یونس پارسابناب: همبستگی های جهانی در مبارزه علیه امپریالیسم “مرز محور”
درآمد
- سرمایه داری در آغاز تولد و رشدش ( در قرن پانزدهم و شانزدهم میلادی ) در مقام مقایسه با شیوه های دیگر تولیدی ( انواع متنوع برده داری و فئودالیسم و... ) یک شیوه تولید مترقی تر و پیشرفته تری بود . نکات مثبت تاریخی و پیشرفته این نظام به درجات مختلف از طرف محققین و دانشمندان جامعه شناسی و اقتصاد سیاسی ( منجلمه مارکس و مارکسیست ها ) در طول پانصد سال عمر سرمایه داری ، مورد تحسین ، تفسیر و تائید قرار گرفته اند . ولی علیرغم این نکات مثبت و مترقی ، سرمایه داری از همان اوان ظهور و گسترش اش در کشورهای اروپای آتلانتیک و سپس در آمریکای شمالی و دیگر قاره های جهان ویژگی های به غایت عقب گرا و ارزش های بی نهایت " بشریت تهی از انسانیت " را در متابولیسم خود حمل می کرد که ابعاد فلاکت بار و مخرب آنها در تاریخ انسان عموما کم سابقه و گاها حتی بی نظیر بوده اند .
- بطور مثال هم در عهد طولانی نظم برده داری ( که تحقیقا بطور تخمینی نزدیک به 20 هزار سال طول کشید و هم در عهد نظام فئودالیسم ( که تحقیقا نزدیک به 6 هزار سال طول کشید ) به ترتیب 80 و 90 در صد تولیدات و محصولات مشمول خرید و فروش کالا نبوده و جملگی ارزش مصرفی و نه تبادلی داشتند . این امر تاریخی و اصل بزرگ در مورد فعالیت ها و تولیدات معنوی و هنری انسان ( مجسمه سازی ، نگارش ، نقاشی ، هنرهای صوتی و بصری ، ادبیات ، معماری و... ) نیز صدق میکرد .
- ولی با ظهور و عروج سرمایه داری ، روند کالا سازی ( تبدیل تولیدات و محصولات به کالا جهت خرید و فروش در بازار ) و تشدید آن در عهد سرمایه داری انحصاری از دهه 1880 به این سو ،زندگی و جوامع بشریت زحمتکش جهان را بطور فلاکت باری دستخوش تحویل و تحول قرار داد . به طوری که امروز تقریبا هیچ تولید و محصول مادی و معنوی انسانی همراه با منابع طبیعی ( منجمله زمین ، آب و... ) در سطح جهانی وجود ندارد که مشمول روند کالا سازی ( خرید و فروش برای کسب سود در جهت انباشت سرمایه توسط " انحصارات پنجگانه " ) نشده باشد .
- ولی یکی از ویژگی های بی نظیر سرمایه داری که بُعد فلاکت بار و ضد انسانی آن در جهان امروز بیداد می کند روند خانمانسوز سیاست "غیر قانونی سازی " میلیون ها انسان مهاجر و خانه بدوش و جابجا شده است که نظام جهانی سرمایه بویژه راس آن آمریکا ، در اکناف جهان ، اعمال می کند . این روند که به حق از سوی بخشی از چالشگران جدی ضد نظام به نام امپریالیسم “مرزمحور” ( ویا سرحد مدار ) معروف شده است ، منبعث از دو سیاست جهانی راس نظام و شرکا است : سیاست اشتعال و گسترش جنگ های مرئی و نامرئی در کشورهای پیرامونی و نیمه پیرامونی جهان و بسط و اعمال سیاست " ریاضت کشی " در کشورهای مرکز .
- این نوشتار درباره امپریالیسم “مرزمحور” در دو بخش زیرین تهیه و تنظیم گشته است :
1 – توضیح اجمالی مولفه های امپریالیسم “مرزمحور” ، بویژه در حیطه " غیرقانونی " ساختن انسان ها و
2 – چند و چون مبارزات توده ای علیه امپریالیسم مرزمحور در مسیر ایجاد جهانی که در آن انسان غیرقانونی وجود نخواهد داشت .
مولفه های امپریالیسم “مرزمحور”
- تقسیم جهان به کشورها و تعیین و تعبیه سرحدات بین کشورها در دنیای پیشاسرمایه داری وجود خارجی و عینی نداشته است . طبق نوشته ها ، گزارشات ، خاطرات سیاحان و جهانگردان متعلق به دوره های طولانی پیشاسرمایه داری – هرودوت ، ابن رشد ، ابن بطوطه ، ابن خلدون ، سعدی ، ناصر خسرو .... – در سفرهای خود مدارکی چون " شناسنامه " و " گذرنامه جعلی " حمل نمیکردند زیرا که آن مدارک نیز وجود خارجی نداشتند . با ظهور و رشد سرمایه داری و با تشدید حرکت سرمایه در سطح جهانی ( گلوبالیزاسیون ) نظام توانست از طریق پیشبرد سیاست های استعمار کهن در قرون 16 ، 17 ، 18 میلادی و سپس استعمار نوین در قرن 19 و 20 مرزبندی ها و خط و خطوط سرحداتی را در اکناف جهان بوجود آورد . مضافا هیئت های حاکمه کشورهای سرمایه داری مرکز در این دوره ها ( بویژه در فاز فعلی جهانی گرائی = از آغاز دهه 1970 به این سو ) توانستند با اشتعال جنگ های خانمانسوز مرئی و نامرئی نئوکلونیالیستی ، میلیون ها انسان را بعد از جابجائی ، بی خانمانی و در به دری ، وادار به مهاجرت ها و پناهندگی های اجباری و غیر داوطلبانه سازند.هدف نظام در دوره فعلی گلوبالیزاسیون در ارتباط با این جابجائی ها ، در به دریها و بی خانمانی ها تبدیل میلیون ها انسان بطور سالانه به مهاجرین " غیرقانونی " و " بی مدرک " که دائما از کشورهای دربند پیرامونی آسیا ، آفریقا و آمریکای لاتین کنده شده و به کشورهای مرکز پرتاب می شوند ، در جهت ایجاد ارتش عظیمی از کار ارزان ، می باشد .
- تشدید حرکت سرمایه در سطح جهانی ( جهانی گرائی ) بر خلاف لفاظی های حامیان و طرفداران نظام جهانی به هیچ وجه جهانی گرائی اجتماعی ( یعنی حرکت آزاد انسان از این سو به آن سوی مرزها ) نیست . بلکه این حرکت آزاد فقط و مطلقا متعلق به سرمایه و ابر سرمایه داران ( صاحبان انحصارات پنجگانه ی عمومی تر ، مالی تر و نظامی تر گشته ) می باشد که توسط اولیگارشی فرمانبر نظام در مرکز و رژیم های متنوع بنیادگرا و یا سکولار در کشورهای پیرامونی, مرزهای میلیتاریزه شده را تحت کنترل کامل خود دارند . امروز جهانی گرائی سرمایه که عموما با جنگ های خانمانسوز از یک سو و اعمال وحشیانه سیاست های " ریاضت کشی " از سوی دیگر به پیش برده می شود دیوارهای سرحداتی و مرزی صعب العبور به بلندی و طول دیوار چین در مقابل توده های مردم بویژه کارگران و دیگر زحمتکشان ( که قربانیان اصلی جنگ ها و سیاست های ریاضت کشی هستند ) بوجود آورد ه است . به کلامی دیگر امپریالیسم مرزمحور که عامل اصلی دربه دری ، جابجائی و مهاجرت کارگران و دیگر ستمدیدگان کشورهای دربند پیرامونی است دست به تنظیم و تعبیه سرحدات محکم میلیتاریزه شده در کشورهای خودی مسلط مرکز علیه میلیون ها نفر مهاجر و پناهنده ، که خود به وجود آورده ، می گردد . در حال حاضر در داخل خود راس نظام نزدیک به 12 میلیون نفر و در کانادا نزدیک به پنج میلیون نفر مهاجر و پناهنده به اصطلاح غیر قانونی در شرایط فلاکت باری به سر می برند . این مهاجرین که قربانیان جنگ های داخلی در کشورهای آمریکای لاتین ( السالوادور ، نیکاراگوئه ، کلمبیا ، پرو ،هائیتی و... ) و جنگ های ساخت آمریکا در اکناف جهان هستند از سوی دولت اوباما " غیرقانونی " و " بیگانه " اعلام گشته اند . هر ماه هزاران نفر از این مهاجرین دستگیر گشته و تحت عنوان غیر قانونی بدون همراهی اعضای خانواده هایشان اخراج می شوند . اوضاع مهاجرین و پناهندگان در کشورهای اروپای آتلانتیک چندان تفاوتی با کشورهای آمریکا و کانادا نداشته و حتی در بعضی از کشورها ( فرانسه ، اسپانیا ، پرتغال و.. ) بدتر از آمریکا و کانادا است .
- سیاست مجرم سازی مهاجرین و پناهندگان تحت عناوینی چون مجرم ، غیرقانونی ، بیگانه و منحرف به دو علت اصلی امروز در درون نظام توسط صاحبان ثروت و قدرت علیه آنها به پیش برده می شود . یکم اینکه زمانی که میلیون ها مهاجر و پناهنده مجرم و غیرقانونی اعلام می گردند کار فرمایان به این مهاجرین که مشمول دریافت مزد حداقل نیستند در بعضی از ایالات آمریکا فقط یک دلار در ساعت می پردازند : واقعیتی که برای خیلی ها باور نکردنی است . در این راستا تعداد وسیعی از این مهاجرین که به خاطر اتهامات فلاکت بار جرم و بیگانگی و غیر قانونی به زندان های خصوصی متعلق به شرکت های فراملی جهانی افتاده و یا انتقال یافته اند ، تحت عنوان کارگران " داوطلب " به کار در درون زندان ها گماشته شده و روزانه فقط یک دلار دریافت می کنند : واقعیتی دیگر که در تاریخ پانصد ساله سرمایه داری ( حتی در دوره 130 ساله انحصاری آن ) بی سابقه بوده است .
- دوم اینکه پروسه مجرم سازی سودهای فراوانی را به حساب های بانکی انحصارات متعلق به شبکه نظامی – صنعتی ( بخشی مهمی از انحصارات پنجگانه ) که مسئول حفظ مرزهای کشورهای سه سره امپریالیستی هستند ، واریز می کند . در این راستا سیاست مجرم سازی که منجر به دستگیری و حبس میلیون ها مهاجر بیگانه و غیرقانونی در آمریکا و اروپا می گردد شرایطی را آماده می سازد که تعداد انبوهی از وکلای حقوقی با قبول وکالت این میلیون ها پناهنده و مهاجر موفق به کسب میلیاردها دلار از بابت وکالت گردند : میلیاردها دلاری که در واقع مزد و حقوق این پناهندگان و مهاجرینی هستند که روزانه در زندان ها و خارج از زندان ها با کار ارزان خود کسب کرده و سر هر ماه به وکلای خود می پردازند . امپریالیسم سه سره نظام جهانی چه در داخل خود راس نظام و چه در بیرون از مرزهایش ، با اعمال سیاست های غیرقانونی و مجرم سازی میلیون ها انسان که سالانه تعدادشان در حال افزایش است ، شرایط را برای ابر استثمار میلیون ها کارگر ارزان در کشورهای مرکز آماده و میسر می سازد .
- به کلامی دیگر ، امپریالیسم مرزمحور با بازتولید جابجائی و در به در ساختن میلیون ها مهاجر و پناهنده در سطح جهانی و اعمال سیاست های غیرقانونی و مجرم سازی علیه آنان توده های مردم مهاجر و در به در از کشورهای دربند پیرامونی جنوب ( از مکزیک ، نیکاراگوئه و... در آمریکای لاتین گرفته تا فیلیپین ، پاکستان ، افغانستان و... در آسیا و سومالی ، سودان ، اوگاندا و... در آفریقا ) شرایط عینی و ذهنی را طبیعتا و ناخواسته برای همبستگی بین مردمان بویژه زحمتکشان کشورهای دربند و چالشگران ضد نظام درون شکم هیولای نظام جهانی آماده می سازد . رشد مبارزات وسیع چالشگران ضد نظام کشورهای مسلط مرکز در آمریکا ، کانادا ، انگلستان ، فرانسه و ... ، بر علیه امپریالیسم سرحد مدار و همبستگی با مهاجرین و پناهندگان در سال های اخیر دال بر این است . در اینجا بگذارید به گفتمان و روایت چالشگران رادیکال ضد نظام در ارتباط با مسئله جهانی گرائی ، امپریالیسم مرزمحور و پناهندگان ومهاجرین به پردازیم .
چالشگران ضد نظام درباره امپریالیسم
مرزمحور” چه می گویند ؟
- چالشگران ضد نظام در کشورهای مسلط مرکز که سالانه بر تعدادشان افزوده می گردد به اصل همبستگی با خلق ها و چالشگران ضد نظام و ضد رژیم های کمپرادور در کشورهای واقع در مناطق طوفانی جهان ارج نهاده و به آن اهمیت قائلند . آنها با استفاده از حضور میلیون ها مهاجر و پناهنده در بین خود توانسته اند با حمایت از حقوق زیست و حق برخورداری از زندگی آزاد آنها در طبیعت ، اصل همبستگی را عینی ساخته و آن را به یک نیروی مادی موثر تبدیل سازند . حق برخورداری از زندگی آزاد در کره خاکی با تولد انسان آغاز می شود و باید در همه جا و هر کشوری در فضائی امن و با زیر ساخت های شایسته و بدون هیچ مانع جغرافیائی و تبعیض در دسترس آنها قرار گیرد . به عقیده این چالشگران ، انسان های در به در ، بی خانمان ، مهاجر و پناهنده که تعداد آنها ( به خاطر اشتعال جنگ های مرئی و نامرئی راس نظام در بخش پیرامونی و نیمه پیرامونی جهان از یک سو و اعمال سیاست های فلاکت بار " ریاضت کشی " عموما در کشورهای مرکز نظام از سوی دیگر ، نزدیک به نیم میلیارد نفر رسیده است ) در صورتی که به حق خود ( زندگی آزاد ) نرسند ، حق قیام دارند . اراده سیاسی برای پاسخ گوئی به حقوق این شهروندان جهانی باید به گونه ای شفاف در برنامه های چالشگران ضد نظام توضیح داده شود . در عین حال ضروری است که در آن برنامه ها و راهکار ها اهمیت برقراری پیوند میان این شهروندان با دیگر توده های زحمتکش و ستمدیده ( کارگران ، دهقانان و " دوزخیان زمین " = زاغه نشینان و... ) مورد تاکید قرار گیرد . نگاهی به روند مبارزاتی در شهرهای بزرگ آمریکای شمالی و اروپای آتلانتیک این اراده سیاسی از سوی چالشگران ضد نظام را در کشورهای مرکز نشان می دهد .
- بطور نمونه جنبش " شهر همبستگی " در شهر تورنتو کانادا در سال 2006 توسط چالشگران چپ ضد نظام و پناهندگان و مهاجرین به اصطلاح غیر قانونی طی کمپین های متعدد بالاخره موفق گشت که کلیه اماکن ، پارک ها و مدارس ... دولتی را برای تمام مهاجرین و پناهندگان بدون در نظر گرفتن وضعیت قانونی آنها در دسترس آنها قرار دهد . اما این جنبش در یک شبه به این پیروزی نرسید و در واقع محصول مبارزاتی بود که نزدیک به 9 سال بوسیله کمپین های وسیع توده ای بر له حقوق مهاجرین و پناهندگان در شهر تورنتو و دیگر شهرهای کانادا به پیش برده شد : شهرهائی که در آنها مهاجرین و پناهندگان در صد قابل توجهی را تشکیل می دهند .
- جنبش " شهر همبستگی " که امثال آن در کشورهای اروپا و آمریکا در حال شکلگیری و رشد هستند دارای خصوصیاتی است که آن را از دیگر جنبش های رهائیبخش متمایز می سازد . این جنبش نه تنها انگاشت و تبلیغ همبستگی را مثل جنبش های رهائی بخش ملی و سوسیالیستی دهه های 50 ، 60 ، 70 میلادی ( عصر کنفرانس باندونگ و دوره جنبش کشورهای غیر متعهد ) در سرلوحه استراتژی مبارزاتی خود قرار داده بلکه در عمل موفق گشته که با به اهتزاز درآوردن پرچم مبارزه علیه بیداد گری های امپریالیسم مرزمحور : ایجاد بزرگترین کمپین های همبستگی بین توده های مهاجر و پناهنده از کشورهای دربند پیرامونی جنوب را همراه جوانان و کارگران از کشورهای مسلط مرکز شمال علیه نظام جهانی بسیج سازد .
- " جنبش همبستگی " و کمپین های معروف آن در 9 سال گذشته تحت نام کمپین " هیچ انسانی غیر قانونی نیست " و کمپین " آموزش و پرورش بلی و اخراج نه " موفق گشته که در مسیر مبارزه علیه امپریالیسم مرزمحور اندیشه رهائی بخش همبستگی بین المللی و جهانی بین خلق های بخش پیرامونی و مردم بویژه کارگران و جوانان کشورهای بخش مرکز نظام را علیه نظام جهانی و راس آن آمریکا در گستره پراتیک به یک نیروی مادی و تاریخساز تبدیل سازد .
نتیجه اینکه
1 – هیچ انسانی مثل هر جنبنده ای در جهان ( از جانوران دریائی و ذوالجباتین گرفته تا پرندگان ، چهارپایان و پستانداران و... ) نباید " غیرقانونی " اعلام گردد . نیت نظام جهانی سرمایه از اینکه انسان ها بویژه کارگران و دیگر ستمدیدگان جهان را به دو بخش قلابی قانونی و غیر قانونی تقسیم می کند نشانه دیگر از فرتوتی ، تحلیل رفتگی و فرسودگی آن است .
2 – از منظر حارشاوالیه ، ویکتوریالا ، فرح میراندا ، فاریه چوهوری ودیگر چالشگران ضد نظام که ایجاد و تقویت جنبش ها و کمپین های متعدد به نفع پناهندگان و مهاجرین برعلیه امپریالیسم مرزمحور به موفقیت های شایانی در تورنتو و شهرهای کالیفرنیا علیه نظام گشته اند ، جملگی بر آن هستند که مبارزه علیه امپریالیسم مرزمحور نه باید فقط محدود به اتخاذ عدالت اجتماعی برای مهاجرین و پناهندگان باشد . بلکه استراتژی این مبارزه باید در حیطه های متنوع عدالت اجتماعی برای دیگر قربانیان نظام جهانی سرمایه نیز به کار گرفته شود . در تحلیل نهائی مبارزه علیه امپریالیسم مرزمحور می تواند به عنوان الگوی با ارزش برای تقویت استراتژی های مبارزاتی جهانی در جهت ساختمان آینده بهتر به کار گرفته شود . جهانی گرائی همبستگی ، استقرار و ساختمان این چنین جهان دیگر و بهتری را ممکن تر می سازد .
منابع و مآخذ
- حارشاوالی، " علیه امپریالیسم مرزمحور " ، کالیفرنیا ، 2013 .
2 – ویکتوریالا ، “بررسی کتاب علیه امپریالیسم مرزمحور " ، در مجله “مانتلی ریویو” ، سال 65’ شماره 10 ، مارس 2014 .
3 – بیل برکوتین ،” دولت های ایالتی در آمریکا شرایط را برای افزایش زندانیان در جهت سود برای کمپانی های خصوصی تامین می سازند “ در مجله هفتگی " زی "’ دسامبر 2013.
4 - آناماریا ریورا ، " شکستگی اجتماعی و عروج نژادپرستی در فرانسه " ، در نشریه” گلوبال ریسرچ” ، 2 آوریل 2014 .
5 – پروالی نیر ، " راه های پر تلاطم : امپریالیسم ، جهانی گرائی و مهاجرت " ، در نشریه اینترنتی " ن.بی.سی انترناسیونال " ، 3 آوریل 2014 .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر