طولانیترین جنگ متعارف کلاسیک در قرن بیستم
در جنگ ایران و عراق هر کسی کشک خود را میسابید
Sun 3 08 2014
همنشین بهار
این بحث در مورد طولانیترین جنگ متعارف کلاسیک در قرن بیستم (جنگ ایران و عراق) است. جنگ هشت ساله که نزد اعراب با نامهای «قادسیه صدام» و «جنگ اول خلیج» (حرب الخلیج الأولی) و در ایران با نامهای «دفاع مقدس» و «جنگ تحمیلی»... شناخته میشود.
...
بیش از یک ربع قرن از آن تراژدی انسانی که یکی از فاجعههای تاریخ بشری است میگذرد و بر ماست که به آن بدون حب و بغض بنگریم.
نه در دستگاه مداحان جنگ برویم و نه گفتمان یکسویهای را که بیشتر در دافعه استبداد زیر پرده دین، مطرح میشود وحی مُنزل پنداریم.
در تجاوز به ایران مسئولیت رژیم عراق و حزب بعث تردید برنمیدارد اما قاتلین زندانیان سیاسی هم در برافروختن تنور جنگ بغایت مقصر بودند. چرا؟ چون با سیاستهای نابخردانه خویش که هنوز دامن مردم ستمدیده ایران را رها نکردهاست، زمینه عینی ورود متجاوزین را فراهم نمودند. در تنور جنگ هیزم ریختند و به آتش دامن زدند.
البته حساب جوانان فداکاری که با دست خالی به مقابله تانکهای عراق رفتند و از میهن خویش دفاع نمودند، جداست. در آغاز جنگ بهترین جوانان ایران زمین به دفاع از تمامیت ارضی کشورشان برخاستند و جان باختند.
امتناع انصاف و واقع بینی میتواند چشمان ما را لوچ کند و بسیاری از فداکاریها را نبیند یا به حساب جنگافروزان و نظام حاکم بگذارد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تراژدی انسانی هشت ساله میان ایران و عراق
جنگ ایران و عراق، طولانیترین جنگ متعارف کلاسیک در قرن بیستم بود. (جنگ ۱۵ ساله ویتنام متعارف و کلاسیک محسوب نمیشود)
جنگ ایران و عراق، خصوصیتهای منحصربهفرد و مخصوص به خود را داشت. برخلاف جنگ هند و پاکستان یا جنگ اعراب و اسرائیل، یک برخورد شدید و کوتاه مدت نبود. در این جنگ، برخوردی میان آمریکا و شوروی به عنوان دو ابرقدرت روز دنیا وجود نداشت و این دو هر یک فقط طرفدار یکی از طرفین نبودند. در جنگ ایران و عراق برخلاف جنگ جهانی دوم درگیری نظامی محدود به منطقه خاصی از دنیا بود.
جنگ ایران و عراق نبردی بر سر خاک (مانند آنچه همزمان در جزایر فالکلند میان آرژانتین و بریتانیا واقع شد) نبود. همچنین بر خلاف جنگ کره، جنگ بر سر سرمایهداری و سوسیالیسم نیز نبود.
در پایان این تراژدی انسانی هشت ساله میان ایران و عراق، تغییر عمدهای در ترکیب دو کشور بهوجود نیامدهبود. در پایان جنگ (۱۳۶۷) رهبران دو کشور (آیتالله خمینی و صدام تکریتی) همان کسانی بودند که هشت سال پیش نیز زمام امور را به دست داشتند و مرزهای دو کشور همان مرزهایی بود که هشت سال قبل هم بر آنها توافق وجود داشت.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
صدام شش ماه هم در عراق دوام نمیآورد
از اواخر سال ۱۳۵۸ خرید دو هزار دستگاه تانک نفربر خاکی- آبی EE-11 Urutu از برزیل توسط رژیم صدام حسین گویای آن بود که او زمینه تدارک برای اجرای حمله نظامی خود به ایران را، لااقل از این مقطع زمانی طرح ریزی کرده است. تانکهای مزبور از نقطه نظر نظامی به منظور عملیات عبور دادن نیروهای نظامی از رودخانه کارون به خاک ایران بود.
حالا پس از سالیان دراز مشخص شده که پیش از شروع جنگ، عراق مانورها و تمرینهایی را برای حرکت سریع یگانهای بزرگ در مسیر شط العرب (اروند رود) ترتیب میداد. عراق همچنین مقادیر عظیمی ابزارآلات و تمهیدات جنگی را در این منطقه جاسازی میکرد و مشغول اجرای طرحهای مهندسی نظامیای بود که حمله به ایران را برایش تسهیل مینمود.
در برافروختن آتش جنگ، نقش رژیم عراق تردید برنمیدارد اما زمینه سازی برای جنگ افروزی و فتنه جویی، از سوی قاتلین زندانیان سیاسی بود که تصور میکردند انقلاب هم خربزه است و میشود با وانت به اینجا و آنجا صادر کرد.
در نخستین هفته بعد از انقلاب، که صدام حسین، موسی اصفهانی، نوهی آیتالله سید ابوالحسن اصفهانی را برای رفع کدورتها و حسن همجواری و دوستی دو کشور ایران و عراق پیش بنیانگذار جمهوری اسلامی فرستاد و پیغام داد که از رفتار قبلی خود پوزش میخواهد و آماده همه گونه جبران و همکاری با دولت جدید است، آیتالله خمینی خط و نشان کشید که:
«صدام شش ماه هم در عراق دوام نمیآورد، چون میداند که امواج مردم عراق بر میخیزد، او را هم میبرد، آنجا که شاه را برد...»
...
آنروزها دولتهای کویت و بحرین از اینکه نمایندگان جمهوری اسلامی در اوضاع کشورشان انگولک میکنند، مدام شکایت میکردند. عراق هم که اینگونه مواقع آماده بود از آب گلآلود ماهی بگیرد سوء استفاده میکرد و در مهرماه ۱۳۵۸ بدون ذکر نام جمهوری اسلامی، اظهار داشت:
«قدرت عراق علیه هر کشوری که بخواهد به حاکمیت کویت یا بحرین تجاوز کند و یا به مردم و یا تمامیت ارضی آن کشورها آسیب رساند به کار میرود.»
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
میخواهند دوباره بنی امیه را زنده کنند
۵ ماه قبل از تجاوز عراق به میهن ما، رادیو تهران بیانات آیتالله خمینی را که به شدت از صدام حسین انتقاد میکرد و از ارتش عراق میخواست که رژیم بعثی را سرنگون کند، پخش نمود:
«دولت عراق دولت نیست. آنها مجلس ندارند. تعدادی افراد نظامی هستند که مینشینند و کارهایی که دلشان میخواهد انجام میدهند... آنها عناصر پوسیده ای هستند. ببینید صدام گفته است که ما عرب هستیم.
تمام ملتهای مسلمان باید معنی این عبارت را که ما عرب هستیم بدانند. معنای آن این است که آنها اسلام را نمیخواهند. میخواهند دوباره بنی امیه را زنده کنند...
اگر ملت عرب میخواهد در راه خدا و اسلام خدمت کند باید با این افراد ضدیت نماید. آیا ارتش عراق که افراد آن مسلمان شیعه و سُنی هستند به خاطر اسلام ندای عربیسم میدهند؟...
بعث عراق با اسلام میجنگد و ملت نجیب عراق باید خود را از چنگال آن نجات دهد. همانطور که ارتش ایران متوجه شد که شاه مخلوع مخالف اسلام است و به ملت ملحق شد و در انقلاب اسلامی شرکت نمود. همانطور ارتش عراق باید قیام نماید...
تو ارتش عراق به ملت بپیوند همانطور که ایرانیان کردند. تو در مقابل خداوند مسئول هستی...
چرا قبایل عراق ساکت نشستهاند وقتی که میبینند این دارودسته بعثی دسته دسته جوانان عراق را در سیاه چالها میکُشند. چرا ارتش عراق هنوز ساکت است و از کسانی که ضد اسلام و ضد قرآن هستند حمایت میکند؟...
فردای آن روز، روزنامه جمهوری اسلامی از قول آیتالله خمینی نوشت:
«ملت عراق باید خود را از چنگال دشمن آزاد کند. ملت عراق باید این حزب غیر اسلامی در عراق را از میان بردارد»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
زمینههای شروع جنگ
از زمان به قدرت رسیدن حزب بعث در عراق در سال ۱۹۶۸ میلادی (۱۳۴۷) عراقیها رویای رهبری جهان عرب را در سر میپروراندند. از سال ۱۳۵۲ تا ۱۳۵۹ درآمدهای نفتی عراق افزایش یافت. این موضوع به عراق کمک میکرد تا خلاء ناشی از مرگ جمال عبدالناصر در صدر رهبری اعراب را پر کنند. بخصوص که مصر پس از پیمان کمپ دیوید (که ۲۶ شهریور ۱۳۵۷ به امضا رسید) نفوذ خود در میان اعراب را از دست داده بود.
در جریان اِعمال حاکمیت ایران بر جزایر سهگانه تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی، عراق روابط دیپلماتیک خود را با ایران قطع کرد و از اتحادیه عرب خواست تا آنان نیز چنین کنند. درخواستی که از سوی اتحادیه عرب رد شد. عراق همچنین اعتراض رسمیای به سازمان ملل نوشت که توسط این سازمان هم نادیده گرفته شد. عراقیها که از همه جا سرخورده شدند، دست به اخراج ۷۰۰۰۰ ایرانی ساکن عراق (معاودین) زدند.
در سال ۱۳۵۳ تنش در روابط دو کشور به اوج خود رسید و درگیریهای نظامی مرزی پراکنده میرفت تا کمکم به جنگی تمام عیار تبدیل شود. تنش به قدری بالا گرفت که کورت والدهایم دبیرکل سازمان ملل متحد ناچار به مداخله و اعزام نماینده ویژه به مرزهای دو کشور گردید. نتیجه گزارش این نماینده منجر به صدور قطعنامه ۳۴۸ شورای امنیت (در تاریخ ۷ خرداد ۱۳۵۳) شد که در آن طرفین ملزم به حل اختلاف مرزی میان خود شدند.
این قطعنامه دو طرف را به رعایت دقیق توافق آتش بس موجود، عقب نشینی کامل نیروهای مسلح به پشت مرزها و ایجاد یک فضای مطلوب برای از سرگیری گفتگوها به منظور حل و فصل مشکلات و تنشهای دو جانبه تشویق مینمود.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
قرارداد الجزایر 1975 Algiers Agreement
۱۵ اسفند ۱۳۵۳ (۶ مارس ۱۹۷۵) محمد رضا پهلوی و صدام حسین با میانجیگری هواری بومدین، دیدار نمود و قرارداد الجزایر که خط مرزی ایران و عراق در آبهای اروندرود را تعیین کرده است در دستور کار قرار گرفت.
این قرارداد به دلیل انتشار اعلامیه مشترک دو کشور در الجزیره که پیشزمینهٔ امضای پیماننامه شد و میانجیگری مقامات الجزایر در تمام مراحل به پیمان الجزایر معروف شد، هرچند محل امضای تمام پیمانها و پیوستها و موافقتنامههای مرتبط در بغداد بودهاست.
این قرارداد در اوج اختلافات مرزی میان ایران و عراق بر سر مالکیت آبهای اروندرود با میانجیگری هواری بومدین رئیس جمهور الجزایر بین عباسعلی خلعتبری و سعدون حمادی، وزیران خارجه ایران و عراق و در حضور عبدالعزیز بوتفلیقه عضو شورای انقلاب و وزیر امور خارجه الجزایر امضا شد. در این معاهده مرز دو کشور در اروند رود بر پایه خط تالوگ تعیین شد. طرفین توافق کردند که دریانوردى در اروندرود مشترک باشد. کشتى هاى دو طرف و همچنین کشتى هاى دیگرى بتوانند رفت و آمد کنند. همچنین دو کشور موافقت کردند که از «رخنه اخلالگران» در مرزهای دو کشور جلوگیری کنند.
تالوِگ (Talweg) یا خَطاُلقَعر یا ژرفگاه، خطی است فرضی که از به هم پیوستن ژرفترین نقاط بستر یک رودخانه یا دره به دست میآید.
از اصل تالوگ در حقوق بینالملل برای تعیین مرز دقیق دو کشور در زمانی که رودخانهای مرز دو کشور باشد، استفاده میشود.
خلاصه...
ایران بهطور ضمنی پذیرفت که در ازای رفع اختلافات مرزی آبی در اروند رود (رودی که مشخصکننده جنوبیترین بخش مرز میان عراق و ایران است)، از کردهای عراق (ملا مصطفی بارزانی و...) حمایت نکند...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ملاقات صدام حسین و برژینسکی
بعد از انقلاب ضد سلطنتی ۱۳۵۷و پیامدهای آن در ایران، صدام متوجه خلاء ناشی از سقوط شاه به عنوان ژاندارم خلیج فارس شده بود و تلاش داشت تا بازیگر صحنه باشد اما برای اینکار نیاز به مرز آبی کافی و تسلط بر خلیج فارس داشت.
...
توجه داشته باشیم که عراق از زمان عبدالکریم قاسم، خوزستان را بخشی از آن کشور میدانست و از حرکتهای تجزیه طلبانه در خوزستان حمایت میکرد. حمایتی که با قرارداد الجزایر برای مدتی متوقف شده بود. ولی تحرکات تحریک آمیزی مانند نمایش نقشه منطقه که در آن خوزستان «عربستان» نامیده شده و بخشی از خاک عراق بود از تلویزیون بصره ادامه داشت.
رژیم عراق شهرهای خوزستان را به عربی نامگذاری کرده بود. از جمله: سوسنگرد به خفاجیه، خرمشهر به محمّره، آبادان به عبادان و استان خوزستان به عربستان
...
تسلط بر خلیج فارس نه تنها برای عراق، بلکه برای مصر و عربستان سعودی و سایر شیخ نشینهای منطقه نیز چندان ناخوشایند نبود.
کم کم صدام بامبول درآورد و خواهان تجدیدنظر در قرارداد ۱۹۷۵ الجزایر شد. در تبلیغات عراق آمده بود که نظام بعثی از همان ابتدای انعقاد قرارداد الجزایر، خود را مغبون میدیده...
به نظر میرسد که باور عمومی در میان مقامات عراق این بود که پس از انقلاب، ایران دچار ضعف شده و برای عراق فرصت مناسبی فراهم آورده تا توازن قبلی قوا در خلیج فارس را با یک حمله نظامی برهم بزند...
...
۱۳ فروردین ۱۳۵۸ عراق برای نخستین بار به حریم هوایی ایران تجاوز کرد. ۵ روز بعد، نیروهای عراقی به یک پست مرزی ایران در قصرشیرین حمله کردند. در اردیبهشت همان سال عراق به شهر مهران حمله هوایی کرد. پس از آن و تا آغاز همهجانبه جنگ، درگیریهای زیادی در مرزهای ایران و عراق گزارش شدهاست.
...
در چندین مورد نیروهای عراق حملاتی را به شهرهای مرزی ایران ترتیب دادند که یکی از آنها یورش به شهری در کردستان ایران در اواخر خرداد ۱۳۵۸ و دیگری به شهر صالحآباد در جنوب بود که چندین کشته به جا گذاشت. زمستان ۵۸ و بهار ۵۹ هم چندین درگیری مرزی دیگر بین دو کشور رخ داد. روابط بین ایران و عراق کم کم تیره و تیره تر میشود.
دو ماه پیش از آغاز جنگ، صدام حسین و زیبیگنیو برژینسکی در عمان با یکدیگر دیدار کردند. گفته میشود برژینسکی در این ملاقات به صدام اطمینان داده بود که ایالات متحده مخالفتی با الحاق خوزستان به عراق ندارد. دیدار دونالد رامسفلد با صدام حسین در جریان جنگ عراق و ایران در تاریخ ۲۳ آذر ۱۳۶۲ هم پرمعنا بود.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ما انقلابمان را به تمام جهان صادر میکنیم
جدا از موارد فوق، پس از وقوع انقلاب ۱۳۵۷، عراق برخی ناآرامیهای سیاسی را زیر سر سید محمد باقر صدر (نویسنده کتاب اقتصادنا و... که ۱۹ فروردین ۱۳۵۹ در زندان عراق کشته شد) و با حمایت و تشویق ایران میدانست. صدام حسین، از وجود یک همسایه انقلابی شیعه در مرزهای شرقی خود احساس خوبی نداشت بخصوص که آیتالله خمینی در نخستین سالگرد پیروزی انقلاب (۲۲ بهمن ۱۳۵۸) اظهار داشت:
ما انقلابمان را به تمام جهان صادر میکنیم.
عراق با ادعای اینکه حکومت ایران تمام راه حلهای مسالمتآمیز اختلافات دو کشور را مسدود کرده، مدعی بود که وارد یک جنگ دفاعی شده و از حق مشروع خود برای دفاع از حاکمیت و تمامیت ارضی و بازپسگیری اراضی خود با توسل به زور استفاده میکند.
عراقیها پیش از آغاز یورش بارها به ایران به خاطر اقدامات تجاوزگرانه نسبت به عراق و دخالت در امور داخلی خود از جمله حمایت از حزب غیرقانونی الدعوه اعتراض کرده بودند. بخصوص که آخوندهای حاکم هم در بخش عربی رادیو دولتی به بدگویی شدید از حکومت بعث عراق پرداخته و آن را یک حکومت ضد اسلامی و دستنشانده قدرتهای امپریالیستی معرفی میکردند.
رادیو در تهران خبر می داد که «امروز در كربلا هزاران نفر به خيابان ها ريخته اند و تظاهرات كردند و شورش شده است.»
و با اینکه سفیر جمهوری اسلامی در عراق (سید محمود دعايى) زنگ مى زد و مى گفت والله هيچ خبرى نبوده، من خودم آنجا بودم گوش کسی بدهکار نبود و تبلیغات مضر و غیرواقعی ادامه مییافت.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اگر بحران گروگانگیری پیش نیآمده بود
اگر «بحران گروگانگیری در ایران» Iran hostage crisis (تصرف سفارت آمریکا در تهران و به گروگان گرفتن ۶۶ دیپلمات آمریکایی در ۱۳ آبان ۱۳۵۸) پیش نیامده بود و دولت موقت به كارش ادامه مى داد، چه بسا عراق نمیتوانست براحتی حمله به ایران را عملیاتی کند.
واقعش گروگانگیرى معادلات دیپلماسى را به ضرر ایران بر هم زد و عراق که پی بهانه میگشت تا قرارداد الجزایر را زیر پا بگذارد وقتی دید در ایران اختلافات بالا گرفته و با گروگانگیرى هم جو بین المللى به ضرر ایران تغییر کردهاست، فرصت را غنیمت شمرد و تجاوز به ایران کلید خورد.
...
صبح ۳۱ شهریور ماه ۱۳۵۹ (۲۲ سپتامبر ۱۹۸۰) رسانههای خبری بین المللی، آغاز یک جنگ تمام عیار را به جهانیان مخابره کردند. جنگی که با یورش ناگهانی نیروی هوایی عراق به ده فرودگاه نظامی و غیرنظامی ایران و تهاجم نیروی زمینی این کشور در تمام مرزهای جنوبی ایران شکل گرفته بود. گویا هنری کسینجر گفته بود جنگ حداکثر ظرف ۱۰ روز با پیروزی عراق پایان خواهد یافت !
یکی از روزنامههای عربی هم با اشاره به عملیات نقاب (کودتای نوژه) نوشت، مردم ایران از حکومتی که دشمن اعراب است بیزارند و از عملیات دلاوران عراق پشتیبانی میکنند.
(۱۸ تیر ۱۳۵۹ عملیات نقاب - کودتای نوژه - با دستگیری و کشتهشدن تعدادی از عوامل آن خنثی شده بود)
نخست وزیر عراق سعدون حمادی، ضمن سخنرانی در شورای امنیت در تاریخ ۱۳ مهرماه ۱۳۵۹ ایران را متهم کرد که از تروریستهایی که در خاک عراق اقدام به بمبگذاریهای گسترده میکنند و در نتیجه تعداد زیادی از مردم عراق را میکشند، حمایت میکند.
عراق در تبلیغاتش انفجار در دانشگاه مستنصریه بغداد و تلاش برای ترور طارق عزیز را گردن جمهوری اسلامی میگذاشت.
امثال ملک حسین هم صدام را باد می کردند و او به غضب بارکالله گرفتار شده بود.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
«نفرین به جنگ و آن که برافروخت نار جنگ»
در طی جنگ، قدرتهای بزرگ تا توانستند ایران و عراق را دوشیدند و عملاً برای جنگافروزان کف زدند و هورا کشیدند. جمهوری اسلامی به یکی از بزرگترین واردکنندگان تجهیزات نظامی بدل شده بود و میلیاردها دلار از بودجه کشور صرف خریدهای نظامی شد. آلمان غربی در ساخت بزرگترین زرادخانه اصفهان مشارکت داشت. انگلیس هم به ایران سلاح میفروخت.
...
فرانسه موشکهای اگزوسه به عراق میداد و تا پیش از آنکه تولید نوع مخصوص ضد کشتی هواپیماهای میراژ اف-۱ به پایان رسد، پنج فروند جنگنده ضدکشتی سوپر اتاندارد Super Etandard خود را به عراق اجاره داد که در جنگ نفتکشها و حمله به جزیره خارک مورد استفاده قرار گرفتند.
آمریکا نیز در تنور جنگ هیزم ریخت. جیمی کارتر برای آغاز جنگ با ایران به صدام حسین چراغ سبز نشان داد.
در گامهای بعد با کارچاق کنی امثال «شاهزاده بندر ابن سلطان» و با چراغ سبز دولت ریگان، سلاحهای پیشرفته آمریکایی موجود در زرادخانه عربستان سعودی، از جمله بمبهای بزرگ ام کی ٨۴، به ارتش عراق داده شد. همچنین در هنگامه جنگ، آمریکا اطلاعات بسیار مهّمی از نیروهای ایران را در اختیار ارتش عراق قرارداد.
دولت ریگان دستکم از سال ۱۳۶۲ در مورد استفاده عراق از جنگافزارهای شیمیایی اطمینان داشت، ولی چشم خود را بر روی استفادههای مکرر بعدی عراق از گازهای شیمیایی بسته بود.
حالا از قول مارک جِی گازیوروسکی Mark J. Gasiorowski، استاد آمریکایی گروه علوم سیاسی دانشگاه ایالتی لوئیزیانا گفته میشود که گویا یک سال پیش از حمله عراق به ایران، دیپلماتهای آمریکایی دولت مهندس بازرگان را در جریان حدود و آغاز جنگی که هشت سال به طول انجامید، قرار داده بودند!
(دکتر ابراهیم یزدی گفتهاست یکى از مسئولین پایگاه سیا در اروپا که قبلاً در ایران بوده با یک نفر دیگر به ایران آمدند و عکسهاى هوایى که از طریق ماهواره ها از جابه جایى تیپ زرهى عراق برداشته شده بود را به ما ارائه دادند. عکس ها نشان مى داد که تانک هاى عراقى مستقر در مرزهاى اردن واقع در غرب عراق به سمت ایران آمده و در مرزهاى ایران مستقر شده اند.)
...
شوروی (سابق) در آغاز جنگ بخش کوچکی از قطعات مورد نیاز عراق را تامین میکرد و از سال ۱۳۶۱ به مهمترین متحد نظامی عراق بدل گشت.
البته همین شوروی به ایران هم تجهیزات پدافند هوایی و ترابری نظامی صادر میفرمود و درهای تجارت و ترانزیت کالا از طریق ایران را بازمیگذاشت. البته در اصل جانب عراق را میگرفت. یک دلیلش پول نقدی بود که عراق از فروش نفت خود به دست میآورد و شوروی به آن نیاز داشت.
در سالهای اول شوروی با اعلام موضع بیطرفی از فروش مستقیم سلاح و جنگافزار به عراق خودداری میکرد، ولی اجازه میداد تا اردن اسلحه مورد نیاز عراق را خریداری و به دست عراق برساند. اردن این نقش خریدار ظاهری را در خریدهای مهم تسلیحاتی از چین، اسپانیا، بریتانیا و ایالات متحده نیز ایفا میکرد. البته نقش اردن در جنگ ایران و عراق به همینجا خاتمه نمییافت. تمامی بنادر و فرودگاهها و سرزمین اردن بر روی کالاهای صادراتی و وارداتی به عراق باز بود. بندر عقبه در دریای سرخ در اختیار عراق بود تا کالاهای خود را صادر کند. ملک حسین نیز همزمان به پایتختهای مختلف جهان سفر میکرد تا موضع عراق را درباره جنگ تشریح کند.
گفته میشود خلبانان برخی از میراژهای اف-۱ بین سالهای ۱۳۶۴ تا ۱۳۶۵ بلژیکی، آفریقای جنوبی، استرالیایی و در یک مورد حتی آمریکایی بودند. بعلاوه خلبانان فرانسوی و اردنی نیز به عنوان معلمخلبان کار میکردند. گفته میشود در میان خلبانان میگ-۲۵ که در عملیات علیه ایران شرکت داشتند تبعه شوروی و آلمان شرقی هم یافت میشد.
عربستان سعودی تمامی تلاش خود را به کار میبست تا جلوی برتری و پیروزی ایران در جنگ را بگیرد. پادشاه عربستان تنها سه روز پس از آغاز جنگ در تماسی تلفنی حمایت کامل کشورش از عراق را به صدام ابلاغ کرد. در طول سالهای جنگ عربستان در تامین جنگافزار مورد نیاز برای عراق همکاری مینمود.
در میان کشورهای عربی، نقش مصر نیز در حمایت از عراق قابل ملاحظه بود. خلبانان برخی از میگهای ۲۱ و میگهای ۲۳ عراق مصری بودند. مصر در طول جنگ به عراق اسلحه هم میفروخت و در معامله خرید تسلیحات نظامی جدید برای عراق، از جمله هواپیماهای پیشرفته سوپر اتاندارد از فرانسه نقش داشت.
در طول جنگ، کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس مانند کویت و عربستان سعودی و در وهله بعد امارات متحده عربی و عمان، آشکارا در سمت عراق بودند. بیشتر این حمایتها در قالب کمکهای مستقیم و غیرمستقیم مالی صورت میگرفت. با تصمیم کویت و عربستان، درآمد حاصل از فروش نفت در منطقه بیطرف خفجه میان این دو کشور به عراق اختصاص یافته بود.
ظاهراً موضع رسمی این کشورها بیطرفی در جنگ میان ایران و عراق بود، ولی برخی از این آنها به سادگی سرزمین خود را در اختیار عراق میگذاشتند تا از آن برای حمله به ایران استفاده کند.
بحرین، مصر، اردن، کویت، مراکش، عمان، قطر، عربستان سعودی، تونس، امارات و یمن یا موضع دشمنی با ایران و دوستی با عراق داشتند، یا از عراق حمایت مالی میکردند و یا فقط طرفدار مواضع عراق بودند. الجزایر موضع بیطرف گرفت و ترکیه روابط گستردهای با هردو کشور ایران و عراق داشت. به غیر از سوریه و لیبی که از عراق فاصله گرفتند و البته در این فاصله گرفتن سودها بردند (از جمله نفت ارزان قیمت که رژیم ایران به سوریه میداد) ایران متحد اصلی دیگری در منطقه نداشت.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
جنگ جنگ تا رفع فتنه در جهان
مقابه با تجاوز عراق البته بر حق بود اما ادامه جنگ بعد از فتح خرمشهر توجیه نداشت.
آزادسازی خرمشهر نقطه عطف بزرگی در جنگ ۸ ساله ایران و عراق بود و دو کشور با تصمیم سرنوشت ساز ادامه جنگ یا اعلام آتشبس روبرو شدند. سازمان ملل به خواست صدام به ایران اصرار کرد که آتشبس را بپذیرد. ولی موانع زیادی بر سر این آتشبس وجود داشت.
عراق همچنان بر نقض قرارداد الجزایر و حق حاکمیت بر اروندرود پافشاری میکرد. از سوی دیگر عراق هنوز بخشهای از خاک ایران را در تصرف خود داشت. شاید برای همین ایران نمیتوانست آتشبس پیشنهادی در قطعنامه ۵۱۴ شورای امنیت را بپذیرد، ضمن آنکه آیتالله خمینی هم از برکناری صدام کوتاه نمیآمد و این را عقبه صدام هم (مثل عربستان و...) که اینجا و آنجا از پرداخت غرامت جنگ به ایران صحبت میکردند، غیرقابل قبول میدانستند.
شهریور ۱۳۶۳ سید علی خامنه ای (رئیس جمهور وقت) ذر نماز جمعه گفت: «جنگ تنها یک راه حل بیشتر ندارد و آن حذف صدام است که ما این کار را خواهیم کرد. بزرگترین فتوحات نظامی با بودن رژیم صدام بر سر کار، دارای صرفه نیست...»
آذر همان سال هاشمی رفسنجانی در اجتماع بسیجیان کشور همین مضمون را اشاره نمود. وی ازجمله چنین گفت: «هیچ چیز غیر از حذف بعث عفلقی از منطقه و کوتاه شدن شر صدام و اطرافیانش از سر مردم عراق و گرفتن حق تضیع شده مردم ایران، نمیتواند ما را از ادامه ی جنگ و حرکت باز دارد.»
گفته میشد ایران علاوه بر برکناری صدام خواهان بازگشت یکصد هزار شیعه عراقی به کشورشان بود که توسط صدام اخراج شده بودند.
...
نفس برقراری آتشبس و پذیرش صلح در سال دوم جنگ مانع گسترش و افزایش خسارت و تلفات میشد و این به مصلحت ایران بود که متاسفانه پیش نیآمد و جنگ ادامه یافت.
اگرچه احمد خمینی پیش از مرگ تاکید داشت که پدرم با ادامه جنگ پس از آزادی خرمشهر مخالف بود، اما امکان نداشت بدون خواست آیتالله خمینی شعارهای جنگ جنگ تا رفع فتنه در جهان بر سر زبانها بیافتد. مسئولیت وی در ادامه جنگ که میرفت تا خصلت ضدمیهنی بگیرد، تردید برنمی دارد.
...
در سال ۱۳۶۱ شکست محاصره آبادان و آزادسازی خرمشهر و تحمیل تلفات بسیار زیاد به ارتش عراق، ابتکار استراتژیک جنگ را از آن کشور گرفت اما متاسفانه کشت و کشتار ادامه داشت و شعار جنگ جنگ تا رفع فتنه در جهان، عَلم شد.
پس از آزادی خرمشهر، دو عملیات موفق علیه عراق صورت گرفت اما تنها دو ماه پس از آن، در عملیات رمضان که بزرگترین نبرد زمینی جهان پس از جنگ جهانی دوم نام گرفت، ارتش عراق به برتری تبلیغاتی و روحی ایران خدشهی جدی وارد ساخت. (تابستان ۱۳۶۱)
...
در میان جنگافروزان و فرماندهان جنگ کم نبودند کسانیکه جنگ برایشان ابزار قدرت و ثروت بود. کم نبودند کسانیکه بجای نیروی آموزش دیده، بجای برنامه و محاسبات عقلانی، به استخاره متوسل میشدند. بله، به استخاره و به خیل انبوه جوانان که گاه روی میدان مین میفرستادند.
آنان به مردم و حتی به آیتالله خمینی هم گزارش دروغ داده، شکستها را پیروزی جا میزدند.
البته بودند کسانی که در برابر دغل و دروغ آنان ایستادند و رنج بردند اما مستقیم و غیر مستقیم تهدید و حذف شدند. اینطور که از آیتالله منتظری شنیده شده «به این عده که در میانشان فرمانده تیپ سیدالشهداء هم بود حتی امکان ملاقات با امام داده نشد...»
برخی از آنان با اینکه با ادامه جنگ موافق نبودند رفتند جبهه و بیشترشان جان باختند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
فغان ز جغد جنگ و مرغوای او که تا ابد بریده باد نای او
گزارش سرتیپ دوم اسکندر بیرالوند فرمانده سابق تیپ ۸۴ پیاده خرم آباد که در روزنامه اطلاعات، ۵ مهر ۱۳۷۶، ص۵، منتشر شده، سند تکان دهندهای است و از قضا اینگونه اسناد،جنگافروزان و کسانی را زیر سئوال میبرد که بر مدام بر طبل جنگ میکوبیدند.
...
خبر دادند گردان عاشقان حسین (ع) برای پاکسازی میدان مین در راهند. تا به آن روز نام این گردان را نشنیده بودم و با نحوه کار آشنا نبودم. ساعتی نگذشت که دو ماشین ریو... وارد منطقه شدند...جوانان هنوز از ماشین پیاده نشده بودند که یکدیگر را در آغوش گرفتند و همدیگر را بوسیدند. صحنه عجیبی بود. از شدت گریه آنها، همه به گریه افتاده بودند. هنوز نمیدانستیم کار آن بچهها چیست...
در کنار میدان مین به خط ایستادند و در حالی که چهرههای همه شان پر از اشک بود به میدان مین نگاه میکردند. منطقه در سکوت فرورفته بود و همه با هیجان و نگرانی چشم به آنان دوخته بودند. جوانی که تقریبا حدود ۲۰ سال سن داشت رو به دیگران کرد و گفت:
فدای بدن پاره پاره آقا اباعبدالله، تمام جانهای ما. آقا منتظرند. بیشتر از این آقا را معطل نگذارید.
یاحسین گفت و به میدان مین زد. صدای انفجارهای پشت سر هم جهنمی از آتش را در مقابل دیدگاه همه به وجود آورد. صدای یا حسین شان در صدای انفجارها گم شده بود.
آری، باید گفت و تکرار کرد که در میان جنگافروزان و فرماندهان جنگ کم نبودند کسانیکه جنگ برایشان ابزار قدرت و ثروت بود. کم نبودند کسانیکه بجای نیروی آموزش دیده، بجای برنامه و محاسبات عقلانی، به استخاره متوسل میشدند، به استخاره و به خیل انبوه جوانان پاک سرشت که گاه روی میدان مین میفرستادند.
چه راست میگوید ملک الشعرای بهار
فغان ز جغد جنگ و مرغوای او
که تا ابد بریده باد نای او
ز غول جنگ و جنگبارگی بتر
سرشت جنگباره و بقای او
بگذریم...
در عملیات رمضان، سه موج جداگانه از نیروهای داوطلب ایران در زمینی مسطح به سوی بصره حرکت کردند و عراق به سادگی از توپخانه برای قتل عام هزاران ایرانی استفاده کرد و جانهای پاکی در خون خویش غلطیدند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تصرف فاو، عملیات کربلای ۵، جنگ نفتکشها
ایران که از سال ۱۳۶۲ جنگ را به داخل خاک عراق کشانده بود، موفق شد بیشتر مناطق اشغالی از جمله خرمشهر را آزاد نموده و در گامهای بعد نقاط مهمی همچون ارتفاعات مشرف به سلیمانیه در شرق کشور عراق و شبه جزیره فاو (یکی از مهمترین بنادر صدور نفت عراق در جنوب) را تصرف کند. (بهمن ۱۳۶۴)
شبه جزیره فاو منطقهای باتلاقی در منتهیالیه جنوب شرقی عراق است که میان بصره، آبادان و خلیجفارس واقع شدهاست.
...
ایران همچنین ارتباط بندر نفتی-نظامی امالقصر عراق را برای مدت بیش از دو سال با خلیج فارس قطع کرد.
در واکنش به این واقعه، عراق برای برای ضدحمله از سلاحهای شیمیایی استفاده کرد و همزمان یک خط لوله میان عراق و عربستان احداث شد تا نیازی به عبور نفتکشها در خلیج فارس و در تیررس نیروهای ایران نباشد.
۱۸ دی ۱۳۶۵ (۸ ژانویه ۱۹۸۷) ایران عملیات عظیمی به نام کربلای ۵ را برای تصرف بصره دومین شهر بزرگ عراق به انجام رساند که گفته میشود در جریان آن ۶۵ هزار ایرانی و ۲۰ هزار عراقی کشته شدند.
هفتم اسفند ۱۳۶۵ (۲۶ فوریه ۱۹۸۷) ایران این عملیات را متوقف کرد و در شرایطی که بنبست نظامی در جبهه جنوبی جنگ کامل شده بود جنگ نفتکشها با حملات دو طرف به سوی کشتیهای غیرنظامی در خلیج فارس به اوج خود رسید.
در یک مقطع دو ساله، کشورهای کویت، ایالات متحده، اردن و آفریقای جنوبی در یک همکاری تنگاتنگ، نفت خام هدیه شده از سوی کویت را در نفتکشهای با پرچم آمریکا بارگیری کرده و به آفریقای جنوبی منتقل میکردند. آفریقای جنوبی در عوض سوخت مورد نیاز عراق را به بندری در اردن تحویل میداد. همزمان جزیره خارک به عنوان پایانه اصلی صدور نفت ایران توسط هواپیماهای پیشرفتهای که فرانسه به عراق تحویل داده بود، مسدود شد. به این ترتیب ایران وارد جنگ نفتکشها شد.
حملات نیروهای ایران به نفتکشهای شوروی و آمریکا که در خدمت دولت کویت بودند و حمله غافلگیرانه و اشتباه یک جنگنده عراقی به کشتی جنگی آمریکایی که به آسیب شدید ناوچه یواساس استارک و مرگ ۳۷ سرباز آمریکایی انجامید، کشتیرانی بینالمللی را در معرض خطر قرار داده و زمینه مداخله بیشتر هر دو ابرقدرت را فراهم کرد به طوریکه هر دو از قطعنامههای شورای امنیت که از دو طرف درخواست آتشبس داشت، حمایت میکردند.
در این خصوص شورای امنیت سازمان ملل متحد در کل ۸ قطعنامه صادر نمود که همگی به جز قطعنامه ۵۹۸ توسط ایران رد شد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
قطعنامههای بی بو و بی خاصیت!
از نخستین روز آغاز جنگ، کورت والدهایم دبیرکل سازمان ملل متحد از طرفین خواست که تلاش خود را برای حل اختلافات به کار بگیرند. البته نخستین بیانیه شورای امنیت در زمینه این جنگ، فقط از دو طرف خواسته بود که از هرگونه اقدام نظامی خودداری کنند. در این بیانه حتی از عراق خواسته نشده بود که به پشت مرزهای دو کشور باز گردد.
شش روز بعد و در ۶ مهرماه ۱۳۵۹ قطعنامه ۴۷۹ شورای امنیت در خصوص جنگ ایران و عراق صادر شد و باز هم بدون اشاره به تجاوز عراق به خاک ایران و فقط با ذکر عبارت «وضعیت میان ایران و عراق» از دو کشور خواسته شد که از توسل به زور خودداری کنند. عراق بلافاصله این قطعنامه را پذیرفت ولی ایران اعلام کرد تا پیش از خروج نیروهای عراق از خاک ایران، این قطعنامه پذیرفتنی نیست.
شورای امنیت پس از آن نیز تا پیش از صدور قطعنامه ۵۹۸، بیانیهها و قطعنامههای متعددی درباره جنگ ایران و عراق صادر کرد. نخستین قطعنامهای که در آن از دو کشور خواسته شده بود به پشت مرزهای خود بازگردند، قطعنامه ۵۱۴ بود که در ۲۱ تیرماه ۱۳۶۱ و اندکی پس از بازپس گیری خرمشهر از عراق صادر شد. در قطعنامه ۵۴۰ به جای واژه خلیج فارس واژه «خلیج» آمده بود که موجب اعتراض ایران شد. در زمستان ۱۳۶۴ و ۱۵ روز پس از حمله ایران و تصرف شبه جزیره فاو شورای امنیت قطعنامه ۵۸۲ را صادر کرد. در قطعنامه ۵۸۸ که در مهر ۱۳۶۵ صادر شد و بر اجرای قطعنامه ۵۸۲ تاکید داشت، همچنان دوباره از عبارت کلی «وضعیت میان ایران و عراق» استفاده شده بود.
فصل مشترک همه قطعنامههای شورای امنیت تا پیش از قطعنامه ۵۹۸ این بود که در هیچیک از آنها به سه عنصر «آغازگر جنگ»، «کشور متجاوز» و «چگونگی تنبیه متجاوز» اشاره نشده بود.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ورود آمریکا به جنگ ایران و عراق
۳۱ شهریور ۱۳۶۶ رونالد ریگان در سخنرانی خود در مجمع عمومی سازمان ملل متحد، ایران را رسماً تهدید کرد که اگر به قطعنامه ۵۹۸ پاسخ منفی بدهد، چارهای جز یک «اقدام عملی» باقی نمیماند. ریگان آشکارا از جمهوری اسلامی خواست قطعنامه را بپذیرد و در غیر اینصورت به پذیرش آن وادار خواهد شد.
وقایع بعدی مانند تحریم واردات نفت و کالاهای ایران، بسته شدن دفتر خریدهای نظامی جمهوری اسلامی در انگلستان، بمباران سکوهای نفتی رشادت، رسالت، نصر، سلمان و مبارک و حمله به ناوچههای ایرانی و... در همین راستا است.
۳۰ فروردین ۱۳۶۷ ایالات متحده به نفتکشها و سکوهای نفتی غیرنظامی ایران در خلیج فارس حمله کرد. تنها دو روز پیش از آن و در روزهای ۲۸ و ۲۹ فروردین، عراق برای بازپس گیری شبه جزیره فاو شروع به بمباران شیمیائی مواضع ایران نموده بود و طارق عزیز تلویحاً از آن دفاع کرد. در جریان این حمله بالگردهای آمریکایی به نفع نیروهای عراقی مستقیماً وارد جنگ با ایران در فاو شدند و شبه جزیره فاو دوباره به دست عراق افتاد. متاسفانه این اخبار ساخته و پرداخته رژیم جمهوری اسلامی نیست. واقعی است.
...
در ۱۲ تیر ۱۳۶۷ ناو آمریکایی یواساس وینسنس یک هواپیمای غیرنظامی ایرباس مسافری ایران را در آبهای خلیج فارس مورد اصابت موشک خود قرار داد و تمامی ۲۹۰ مسافر آن را کشت.
با شکایت جمهوری اسلامی به شورای امنیت، این شورا بیست و پنج تیر سال ۶۷ تشکیل جلسه داد و پس از استماع سخنان علی اکبر ولایتی وزیر وقت امور خارجه و جورج بوش (پدر) که آنزمان معاون رئیس جمهور آمریکا بود، قطعنامه ۶۱۶ را تصویب کرد.
در این قطعنامه شورای امنیت با ابراز تأسف از ماجرای سقوط هواپیما، بر اجرای فوری و کامل قطعنامه ۵۹۸ انگشت گذاشت و به زبان ساده، شیرفهم کرد که اصابت موشک آمریکایی به هواپیمای مسافربری، با ادامه جنگ (و شکست احتمالی ارتش عراق) رابطه دارد.
جورج بوش ضمن توجیه اعمال خلاف ارتش آمریکا در سرنگونی هواپیمای مسافربری جمهوری اسلامی اظهار داشت: اگر ایران به جنگ خود با عراق پایان داده بود، قطعاً حادثه ایرباس اتفاق نمیافتاد. حمله به ایرباس دو هفته پیش از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ توسط ایران صورت گرفت.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
استفاده از سلاحهای شیمیایی
یکی از بزرگترین اشتباهات استراتژیک عراق برای آغاز کردن طولانیترین و خونینترین جنگ پس از جنگ جهانی دوم، ارزیابی نادرست از میزان توان دفاعی ایران پیش از تجاوز آن کشور به ایران بود.
عراق در طول دوره جنگ نیز اشتباهات جبران ناپذیری مرتکب شد. آغاز بمباران مناطق غیرنظامی مسکونی که به جنگ شهرها شناخته میشود و بویژه استفاده از سلاحهای شیمیایی، هم علیه نظامیان ایرانی و هم علیه شهروندان غیرنظامی از این اشتباهات هولناک بود.
...
بر اساس اسناد سیا در سال ۱۹۹۱، که از حالت طبقهبندی خارج شدهاند، ایران در حدود ۵۰،۰۰۰ مصدوم بر اثر استفاده عراق از چندین سلاح شیمیایی متحمل شدهاست. هرچند از آنجائیکه برخی اثرات با گذشت زمان آشکار میشوند تخمینهای کنونی این تعداد را بسیار بیشتر برآورد میکنند. بگذریم که در این تخمین سازمان سیا، جمعیت غیرنظامی آلوده شده ساکنان شهرهای مرزی یا فرزندان و بستگان مصدومان جنگی که بسیاری از آنها دچار عوارض خونی، ریوی و پوستی شدند، لحاظ نشدهاست.
...
گفته میشود عراق پیش از آغاز جنگ و در سال ۱۹۷۴ هم، سابقه استفاده از تسلیحات شیمیائی علیه کردهای این کشور را در کارنامه خود داشت.
در طول عملیات رمضان و خیبر بمبهای شیمیائی از سوی عراق که به کمک توپخانه و هواپیما فرو میریخت به شکل گستردهای مورد استفاده قرار گرفت. در واقع عراقیها نهتنها خط دفاعی نیروهای مقابل را با سلاحهای شیمیائی میشکستند، بلکه از طیف گستردهای از این سلاحها علیه شهروندان غیرنظامی نیز استفاده میکردند.
گفته شده ایران هم متقابلاً از این شیوهها استفاده کرده است اما یک پژوهش سازمان ملل نشان داد که گزارش معتبری که نشان دهد ایران هم در طول این جنگ سلاحهای شیمیائی را به کار گرفته باشد وجود ندارد.
عراق روی بخشهایی از مریوان، بانه و روستاهای مجاور پیرانشهر و حاج عمران، نودشه، سردشت، طلائیه و جزایر مجنون بمبهای شیمیایی انداخت.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بمباران شهرهای بزرگ (جنگشهرها)
حمله عراق به مناطق مسکونی و غیر نظامی از روز سوم جنگ شروع شد. مردم اهواز در ۲ مهر ۱۳۵۹ شاهد بمباران هوایی خانههایشان بودند. اهالی دزفول نیز که در طول جنگ بارها شاهد بمباران و موشک باران شهرشان بودند، اولین بار در تاریخ ۱۶ مهر ۱۳۵۹ مورد هجوم ۴ فروند میگ عراقی واقع شدند. در این حمله ۷۰ نفر ساکنان شهر کشته و ۳۰۰ نفر زخمی و خسارات فراوانی به تاسیسات شهری وارد شد. با اینحال نیروهای نظامی ایران تا خرداد ۱۳۶۳ از بمباران مناطق مسکونی عراق خودداری کردند. شورای امنیت که طی سه سال گذشته موضع سکوت داشت، برای نخستینبار تنها چند روز بعد و در یکم تیر ۱۳۶۳ از طرفین درخواست کرد تا از بمباران مناطق غیرنظامی دست بردارند. با این حال عراق همچنان به بمباران شهرهای بزرگ ایران ادامه داد.
...
در زمستان ۱۳۶۵ جنگ شهرها توسط عراق وارد مرحله جدیدی شد. در این دوره که ۲۲ روز به طول انجامید، بیش از ۳۰۰۰ ایرانی غیرنظامی کشته و بیش از ۱۱۰۰۰ نفر مجروح شدند. عراق در طول این مدت اهدافی مانند مدارس و بیمارستانها را هدف موشکهای خود قرار داده بود. ولی مهمترین دوره جنگ شهرها از دهم اسفند ۱۳۶۶ تا یازدهم اردیبهشت ۱۳۶۷ به طول انجامید و طی آن بیش از ۱۲ هزار غیرنظامی شامل کودکان و سالخوردگان کشته و متجاوز از ۵۳ هزارنفر مجروح شدند. عراق آغازگر تمامی دورههای جنگ شهرها بود.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پذیرش قطعنامه ۵۹۸ از سوی ایران
در داخل کشور زمزمههای مخالفت با جنگ آغاز شده بود و فشارهای اقتصادی بر دولت افزایش مییافت. پیش از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ وضعیت اقتصادی کشور ناجور و درآمد نفتی از ۱۵ میلیارد دلار به کمتر از ۶ میلیارد دلار کاهش یافته بود.
شایع شد وزیر بازرگانی گفته که سیلوهای ما فقط برای یک یا دو ماه بیشتر گندم ندارد و وزارت نفت خبر داده ذخیره سوخت برای سه روز بیشتر باقی نماندهاست...
این وسط، فرمانده وقت سپاه پاسداران طی نامهای به آیتالله خمینی، فهرستی از نیازهای نیروهای نظامی ایران برای ادامه جنگ در ۵ سال آینده را ارائه داد.
«... تا پنج سال دیگر ما هیچ پیروزی نداریم. ممکن است در صورت داشتن وسائلی که در طول پنج سال به دست میآوریم قدرت عملیات انهدامی یا مقابله به مثل را داشته باشیم و بعد از پایان سال ۱۳۷۱ اگر ما دارای ۳۵۰ تیپ پیاده و ۲۵۰۰ تانک و ۳۰۰۰ قبضه توپ و ۳۰۰ هواپیمای جنگی و ۳۰۰ هلیکوپتر باشیم و قدرت ساخت مقدار قابل توجهی از سلاحهای لیزری و اتمی که از ضرورتهای جنگ در آن موقع است را داشته باشیم، میتوان گفت به امید خدا بتوانیم عملیات آفندی انجام دهیم...»
با این وجود فرمانده سپاه پاسداران در ادامه همین نامه بر لزوم ادامه جنگ تاکید داشت. ولی میرحسین موسوی ضمن رّد خواستههای سپاه اعلام نمود که دولت ظرفیت اختصاص حتی یک دلار دیگر برای تهیه چنین فهرستی ندارد.
...
نارضایتی و خستگی مردم از ادامهٔ جنگ، همچنین تضعیف روحیهٔ ارتش، بهویژه پس از درگیری نیروی دریایی جمهوری اسلامی با ناوگان آمریکا در خلیج فارس واقعی بود. در زمان موشک باران تهران زمزمه متضرر شدن بازاریان بگوش میرسید و بخشی از آنان آشکارا با ادامهٔ جنگ مخالف بودند. حضور فرمانده وقت سپاه در تلویزیون و اعتراف به اشتباهاتی که منجر به شکست در «فاو» و «شلمچه» شد، افشای (شاید برنامهریزی شده) رشوهخواری شماری از فرماندهان نظامی (سپاه و ارتش هر دو) در زمینه خرید تجهیزات نظامی، نظرات آیتالله گلپایگانی و آیتالله مرعشی نجفی در رابطه با ختم جنگ، تظاهرات پنهان و آشکار علیه جنگ در تهران و اصفهان که شاید بخشی از حاکمیت محرک آن بود و بویژه عرضهٔ برخی تبلیغات و اشارات ضدجنگ در تلویزیون، همه پر معنا بود و چه بسا حکومت برای پذیرش قطعنامه و پایان جنگ از پیش زمینهچینی میکرد.
...
۲۷ تیر ۱۳۶۷ خبر رسید که آیتالله خمینی برخلاف تصور همه مخالفینش، که حیات حکومت را با ادامهٔ جنگ پیوند میزدند، قطعنامه ۵۹۸ را پذیرفتهاست. کمتر کسی این را باور میکرد. واقعش از نظر وی مرغ فقط یک پا نداشت!
پیشتر، امثال ولایتی قطعنامه ۵۹۸ را عنصر حرامزاده معرفی میکردند و میگفتند از قرارداد ترکمانچای هم بدتر است.
«صدها هزار تن از بهترین جوانان ایران زمین در جنگ کشته و زخمی و معلول گردیدند و کشور ویران شد تا آیت الله خمینی جام زهر را سر کشید...»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سه روز بعد از قبول قطعنامه
سه روز بعداز قبول قطعنامه ۵۹۸، ارتش عراق با تجاوز جدیدی به منطقه جنوب و جبهههای میانی و غرب، حمله کرد که خیلی شک برانگیز بود. از رود کارون تا منطقه فکه، همچنین بخشی از جاده اهواز - خرمشهر، از آسیب ارتش عراق در امان نماند.
نیروهای عراقی از منطقهی فکه آمدند تا روی جادهی دشت عباس و پیشرویشان تا حدی بود که وقت نمیکردند غنیمتیها را جمع کنند. در ظرف دو سه روز علاوه بر خنثی کردن شماری از پیشرویهای ایران در هشت سال جنگ، تا توانستند اسیر گرفتند.
عراقیها از دو محور کوشک و شلمچه به داخل ایران پیشروی کردند و به حاشیه جاده اهواز _ خرمشهر رسیدند و بر شدت حملات هوایی افزودند. بار دیگر خرمشهر و اهواز در معرض اشغال قرار گرفت.
ارتش مزبور که با استفاده از شش لشکر مانوری، از منطقه جنوب به سمت خرمشهر و اهواز پیشروی کرده بود، بعداً با ضد حمله موفق طرف مقابل عقب نشست و راهش را به جبهههای میانی و غرب کشور کج کرد ولی آنجا هم ناکام ماند.
این وسط یک اتفاق دیگر هم افتاد یا بهتر بگویم یک اتفاق در راه بود.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سوت عملیات فروغ کشیده شد
ارتش عراق برای اینکه در مذاکرات صلح احتمالی تاقچه بالا بگذارد و به ادعای رژیم جمهوری اسلامی «به خاطر اینکه هوای عملیات منافقین را داشته باشد»، برای اشغال دوباره خرمشهر و سرزمینهای جنوب اهواز، خیز برداشته بود تا نیروهای ایران را آنجا سرگرم کند و...
البته عراق (بعد از گرفتن اسرای بیشمار از ایران) اول و سوم مرداد همان سال (۶۷)، ظاهراً عقبنشینی خود را از جبهههای جنوب و میانی و غرب کشور اعلام نمود. اما در حالی که آخرین تانکهای آن کشور از منطقه جنوب دور میشدند و سخنگوی نظامی عراق نیز رسماً اعلام کرد که نیروهای عراق از دو شهر گیلان غرب و صالح آباد عقب نشینی کردهاند، سوت عملیات فروغ کشیده شد و رادیو جمهوری اسلامی خبر داد:
«هدف صدام در جبهه میانی زمینهسازی برای هجوم منافقین بود. هواپیماهای عراقی پایگاههای شکاری نوژه همدان، وحدتی دزفول و همچنین پادگان تیپ ۲ سقز و پایگاه هوانیروز در کرمانشاه را برای جلوگیری از عملیات هوایی هواپیماها و هلیکوپترهای جمهوری اسلامی علیه منافقین، بمباران کردند...»
...
عملیات مجاهدین آنطور که مسعود رجوی در نشست توجیهی عملیات فروغ مربوط به آن اشاره داشت به منظور فتح تهران بود.
«رژیم دیگر نیروی جنگی لازم را ندارد...ما کاری میخواهیم بکنیم که همه دنیا تعجب کند و یکدفعه بفهمند که ما در تهران هستیم... رژیم وضعیتی ندارد که تا عید دوام بیاورد...»
در آن نشست رجوی گفته بود: «از نظر هوایی ناراحت نباشید چون هواپیماهای عراقی پشتیبان ما هستند.»
پذیرش قطعنامه، آتش بس، عملیات فروغ (که در روایت دولتی مرصاد خوانده میشود)، و اسیرکشی سال ۶۷ که خود داستانی ست پر آب چشم، شرح جداگانه میطلبد و از آن میگذرم...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آتشی که فرزندان دو ملت در آن سوختند
مخالفت تهران با پیشنهادهای هیات میانجی کنفرانس اسلامی و هیأت میانجی کشورهای غیر متعهد (اواخر سال ۱٣۵۹)، و نیز پس از آزادسازی خرمشهر، مخالفت با قطعنامه ۵۱۴ شورای امنیت سازمان ملل متحد (۲۱ تیرماه ۱٣۶۱) و رفتن به داخل خاک عراق، همچنین جریان ایرانگیت و روابط پنهانی با اسرائیل...همه واقعیت دارد اما نقش عراق در برافروختن آتش آن جنگ خانمانسوز تردید برنمیدارد. آتشی که فرزندان دو ملت در آن سوختند و بهرهاش نصیب طالبان نفت و دلار و امثال «مک فارلین» و بندربن سلطان شد که با ادامه آن برادرکشی شوم نقشهها چیدند و سودها بردند...
در طول جنگ ۸ساله، نزدیک به ۳۰ کشور انواع کمکهای مالی، نظامی و تجاری را به عراق اعطا کردند که عمده کمکها از سوی این کشورها بود:
آمریکا، شوروی، فرانسه، آلمان، لهستان، سنگاپور، ایتالیا، عربستان سعودی، مصر، اردن، کویت، آفریقای جنوبی، سوئد، رومانی، جمهوری چک، یوگوسلاوی، برزیل.
چین هم به هر دو کشور سلاح میفروخت.
به ایران هم سوریه، لیبی، کره شمالی، هند و ژاپن (و در مقطعی اسرائیل) کمک کردند.
...
در طول جنگ ایران و عراق، ایران و اسرائیل روابط غیر رسمی، راهبردی محدود ولی مخفیانهای با یکدیگر داشتند.
با این وجود، اسرائیل در راستای «سیاست موازنه قوا» در جنگ ایران و عراق از نبرد فرسایشی دو دشمن سرسختش استقبال میکرد و مواضعی علیه هر دو طرف جنگ داشت.
اسرائیل در ماجرای ایران کنترا به ایران مخفیانه اسلحه میفروخت و کار ناتمام نیروی هوایی ایران در نابودسازی نیروگاه اتمی اوسیراک در «عملیات شمشیر سوزان» را با حمله هوایی به نیروگاه اتمی اوسیراک عراق در «عملیات اپرا» و نابودی برنامه اتمی عراق، تمام کرد.
در اوایل جنگ ایران و عراق از مناخم بگین، نخستوزیر وقت اسرائیل، سوال میشود که درباره آن جنگ چه نظری دارد؟ او در پاسخ گفته بود: «ما برای هر دو طرف آرزوی موفقیت داریم.»
اشارهای کنایهآمیز به اینکه اسرائیل از نبرد فرسایشی دو دشمن سرسختش استقبال میکند.
نشست توجیهی عملیات فروغ
زمان احکم الحاکمین است
منابع
پارسادوست، منوچهر، نقش سازمان ملل در جنگ عراق و ایران
جعفری، عباس، فرهنگ بزرگ گیتاشناسی (اصطلاحات جغرافیائی)
درودیان، محمد، بررسی وقایع سیاسی ـ نظامی جنگ از زمینهسازی تهاجم عراق تا آتشبس
روزنامه اطلاعات، ۵ مهر ۱۳۷۶
همنشین بهار، جنگ، قطعنامه ۵۹۸ و... ویکیپدیا
درویشی، فرهاد و...، ریشههای تهاجم، تجزیه و تحلیل جنگ ایران و عراق
گنجی، اکبر، جنگ ابزار قدرت و ثروت
میرهاشمی، عباس، جنگ تحمیلی و دفاع در برابر تجاوز
دانشنامه جهان اسلام (جنگ عراق با ایران)
خاطرات آیتالله منتظری
پذیرش آتشبس و چشمانداز آینده (اعلامیهٔ کمیتهٔ مرکزی حزب توده در رابطه با پذیرش قطعنامهٔ ۵۹۸ شورای امنیت)، «نامهٔ مردم» شماره ۲۱۷، ۴ مرداد ۱۳۶۷
احمد كمال شعث..العراق المغبون..و تداعيات
المشیر عبدالحلیم ابوغزاله، الحرب العراقیه - ایرانیه، ۱۹۸۰-۱۹۸۸
Iran-Iraq War, Encyclopaedia Iranica
The Iran-Iraq War: The Politics of Aggression
Farhang Rajaee, Lessons of Modern War
Bergquist, Maj Ronald. The role of airpower in the Iran-Iraq War.
Cordesman, Anthony H and Abraham R Wagner,The Lessons of Modern War: The Iran-Iraq War.
Sonnenberg, Robert E. “The Iran-Iraq War: Strategy of Stalemate”.
Willett, Edward. The Iran-Iraq War.
И. Кленов, В. Орлов. Ирано-иракская война / «Зарубежное военное обозрение»,
سایت همنشین بهار
http://www.hamneshinbahar.net
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر