جلال فتاحی
از اولین روزهای مهر 57 اعتراضات مردمی در مدارس و دانشگاه ها گسترش بی سابقه ای یافت. هر چند سایه ی سانسور هنوز بر مطبوعات رسمی وجود داشت،اما شدت این اعتراضات به حدی بود که به مطبوعات نیز راه پیداکرده و با ورق زدن روزنامه های آن روز می توان به گوشه ی کوچکی از رویدادهایی آگاهی پیدا کرد که در کوچه خیابان ها ، مدارس و دانشگاه های شهرهای مختلف ایران در حال وقوع بود. مردم ایران در هر جا که بودند و در هر سن و تحصیلاتی به دیکتاتوری، به ظلم، نابرابری و بی عدالتی و ...، "نه" می گفتند و فریاد عدالتخواهی خود را سر هر کلاس و مدرسه و هر کوچه و خیابان سر می دادند. حاکمان شاهنشاهی هراسان از فرجام کار، تنها با گلوله و به خون کشیدن این جوانان و نوجوانان لحظاتی آرامش می یافتند؛ آرامشی که به سرعت در آفتاب سوزان خشم مردم بخار می شد.
13 آبان نقطه ی عطفی در اعتراضات مردمی در سال 57 بود. حضور بی شمار دانشآموزان و دانشجویان در دانشگاه تهران، به خاک و خون کشیده شدن این حرکت، انتشار خبرکشتار جوانان در مطبوعات و رسانه ها، استعفای وزیر علوم و وزیر آموزش و پرورش را به دنبال داشت. در پی آن در فاصله کوتاهی نخست وزیر وقت مجبور به استعفا شد و ارتشبدی از ارتش نخست وزیر شد تا شاید با خون و خونریزی بیشتر بتواند آب رفته را به جوی بازگرداند. این روز به عنوان روز دانش آموز نامگذاری شد.مروری کوتاه داریم بر آنچه در روزنامه اطلاعات سال 57 و 58 از این رویداد ثبت شده است...
در روزنامه اطلاعات، 12 آبان سال 58 چنین می خوانیم:
شنبه 13 آبان 57 ساعت 11 صبح بیش از 7 هزار نفر از دانشجویان و دانش آموزان و دیگر گروه های مردم در محوطه ی دانشگاه تهران گرد آمده بودند. گروهی به سخنرانی گوش می کردند و عده ای مشغول تماشای نمایشگاه عکس بودند. در همین حال ناگهان یک کپسول گاز اشک آور در هوا چرخید و بر روی چمن دانشگاه فرود آمد. عده ای سراسیمه به سوی در ورودی دانشگاه دویدند اما در همین لحظه صدای تیراندازی بلند شد. سربازان از پشت میله های دانشگاه به سوی مردم بی دفاع و حق طلب شلیک می کردند. هنوز صدای فریادهای "نترسید تیراندازی هوایی است" بلند بود که دانشجویی به زمین غلطید. از این لحظه به بعد دانشگاه و خیابان های اطراف آن مبدل به صحنه های جنگ و گریز شد. ساعت 10 صبح آن روز اقشار مختلف مردم طی راهپیمایی باشکوهی به جلوی دانشگاه تهران رسیده بودند که مورد تعرض قوای انتظامی قرار گرفتند. گفته شد در این هنگام یک مامور با لباس شخصی و با استفاده از سلاح کمری، به طرف دانشجویان شلیک کرده که از سوی دانشجویان خلع سلاح شد. ... درست موقعی که دانشجویان می خواستند از دانشگاه خارج شوند با تیراندازی نیروهای انتظامی روبرو شدند و به دنبال آن، دانشگاه به صحنه خونین این برخوردها تبدیل شد...
مجروحان توسط دانشجویان به چند بیمارستان منتقل شدند. در همان لحظات نخست قوای انتظامی وارد محوطه دانشگاه شدند و دانشجویان برای مقابله با این حمله آتش روشن کردند. به دنبال آن ماموران پس از چند متر پیش روی در محوطه دانشگاه انجا را ترک کردند. با شدت یافتن تظاهرات، ماموران حکومت نظامی خیابان های اطراف دانشگاه و قسمتی از خیابان شاه رضای سابق (انقلاب) را بستند و دانشجویان و دانش آموزان در خیابان های بلوار الیزابت (کشاورز)، شاه سابق (جمهوری)، فخر رازی و آناتول فرانس پراکنده شدند. تظاهرکنندگان در چند نقطه خیابان شاه و پهلوی (ولی عصر) و خیابان های منشعب آن اتش افروختند...
ساعت 2 بعد از ظهر مجددا سربازان حکومت نظامی بر روی دانشجویان و دانش آموزان که در داخل دانشگاه بودند تیراندازی کردند. در همان لحظات اول تعدادی از دانشجویان به زمین افتادند و به خون غلتیدند. دانشجویان و دانش آموزان با پلاکاردهایی که در آنها تعداد کشته شدگان دانشگاه را 65 نفر نوشته بودند، با دادن شعار به راه پیمایی پرداختند. جنگ و گریز ماموران فرماندار نظامی با دانشجویان تا پاسی از شب ادامه داشت. همان شب دست اندرکاران خبر تلویزیون ایران، برای نخستین بار توانستند فیلمی را که تیم اعزامی واحد هماهنگی فیلم و رپرتاژ تهیه کرده بود، در بخش خبری ساعت 8 و سی دقیقه پخش کنند با پخش این گزارش مردم دیدند که در دانشگاه چه اتفاقات ناگواری افتاد...صابر گزارشگر رادیو تلویزیون در این مورد گفت: "روز 13 آبان بدون اطلاع مدیر خبر یا مسوولی با یک گروه برای تهیه گزارش به بیرون رفتیم ... در حدود ساعت 11 صبح ما به دانشگاه رسیدیم. در محوطه دانشگاه عده ای راه پیمایی می کردند و بر علیه شاه شعار می دادند. عده ای هم از نمایشگاه عکس شهدا دیدن می کردند. جماعت زیادی نیز در محوطه دانشگاه نشسته بودند که حمله آغاز شد و ما از آن صحنه ها فیلم برداری کردیم...
پس از دو روز، فیلمبردار، دستیار فیلمبردار و سه تن از اعضای شورای موسس و یکی از عوامل اعتصاب در تلویزیون، توسط ساواک و فرماندار نظامی دستگیر شدند. جالب اینجاست که همان روز فرماندار نظامی با صدور اطلاعیه ای منکر تیراندازی به داخل دانشگاه شد ...در این اطلاعیه آمده بود که تمام شایعاتی که در مورد امروز است، دروغ می باشد و هیچ تیری شلیک نشده است و فقط دو افسر اتفاقی تیر هوایی شلیک کردند که کسی کوچکترین آسیبی ندید... مدیر عامل تلویزیون آن شب به ما گفت که باید پخش این گزارش 48 ساعت به تاخیر بیافتد ولی ما زیر بار نرفتیم و درهمان موقع که فیلم باید پخش می شد، با تلاش فراوان فیلم را روی ماهواره به کشورهای خارج مخابره کردیم. ولی همان شب بعد از پخش فیلم، به دستور دکتر عاملی تهرانی وزیر اطلاعات وقت ساواک و فرماندار نظامی، فیلم توقیف شد و دیگر آن فیلم به دست ما نرسید."
پرویز نبوی، فیلمبردار واقعه خونین 13 آبان، در این مورد گفت: آن روز پس از تهیه گزارش، از داخل دانشگاه قصد خروج داشتم که ناگهان صدای شلیک تیر بلند شد. بچه ها سراسیمه به این طرف و آن طرف می دویدند و من هم همراه آنان می دویدم. وقتی بچه های دانش آموز سنگ به طرف کامیون های نظامی پرتاب می کردند قوت قلب عجیبی پیدا کردم. در همین موقع یک گاز اشک آور در نزدیکی من روی زمین افتاد. ناگهان حالم دگرگون شد اما با کمک دانشجویان به هوش آمدم. نزدیک ظهر بود که تیراندازی شدت یافت و ماموران فرماندار نظامی از پشت میله های دانشگاه، تیراندازی به طرف مردم را شروع کردند.
در آن لحظه من مشغول فیلمبرداری بودم که ناگهان دو نفر دانشجو از ناحیه پا و شکم مجروح شدند و روی زمین افتادند. در گوشه دیگر، عده ای یک نفر را که تیر خورده بود روی دست بلند کرده و با دادن شعار لا اله الا الله والله اکبر در محوطه چمن دانشگاه به راه افتادند. من از همه صحنه ها فیلم برداشتم. ساعت 2 بعداز ظهر همان روز، همچنان تیراندازی ادامه داشت. وقتی این فیلم با کمک کارکنان رادیو تلویزیون پخش شد، دو روز بعد ماموران ساواک من را به اتفاق چند نفر دیگر دستگیر کردند. در بازجویی از من سوال می کردند: چه کسی خون را روی دیوار ریخت و تو از آن فیلم برداری کردی؟ تو با گروهتان و عده ای که در محوطه ی دانشگاه بودند، قصد داشتید این فیلم را درست کنید و مردم را علیه رژیم بشورانید و تو با فیلمی که درست کردی، ده میلیارد تومان زیان وارد کردی که باید بپردازی.
دکتر عبدالله شیبانی، رییس وقت دانشگاه تهران در زمان شریف امامی، در مورد حادثه گفت: ...من قصد داشتم از دانشگاه خارج شوم و از فرماندار نظامی آن منطقه توضیح بخواهم که دستور خاتمه تیراندازی را بدهد که دانشجویان ممانعت کردند... به سرعت به دانشکده ادبیات رفتم و با دکتر نمازی، وزیر علوم، تلفنی صحبت کردم و گفتم که به نخست وزیر بگوید که این وضع قابل تحمل نیست. سپس با شریف امامی تماس گرفتم و گفتم به خاطر حادثه امروز که در دانشگاه اتفاق افتاده است، من بر علیه دولت اعلام جرم می کنم و بعد گوشی تلفن را طوری گرفتم که شریف امامی صدای تیراندازی را بشنود اما او در جواب گفت:" برو اعلام جرم کن". (اطلاعات آبان 58)
دولت تعداد کشته شدگان را 2 نفر اعلام کرد. جبهه ملی: بیش از 7 نفر، آسوشیتدپرس: 10 نفر و دانشجویان: 65 نفر ... مردم به خشم آمده 14 و 15 آبان 57 به خیابان ها ریختند و با شدت بیشتری، اعتراضات خود را پی گرفتند. اخبار آن روزها چنین بود:
"... تظاهرکنندگان امروز مقابل بیمارستان پهلوی، که اغلب دانشآموزان و دانشجویان بودند، جنازه یکی از کشته شدگان را روی دست داشتند و در خیابان های اطراف می گشتند و بانک الله اکبر همه جا را فرا گرفته بود. یک هلیکوپتر در آسمان منطقه در گشت بود. کلیه پزشکان و پرستاران درمحوطه بیمارستان پهلوی جمع شده بودند و به همراه دیگر تظاهر کنندگان، به شیون و زاری می پرداختند... میدان ژاله به وسیله قوای نظامی بسته شد ... تظاهرات در خیابان خراسان، شاه آباد و شهناز شروع شد و دانش آموزان دبیرستان شاهدخت در محوطه دبیرستان، به شعار دادن پرداختند... کارکنان بیمارستان شفا یحیائیان، به عنوان اعتراض به ماموران حکومت نظامی و دخالت در دانشگاه، دست از کار کشیدند و به تظاهرات پرداختند و به طرف دانشگاه حرکت کردند...""جسد یک جوان 25 ساله که در اثر اصابت گلوله کشته شده بود، امروز به پزشکی قانونی آورده شد. کارکنان پزشکی قانونی، امروز به خاطر کشتار دیروز دانشگاه، دست به اعتصاب زده اند. مقامات دولتی با پزشکی قانونی تماس گرفته و خواستار تحویل جسد شدند ولی رییس تالار تشریح پزشکی قانونی اعلام داشت که این جسد متعلق به مردم است و باید به مردم تحویل شود... به خاطر کشتار تظاهرات دیروز، کارکنان دادگستری نیز امروز در سرسرای دادگستری، اجتماعی کردند و شعار می داند: "دیروز بهترین جوانان ما کشته شدند"... تظاهرات و تیرانداز در بازار ... کلیه دبیرستان های خیابان های امیریه تعطیل شده و دانش آموزان به تظاهرکنندگان ملحق شدند. در نارمک نیز داشن آموزان مدارس دخترانه و پسرانه، بعد از پیوستن به دانشجویان دانشکده علم و صنعت، دست به تظاهرات زندند...
ظهر امروز (14 آبان) جمعیتی که برای تظاهرات در دانشگاه تهران و اطراف آن گرد آمده بودند، به 120 هزار نفر رسید. در میان جمعیت، اعم از دانشجو، کارگر، والدین دانشجویان و دانش اموزان دیده می شود و این عده منتظرند آخرین خبر مربوط به تعدادکشته شدگان از پزشکی قانونی و بیمارستان پهلوی دریافت شود. امروز هنگام تشییع جنازه سه تن از دکترها و انترن هایی که در جریان حوادث دیروز دانشگاه کشته شدند، از بیمارستان پهلوی تظاهرات وسیع ضد دولتی توسط پزشکان و نرسها و سایر کارکنان بیمارستان انجام شد. تظاهر کنندگان اعلام کردند که 17 جسد از مقتولان حوادث شنبه عصر و امروز صبح در بیمارستان پهلوی است..." "در مقابل دانشگاه تهران یکی از تظاهرکنندگان، کت روح الله حسینی 14 ساله یکی از کشته شدگان حادثه دیروز را در درست گرفته و جای گلوله را به تظاهرکنندگان نشان میداد...."(اطلاعات 14 آبان 57)
"... شهر تهران چون بمبی در آتش می سوخت و فریادهای آتشین برمی کشید.... طرح آتش سوزی تهران، برای لوث کردم مبارزات مردم و توجیه استقرار دولت نظامی تدارک دیده شده بود.... ماموران ساواک و حتا نظامیان بدون یونیفورم، که نخستین شعله های آتش سوزی تهران را برافروخته بودند، می بایست از رگبار گلوله های دشمن ایمن باشند و مردم را به آتش سوزی تهییج کنند و چنین نیز شد. آن روز نظامیان فرمان داشتند مردم را به حال خود بگذارند و غبار باروت از مسلسل هایشان را برای کشتارهای بعدی پاک کنند... کلیه مدارس و دانشگاه ها به مدت یک هفته تعطیل اعلام شده بود... رفته رفته ستون های دود از گوشه و کنار شهر به سوی آسمان زبانه کشید.... از ساعت 9.5 بامداد تا پاسی از شب، در تهران شدت آتش سوزی به حدی بود که قشر سنگین دود تا چند روز آسمان تهران را در برگرفت... روز بعد از آتش سوزی تهران، سازمان ملی دانشگاهیان طی اعلامیه ای ساواک را مسوول این آتش سوزی اعلام کرد. روزنامه ها در تیتر های خود نوشته بودند ساواک تهران را به آتش کشید که با یورش ماموران حکومت نظامی توقیف شدند ..." (اطلاعات 14 آبان 58)
سندیکای رانندگان، کارگران و کارمندان شرکت واحد دست به اعتصاب زدند. مجازات عاملان کشتار دانشگاه تهران یکی از خواسته های آنان بود... کارکنان شرکت مخابرات ایران نیز در قسمت های فنی، برای اعلام همبستگی با سایر گروه های مردم دست به اعتصاب زدند...اعتصاب روزنامه ها و مطبوعات نیز از 15 آبان ماه شروع شد... و... و
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر