نقدی بر پیام تشکر وزیر کشور به مناسبت آزادی سربازان
وزیر کشور در پیامی که به مناسبت ورود مرزبانان کشور به خاک ایران منتشر کرد از عوامل آزادی مرزبان ها تشکر کرده است. فضلی در این پیام از معتمدین محلی تشکر کرده اما نامی از مولانا عبدالحمید نبرده است.
در اطلاعیه وزارت اطلاعات و مواضع استاندار سیستان به نقش علمای اهل سنت اشاره شده که نکته ای مثبت است اما در پیام وزیر کشور حتی به علمای اهل سنت نیز اشاره نشده است.
در پیام وزیر کشور آمده است:”در مدتی که پنج تن از فرزندان مرزبانی جمهوری اسلامی ایران ربوده شدند ، شاهد اعلام همراهی و همدلی مردم ایران در جای جای کشور و جهان برای سلامتی و آزادی آنها بوده ایم و از طرف دیگر مجموعه دستگاه های امنیتی ، انتظامی ، دیپلماسی ، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و به ویژه نیروهای از جان گذشته و ایثار گر مرزبانی جمهوری اسلامی و استانداری سیستان و بلوچستان با اقتدار هوشیارانه و درایت و احساس وظیفه کامل ، در تلاشی هماهنگ به دنبال آزادسازی سربازان ربوده شده بودند که در این میان تاکیدات ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران جایگاهی ارزنده و راهگشا داشت.”
در اینکه در آزادی چهارسرباز اسیر عوامل مختلفی نقش داشته اند تردیدی نیست اما اینکه وزیر به راحتی از کنار نام مولانا عبدالحمید بگذرد و بدون اشاره به وی به نام بردن از معتمدین محلی اکتفا کند مصداق قدر ناشناسی از این چهره میانه رو سنی مذهب است که در حل این بحران نقش تعیین کننده داشته است.
نقش مولانا عبدالحمید در جریان گروگان گیری آنچنان واضح است که نیاز به توضیح و تفسیر خاصی ندارد. اما همه مسئولان نظام که به نقش علمای اهل سنت در جریان آزادی سربازها اشاره کردند نام مولانا را به زبان نیاوردند. وزیر کشور نیز ترجیح داده تنها از واژه معتمدین محلی استفاده کند. در این مورد نکته ها فراوان است. بحران گروگان گیری نشان داد تا چه حد شخصیت های ملی و میانه رویی مانند مولانا عبدالحمید می توانند در حل بحران ها و رفع شکاف های مذهبی نقش مهمی را ایفا کنند.
اما متاسفانه به جای استفاده از ظرفیت این چهره های ملی که از دیرباز بر قانون مداری، گفت و گو و مدارا تاکید کرده اند در طول سال های گذشته فشار بر وی و نزدیکانش دو چندان شد.
با توجه به حمایت عبدالحمید در جریان انتخابات سال ۹۲ و رای گسترده اهل سنت کشور به حسن روحانی انتظار می رود دولت روحانی بیشتر از پیش جایگاه شخصیت های بزرگی مانند عبدالحمید را تکریم کند. زیرا عبدالحمید قبل از آنکه متعلق به سنی ها و بزرگ آنها باشد متعلق به ایران است. او در سخنانش بارها تاکید کرده باید حقوق افراد اعم از شیعه و سنی رعایت شود و کشور در مسیر برابری و به رسمیت شناختن تفاوت ها گام بردارد.
هر گونه ملاحظه کاری در نام بردن از شخص مولوی عبدالحمید مصداق قدر ناشناسی است.عبدالحمید در رهایی دولت روحانی از بحران گروگان گیری نقش تعیین کننده داشته و طبیعی است با حذف نام او در پیام تشکر وزیر کشور چیزی از نقش تیین کننده اش در حل این بحران کم نمی شود.
موضوع زمانی تلخ تر می شود که به برخورد دوگانه دولت با حامیان و مخالفان سرسخت و انعطاف ناپذیرش منجر می شود. باید از وزیر کشور این سئوال را مطرح کرد به راستی مولانا عبدالحمید شخصیت ملی است یا مصباح یزدی؟ چگونه است که وزیر کشور حاضر به نام بردن از یکی از عوامل اصلی آزادی گروگان ها نیست اما رئیس هیئت مذاکره کننده کننده پرونده هسته ای برای عرض ارادت به دیدار مصباح یزدی می رود؟ جالب اینجاست که مصباح یزدی تندترین حملات را به دولت داشته اما عبدالحمید بیشترین حمایت را. اگر مصباح یزدی تندترین قرائت از شیعه را در سال های گذشته مطرح کرده مولانا عبدلاحمید خوانشی مداراگرایانه از سنت را عرضه کرده است. اگر مصباح یزدی بر طبل اختلاف و تفرقه و پر رنگ کردن مرزهای عقیدتی و مذهبی در کشور کوبیده مولانا عبدالحمید بر وحدت ملی و رعایت حقوق همه شهروندان تاکید کرده است. اگر مصباح یزدی به صراحت عدم اعتقادش را به جمهوریت اعلام می کند عبدالحمید بارها بر رویکردهای دموکراتیک در کشور تاکید کرده است. اگر سخنان مصباح بهانه به دست تندروها برای اقدام تروریستی می دهد سخنان عبدالحمید به آزادی مرزبانان ایرانی منجر می شود. اگر مصباح اعتدال دولت روحانی را التقاط می داند عبدالحمید آن را راه نجات کشور می داند.
دولت روحانی بهتر است این نکته را توجه داشته باشد بی توجهی به شخصیت هایی مانند عبدالحمید دل تندروها را به دست نمی آورد. اقدامات تندروها به متغیرهایی مانند تشکر از عبدالحمید وابسته نیست. آنها برای زمین گیر کردن دولت از هیچ کوششی دریغ نخواهند کرد. اما عدم اشاره به نقش عبدالحمید در آزادی گروگان ها می تواند به دلسردی حامیان دولت منجر شود. حامیان دولت نیز متشکل از فرقه و گروهی خاص نیستند، آنها بخش هایی از طیفهای رنگارنگ جامعه مدنی هستند و فارغ از عقادید مذهبی بر سر مساله ای به نام ایران وحدت دارند. در نتیجه باید به شخصیت ها و افراد ورای جایگاهشان در نظام قدرت و تعلق های ایدئولوژیکشان احترام گذاشت. اگر مولانا عبدالحمید و علمای اهل سنت نبودند شاید ایران امروز عزادارچهار مرزبان دیگر مانند شهید گروهبان دانایی فر بود. حفظ وحدت ایران و تمامیت ارضی کشور مستلزم احترام به تمام عقاید و مسلک ها است. به قول مهندس سحابی آنچه که همه ما را به یکدیگر پیوند می دهد و وحدت میان ما برقرار می کند همان مسئله ایران است و ایران را باید با تمام تنوع هایش پذیرفت .
آقای وزیر مولانا عبدالحمید عامل وحدت ملی است یا مصباح یزدی؟
نقش مولانا عبدالحمید در جریان گروگان گیری آنچنان واضح است که نیاز به توضیح و تفسیر خاصی ندارد. اما همه مسئولان نظام که به نقش علمای اهل سنت در جریان آزادی سربازها اشاره کردند نام مولانا را به زبان نیاوردند. وزیر کشور نیز ترجیح داده تنها از واژه معتمدین محلی استفاده کند. در این مورد نکته ها فراوان است. بحران گروگان گیری نشان داد تا چه حد شخصیت های ملی و میانه رویی مانند مولانا عبدالحمید می توانند در حل بحران ها و رفع شکاف های مذهبی نقش مهمی را ایفا کنند.وزیر کشور در پیامی که به مناسبت ورود مرزبانان کشور به خاک ایران منتشر کرد از عوامل آزادی مرزبان ها تشکر کرده است. فضلی در این پیام از معتمدین محلی تشکر کرده اما نامی از مولانا عبدالحمید نبرده است.
در اطلاعیه وزارت اطلاعات و مواضع استاندار سیستان به نقش علمای اهل سنت اشاره شده که نکته ای مثبت است اما در پیام وزیر کشور حتی به علمای اهل سنت نیز اشاره نشده است.
در پیام وزیر کشور آمده است:”در مدتی که پنج تن از فرزندان مرزبانی جمهوری اسلامی ایران ربوده شدند ، شاهد اعلام همراهی و همدلی مردم ایران در جای جای کشور و جهان برای سلامتی و آزادی آنها بوده ایم و از طرف دیگر مجموعه دستگاه های امنیتی ، انتظامی ، دیپلماسی ، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و به ویژه نیروهای از جان گذشته و ایثار گر مرزبانی جمهوری اسلامی و استانداری سیستان و بلوچستان با اقتدار هوشیارانه و درایت و احساس وظیفه کامل ، در تلاشی هماهنگ به دنبال آزادسازی سربازان ربوده شده بودند که در این میان تاکیدات ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران جایگاهی ارزنده و راهگشا داشت.”
در اینکه در آزادی چهارسرباز اسیر عوامل مختلفی نقش داشته اند تردیدی نیست اما اینکه وزیر به راحتی از کنار نام مولانا عبدالحمید بگذرد و بدون اشاره به وی به نام بردن از معتمدین محلی اکتفا کند مصداق قدر ناشناسی از این چهره میانه رو سنی مذهب است که در حل این بحران نقش تعیین کننده داشته است.
نقش مولانا عبدالحمید در جریان گروگان گیری آنچنان واضح است که نیاز به توضیح و تفسیر خاصی ندارد. اما همه مسئولان نظام که به نقش علمای اهل سنت در جریان آزادی سربازها اشاره کردند نام مولانا را به زبان نیاوردند. وزیر کشور نیز ترجیح داده تنها از واژه معتمدین محلی استفاده کند. در این مورد نکته ها فراوان است. بحران گروگان گیری نشان داد تا چه حد شخصیت های ملی و میانه رویی مانند مولانا عبدالحمید می توانند در حل بحران ها و رفع شکاف های مذهبی نقش مهمی را ایفا کنند.
اما متاسفانه به جای استفاده از ظرفیت این چهره های ملی که از دیرباز بر قانون مداری، گفت و گو و مدارا تاکید کرده اند در طول سال های گذشته فشار بر وی و نزدیکانش دو چندان شد.
با توجه به حمایت عبدالحمید در جریان انتخابات سال ۹۲ و رای گسترده اهل سنت کشور به حسن روحانی انتظار می رود دولت روحانی بیشتر از پیش جایگاه شخصیت های بزرگی مانند عبدالحمید را تکریم کند. زیرا عبدالحمید قبل از آنکه متعلق به سنی ها و بزرگ آنها باشد متعلق به ایران است. او در سخنانش بارها تاکید کرده باید حقوق افراد اعم از شیعه و سنی رعایت شود و کشور در مسیر برابری و به رسمیت شناختن تفاوت ها گام بردارد.
هر گونه ملاحظه کاری در نام بردن از شخص مولوی عبدالحمید مصداق قدر ناشناسی است.عبدالحمید در رهایی دولت روحانی از بحران گروگان گیری نقش تعیین کننده داشته و طبیعی است با حذف نام او در پیام تشکر وزیر کشور چیزی از نقش تیین کننده اش در حل این بحران کم نمی شود.
موضوع زمانی تلخ تر می شود که به برخورد دوگانه دولت با حامیان و مخالفان سرسخت و انعطاف ناپذیرش منجر می شود. باید از وزیر کشور این سئوال را مطرح کرد به راستی مولانا عبدالحمید شخصیت ملی است یا مصباح یزدی؟ چگونه است که وزیر کشور حاضر به نام بردن از یکی از عوامل اصلی آزادی گروگان ها نیست اما رئیس هیئت مذاکره کننده کننده پرونده هسته ای برای عرض ارادت به دیدار مصباح یزدی می رود؟ جالب اینجاست که مصباح یزدی تندترین حملات را به دولت داشته اما عبدالحمید بیشترین حمایت را. اگر مصباح یزدی تندترین قرائت از شیعه را در سال های گذشته مطرح کرده مولانا عبدلاحمید خوانشی مداراگرایانه از سنت را عرضه کرده است. اگر مصباح یزدی بر طبل اختلاف و تفرقه و پر رنگ کردن مرزهای عقیدتی و مذهبی در کشور کوبیده مولانا عبدالحمید بر وحدت ملی و رعایت حقوق همه شهروندان تاکید کرده است. اگر مصباح یزدی به صراحت عدم اعتقادش را به جمهوریت اعلام می کند عبدالحمید بارها بر رویکردهای دموکراتیک در کشور تاکید کرده است. اگر سخنان مصباح بهانه به دست تندروها برای اقدام تروریستی می دهد سخنان عبدالحمید به آزادی مرزبانان ایرانی منجر می شود. اگر مصباح اعتدال دولت روحانی را التقاط می داند عبدالحمید آن را راه نجات کشور می داند.
دولت روحانی بهتر است این نکته را توجه داشته باشد بی توجهی به شخصیت هایی مانند عبدالحمید دل تندروها را به دست نمی آورد. اقدامات تندروها به متغیرهایی مانند تشکر از عبدالحمید وابسته نیست. آنها برای زمین گیر کردن دولت از هیچ کوششی دریغ نخواهند کرد. اما عدم اشاره به نقش عبدالحمید در آزادی گروگان ها می تواند به دلسردی حامیان دولت منجر شود. حامیان دولت نیز متشکل از فرقه و گروهی خاص نیستند، آنها بخش هایی از طیفهای رنگارنگ جامعه مدنی هستند و فارغ از عقادید مذهبی بر سر مساله ای به نام ایران وحدت دارند. در نتیجه باید به شخصیت ها و افراد ورای جایگاهشان در نظام قدرت و تعلق های ایدئولوژیکشان احترام گذاشت. اگر مولانا عبدالحمید و علمای اهل سنت نبودند شاید ایران امروز عزادارچهار مرزبان دیگر مانند شهید گروهبان دانایی فر بود. حفظ وحدت ایران و تمامیت ارضی کشور مستلزم احترام به تمام عقاید و مسلک ها است. به قول مهندس سحابی آنچه که همه ما را به یکدیگر پیوند می دهد و وحدت میان ما برقرار می کند همان مسئله ایران است و ایران را باید با تمام تنوع هایش پذیرفت .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر