می‌شوند؛ مگر کتاب‌های جنجالی که چندان تاریخی هم نیستند. همچنین کتاب‌های متودولوژیک تاریخی که در غرب تدریس می‌شوند ـ به جز یک کتاب ـ ترجمه نشده‌اند."
Shakeri3
خودکامگی و فقدان بایگانی
جوامعی که حکومت‌های خودکامه دارند، از نظر شاکری با آرشیو میانه‌ی خوبی ندارند: "همانگونه که ساسانیان خودکامه بودند و اسناد پارتیان را از میان بردند تا تاریخ خودشان را بنویسند؛ یعنی چیز دیگری را نمی‌توانستند تحمل کنند. این را در حکومت شاه هم می‌بینیم که به آرشیو دوره‌ی قاجار کسی دسترسی نداشت. و یا برای مثال موقع مرگ مصدق علم به شاه می‌گوید بر اساس سنت که برای درگذشت نخست‌وزیران یادبودی برگزار می‌شود، برای نخست‌وزیر اسبق مصدق هم یادبودی بگیریم تا دهان مخالفان را برای همیشه ببندیم. ولی شاه می‌گوید: من می‌خواهم هیچ اثری از این آدم در تاریخ ایران باقی نماند."
عدم ثبات و ترس از تاریخ
از شاکری می‌پرسم که چرا عثمانیان که خود خودکامه بودند چنین به جمع‌آوری اسناد تاریخی خود و دیگران پرداختند! آیا عدم ثبات نقشی اساسی برای خودکامگان بازی نمی‌کند؟! خطر اشکانیان همواره برای ساسانیان برجای بود، تاجایی که بهرام چوبینه اشکانی نه ماهی را در زمان خسرو پرویز پادشاهی کرد و تنها با کمک رومیان خسرو توانست سلطنت را پس بگیرد و یا در زمان شاه خطر هواداران مصدق و کلا مخالفان سلطنت. شاکری بی‌ثباتی را نقش مهمی در از میان بردن اسناد می‌بیند: "دولت عثمانی با وجود خودکامگی ثبات داشت، ولی دولت‌های ایران از دوره‌هایی از تاریخ وحشت داشتند."
Shakeri&Navai4
دیگران تقصیرکار و امید منجی
شاکری در پایان به تجربه‌ی خود از دوران کنفدراسیون اشاره می‌کند و به نقش جاه‌طلبی در میان تحصیل‌کردگانی می‌پردازد که تنها به منافع شخصی خود می‌اندیشند: "دو تیپ آدم وجود داشت. یک سری فعال بودند و یک‌سری جاه‌طلب. این تحصیل‌کردگان جاه‌طلب خیلی هم زحمت می‌کشیدند، ولی هدف داشتند که به یک جایی برسند که نقش‌شان را می‌توان بعد از انقلاب و استقبالشان از جمهوری اسلامی دید؛از جمله بنی‌صدر و قطب‌زاده."
در این میان شاکری فرهنگ مردم را نیز به چالش می‌گیرد: "ایرانیان به پرسش‌نامه‌ای پاسخ نمی‌دهند ـ حتی اگر بدون نام باشد ـ که مبادا خط و ربط آنان فهمیده شود. ایرانیان نمی‌خواهند در رابطه با گذشته‌شان حرف بزنند و حقایق را روشن کنند و تقصیر را همواره به گردن دیگران می‌اندازند. از سوی دیگر در دین زرتشت یک منجی هست به نام سوشیانس که شیعیان هم امام زمان را از همان اسطوره گرفته‌اند. مردم ایران همیشه منتظر یک منجی هستند و به بالا نگاه می‌کنند."

هیچ نظری موجود نیست: