نوزدهمین کنفرانس بنیاد پژوهش های زنان ایران
دانشگاه برکلی ـ 6-4 جولای 2008
نوزدهمین کنفرانس بنیاد پژوهش های زنان ایران امسال از 4 تا 6 جولای 2008 در دانشگاه برکلی در ایالت کالیفرنیا ـ آمریکا برگزار شد.
نیازهای مبرم زن ایرانی در دوران کنونی(بخش اول)جمعه 4 جولای
مثل هر سال کنفرانس روز جمعه با پیام کمیته محلی ساعت 11 صبح شروع به کار کرد.
اعضای کمیته محلی امسال عبارت بودند از: زهره جواهریان، نورا بیانی، ملیحه رزازان، جمیله داوودی، بهار نواب و ویدا.
پیام کمیته را نورا بیانی ایراد کرد.
در بخشی از این پیام آمده است:
بنیاد پژوهشهای زنان در آستانه ی نوزده سالگی، کارنامه ی درخشانی دارد. از فراهم آوردن فرصتی برای تبادل نظر، نقد و بررسی، باز آفرینی ذهن و زبانی زنانه، به وجود آوردن شبکه ای ارتباطی میان تمام کسانی که مسئله، مشغله، علاقه و کنجکاویشان مسئله ی زنان است
. چرا که در این دوران گستردگی و پیچیدگی مسائل نظری و عملی جنبش زنان، بدون یک کار مستمر و پیگیر در طرح، تقابل، تاثیرگذاری، تاثیرپذیری، نمی توان در مسیر رهائی زنان و ایجاد گفتمانی زنانه علیه هنجارهای زن ستیز سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، گامی جدی برداشت...
در بخش دیگر این پیام گفته شد:
... و اما در یکسالی که ما دست اندر کار آماده کردن این کنفرانس بودیم، جنبش زنان شاهد اجرای وسیع تر سیاست اعدام، سنگسار، حمله به تجمعات و محافل زنان، بستن مجلات زنان، فیلتر کردن سایت های اینترنتی، بستن کافه های اینترنتی و کافه های کتاب، دستگیری کنشگران زنان به بهانه ی اقدام علیه امنیت ملی و جلوگیری از خروج فعالان زن از مرز، تشدید فشار کمیته های انضباطی حراست دانشگاهها و افزایش خودکشی در میان دختران دانشجو بوده است.
جنبش زنان اما علیرغم جو رعب و وحشت، از پای نیافتاده که همه گیرتر و رنگارنگ تر نیز شده است. سایتهای جدید و وبلاگ نویسان هر روز بیشتر میشوند. جنبش زنان با ایجاد محافل، کمپین ها و شبکه ها، حضور و هویت اجتماعی خود را در میدان مبارزه با قوانین حاکم و ارزشها و هنجارهای زن ستیز، به واقعیتی انکارناپذیر تبدیل کرده است.
جنبش زنان با استفاده ی هوشمندانه از تکنولوژی نوین توانسته رابطه ی گسترده ای با زنان ایرانی در خارج از ایران و به درجاتی زنان منطقه و زنان کشورهای اروپائی و امریکای شمالی به وجود آورد و همراهی جنبش بین المللی زنان از جنبش زنان ایران را ایجاد کند و نشان دهد که زن ایرانی در مبارزاتش تنها نیست.
یکی از معضلات جنبش زنان ایران این بوده است که همواره به عنوان جنبش دوم نگریسته شده و این معضلی است دیرینه و دیر پا:
پریروز انقلاب عمده بود، دیروز جنگ با عراق و امروز امپریالیسم امریکا و خطر حمله ی نظامی.
با چنین دستاویزهایی است که جنبش زنان در سایه قرار می گیرد و دانسته یا ندانسته به تداوم فضای سرکوب و بسته شدن فضای برابری طلبی و آزادی خواهی کمک می شود.
شاید بتوان نگاهی دیگری داشت، حرکتی سیال، جدی و منعطف اما محکم. فراسوی بایدها و شایدها، نبایدها و نشایدها، فراسوی نیک و بد، غرب و شرق، بومی گرایی و سلطه طلبی خارجی، دو سویه کردن این و یا آن.
می توان همزمان خواهان برابری حقوق زنان و آزادی طلبی بود و تشخیص ماهیت زن ستیز جمهوری اسلامی. می توان مخالف جنگ طلبی و قدرت طلبی غرب بود و حمله ی نظامی به ایران.
با چنین نگاهی بود که ما نزدیک به یکسال از زندگیمان را به تدارک این کنفرانس گذراندیم.
گفته شده است که با توجه به رشد تکنولوژی، وسایل ارتباط جمعی مدرن، اینترنت، پالتاک، لزومی به برگزاری این کنفرانس ها نیست، اما، ما بر این باوریم که یک تماس نزدیک سه روزه، رویارویی افکار، ایده های جان های شیفته در محیطی صمیمی و سالم، گاه پر تنش، تجربه ی حسی با هم نشستن، با هم دیدن، با هم شنیدن، با هم دوست داشتن یا نداشتن، تجربه ای است که از ورای سیم ها و کابل های الکترونیکی، میسر نیست..
مثل هر سال کنفرانس روز جمعه با پیام کمیته محلی ساعت 11 صبح شروع به کار کرد.
اعضای کمیته محلی امسال عبارت بودند از: زهره جواهریان، نورا بیانی، ملیحه رزازان، جمیله داوودی، بهار نواب و ویدا.
پیام کمیته را نورا بیانی ایراد کرد.
در بخشی از این پیام آمده است:
بنیاد پژوهشهای زنان در آستانه ی نوزده سالگی، کارنامه ی درخشانی دارد. از فراهم آوردن فرصتی برای تبادل نظر، نقد و بررسی، باز آفرینی ذهن و زبانی زنانه، به وجود آوردن شبکه ای ارتباطی میان تمام کسانی که مسئله، مشغله، علاقه و کنجکاویشان مسئله ی زنان است
. چرا که در این دوران گستردگی و پیچیدگی مسائل نظری و عملی جنبش زنان، بدون یک کار مستمر و پیگیر در طرح، تقابل، تاثیرگذاری، تاثیرپذیری، نمی توان در مسیر رهائی زنان و ایجاد گفتمانی زنانه علیه هنجارهای زن ستیز سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، گامی جدی برداشت...
در بخش دیگر این پیام گفته شد:
... و اما در یکسالی که ما دست اندر کار آماده کردن این کنفرانس بودیم، جنبش زنان شاهد اجرای وسیع تر سیاست اعدام، سنگسار، حمله به تجمعات و محافل زنان، بستن مجلات زنان، فیلتر کردن سایت های اینترنتی، بستن کافه های اینترنتی و کافه های کتاب، دستگیری کنشگران زنان به بهانه ی اقدام علیه امنیت ملی و جلوگیری از خروج فعالان زن از مرز، تشدید فشار کمیته های انضباطی حراست دانشگاهها و افزایش خودکشی در میان دختران دانشجو بوده است.
جنبش زنان اما علیرغم جو رعب و وحشت، از پای نیافتاده که همه گیرتر و رنگارنگ تر نیز شده است. سایتهای جدید و وبلاگ نویسان هر روز بیشتر میشوند. جنبش زنان با ایجاد محافل، کمپین ها و شبکه ها، حضور و هویت اجتماعی خود را در میدان مبارزه با قوانین حاکم و ارزشها و هنجارهای زن ستیز، به واقعیتی انکارناپذیر تبدیل کرده است.
جنبش زنان با استفاده ی هوشمندانه از تکنولوژی نوین توانسته رابطه ی گسترده ای با زنان ایرانی در خارج از ایران و به درجاتی زنان منطقه و زنان کشورهای اروپائی و امریکای شمالی به وجود آورد و همراهی جنبش بین المللی زنان از جنبش زنان ایران را ایجاد کند و نشان دهد که زن ایرانی در مبارزاتش تنها نیست.
یکی از معضلات جنبش زنان ایران این بوده است که همواره به عنوان جنبش دوم نگریسته شده و این معضلی است دیرینه و دیر پا:
پریروز انقلاب عمده بود، دیروز جنگ با عراق و امروز امپریالیسم امریکا و خطر حمله ی نظامی.
با چنین دستاویزهایی است که جنبش زنان در سایه قرار می گیرد و دانسته یا ندانسته به تداوم فضای سرکوب و بسته شدن فضای برابری طلبی و آزادی خواهی کمک می شود.
شاید بتوان نگاهی دیگری داشت، حرکتی سیال، جدی و منعطف اما محکم. فراسوی بایدها و شایدها، نبایدها و نشایدها، فراسوی نیک و بد، غرب و شرق، بومی گرایی و سلطه طلبی خارجی، دو سویه کردن این و یا آن.
می توان همزمان خواهان برابری حقوق زنان و آزادی طلبی بود و تشخیص ماهیت زن ستیز جمهوری اسلامی. می توان مخالف جنگ طلبی و قدرت طلبی غرب بود و حمله ی نظامی به ایران.
با چنین نگاهی بود که ما نزدیک به یکسال از زندگیمان را به تدارک این کنفرانس گذراندیم.
گفته شده است که با توجه به رشد تکنولوژی، وسایل ارتباط جمعی مدرن، اینترنت، پالتاک، لزومی به برگزاری این کنفرانس ها نیست، اما، ما بر این باوریم که یک تماس نزدیک سه روزه، رویارویی افکار، ایده های جان های شیفته در محیطی صمیمی و سالم، گاه پر تنش، تجربه ی حسی با هم نشستن، با هم دیدن، با هم شنیدن، با هم دوست داشتن یا نداشتن، تجربه ای است که از ورای سیم ها و کابل های الکترونیکی، میسر نیست..
گزارش: پروین کوه گیلانی
نیازهای مبرم زن ایرانی در دوران کنونی
(بخش دوم)
(بخش دوم)
سخنران بعدی امل امیره بود. او در فلسطین به دنیا آمده و در همان جا بزرگ شد و مدرک کارشناسی خود را در رشته ادبیات انگلیسی از دانشگاه بیرزیت و مدرک کارشناسی ارشد و دکترای خود را در رشته های ادبیات انگلیسی و آمریکایی از دانشگاه بوستن دریافت کرده و در حال حاضر در دانشگاه جورج میسن در ایالت ویرجینا درس می دهد.
او کتاب "دختر کارگر و خیاط: تصویر جنسیت و طبقه در داستانهای قرن نوزدهم آمریکا" را نوشته است و ویراستار دو مجموعه مقاله در مورد زنان جهان سوم و نویسندگان زن عرب آمریکایی است. مقالات او در نشریات بسیاری به چاپ رسیده اند و به زبانهای عربی و عبری ترجمه شده و به دریافت جوایز مهمی نائل آمده اند. او هم اکنون وبلاگی را درباره زنان عرب، فلسطین و سیاستهای فرهنگی اداره می کند و در مورد ادبیات فلسطین، جنسیت، ملی گرایی و ادبیات عربی و اسلامی در دوران پست استعماری تحقیق و مطالعه می کند.
امل امیره از زنان فلسطین و شرکت آنان در مبارزات آنجا گفت. بخشی از سخنان او را در زیر می خوانید:
شرکت زنان در مبارزات فلسطینیان علیه نیروهای اسرائیلی و سیاستهای اشغالگرانه دولت اسرائیل در جریان مقاومت های معروف به انتفاضه (1992ـ1987) چشمگیر شد. حضور زنان در این مبارزات از سویی در چند و چون درگیری های خیابانی و قدرت گیری آن به نفع فلسطینیان موثر واقع گردید، اما از سوی دیگر با باورهای سنت گرایانه جامعه مذهبی و مردسالارانه فلسطین در تناقض افتاد.
چرا که شرکت زنان در سرنوشت جامعه خویش به صورت بالقوه جایگاه سنتی مرد را تضعیف می کرد. مرد فلسطینی به درستی می توانست پیامد حضور زنان را در این مبارزات که همانا بازیابی یا احراز لااقل برخی از حقوق نادیده انگاشته شده آنان در بعضی زمینه ها بود، پیش بینی نماید، از این رو نبرد و دافعه های ناگفته علیه حضور زن و همسانی و همسنگی مبارزات و ایثارهای آنها در مقایسه با مردان، در مبارزات فلسطینی علیه نیروهای اسرائیل و نیز صحنه های دیگر اجتماعی که حضور جدی تر زنان را تجربه می کرد، شکل گرفت؛ دافعه ای که لزوم پافشاری زنان فلسطین را بر حقوق خویش، حساس و حیاتی نموده و او را وامیدارد تا در کنار مبارزه به عنوان یک شهروند، همزمان، مبارزه با "زن ستیزی" را نیز همواره مد نظر داشته باشد .
در این راستا جنبش فمینیستی زنان فلسطین هّم خویش را بر سه زمینه فعالیت به کار بست است؛ 1ـ تغییر و تصحیح قوانین زن ستیزانه 2ـ مبارزه با خشونت علیه زنان 3ـ سعی در احراز سهم بیشتر و حضور فعال تر زنان در صحنه های سیاسی و اجتماعی.
از دستآوردهای اخیر این سیاست می توان حق دریافت پاسپورت بدون اجازه وکیل یا شوهر، اجازه تمرین رانندگی بدون حضور ولی یا شوهر و نیز حق ثبت تولد و گرفتن شناسنامه برای فرزند توسط مادر و همچنین جلب موافقت مقامات فلسطینی برای برقراری و سازماندهی خانه های امن (پناهگاه) برای زنان را یادآور گردید. لغو قانون بخشش یا تخفیف در محکومیت مردان به هنگام ارتکاب به قتل های "ناموسی"، "حق کورتاژ" در صورت حاملگی بر اثر تجاوز یا آمیزش اقوام درجه یک، تغییر قانون عدم مجازات مرد متجاوز در صورت پذیرش ازدواج با زن قربانی تجاوز، اقدام برای تغییر قانون اجازه چند همسری مردان (لااقل حق طلاق از سوی زن در صورت اقدام شوهر به ازدواج مجدد) و نیز حق زن در شکایت و پیگرد قانونی اقوام درجه یک در صورت تجاوز به زن (طبق قوانین م وجود، تنها "ولی زن" حق شکایت علیه متجاوز را داراست) از جمله مواردی هستند که جنبش فمینیستی زنان فلسطین در حال حاضر آنها را تا احقاق حقوق زنان در این زمینه ها دنبال می کند.
او کتاب "دختر کارگر و خیاط: تصویر جنسیت و طبقه در داستانهای قرن نوزدهم آمریکا" را نوشته است و ویراستار دو مجموعه مقاله در مورد زنان جهان سوم و نویسندگان زن عرب آمریکایی است. مقالات او در نشریات بسیاری به چاپ رسیده اند و به زبانهای عربی و عبری ترجمه شده و به دریافت جوایز مهمی نائل آمده اند. او هم اکنون وبلاگی را درباره زنان عرب، فلسطین و سیاستهای فرهنگی اداره می کند و در مورد ادبیات فلسطین، جنسیت، ملی گرایی و ادبیات عربی و اسلامی در دوران پست استعماری تحقیق و مطالعه می کند.
امل امیره از زنان فلسطین و شرکت آنان در مبارزات آنجا گفت. بخشی از سخنان او را در زیر می خوانید:
شرکت زنان در مبارزات فلسطینیان علیه نیروهای اسرائیلی و سیاستهای اشغالگرانه دولت اسرائیل در جریان مقاومت های معروف به انتفاضه (1992ـ1987) چشمگیر شد. حضور زنان در این مبارزات از سویی در چند و چون درگیری های خیابانی و قدرت گیری آن به نفع فلسطینیان موثر واقع گردید، اما از سوی دیگر با باورهای سنت گرایانه جامعه مذهبی و مردسالارانه فلسطین در تناقض افتاد.
چرا که شرکت زنان در سرنوشت جامعه خویش به صورت بالقوه جایگاه سنتی مرد را تضعیف می کرد. مرد فلسطینی به درستی می توانست پیامد حضور زنان را در این مبارزات که همانا بازیابی یا احراز لااقل برخی از حقوق نادیده انگاشته شده آنان در بعضی زمینه ها بود، پیش بینی نماید، از این رو نبرد و دافعه های ناگفته علیه حضور زن و همسانی و همسنگی مبارزات و ایثارهای آنها در مقایسه با مردان، در مبارزات فلسطینی علیه نیروهای اسرائیل و نیز صحنه های دیگر اجتماعی که حضور جدی تر زنان را تجربه می کرد، شکل گرفت؛ دافعه ای که لزوم پافشاری زنان فلسطین را بر حقوق خویش، حساس و حیاتی نموده و او را وامیدارد تا در کنار مبارزه به عنوان یک شهروند، همزمان، مبارزه با "زن ستیزی" را نیز همواره مد نظر داشته باشد .
در این راستا جنبش فمینیستی زنان فلسطین هّم خویش را بر سه زمینه فعالیت به کار بست است؛ 1ـ تغییر و تصحیح قوانین زن ستیزانه 2ـ مبارزه با خشونت علیه زنان 3ـ سعی در احراز سهم بیشتر و حضور فعال تر زنان در صحنه های سیاسی و اجتماعی.
از دستآوردهای اخیر این سیاست می توان حق دریافت پاسپورت بدون اجازه وکیل یا شوهر، اجازه تمرین رانندگی بدون حضور ولی یا شوهر و نیز حق ثبت تولد و گرفتن شناسنامه برای فرزند توسط مادر و همچنین جلب موافقت مقامات فلسطینی برای برقراری و سازماندهی خانه های امن (پناهگاه) برای زنان را یادآور گردید. لغو قانون بخشش یا تخفیف در محکومیت مردان به هنگام ارتکاب به قتل های "ناموسی"، "حق کورتاژ" در صورت حاملگی بر اثر تجاوز یا آمیزش اقوام درجه یک، تغییر قانون عدم مجازات مرد متجاوز در صورت پذیرش ازدواج با زن قربانی تجاوز، اقدام برای تغییر قانون اجازه چند همسری مردان (لااقل حق طلاق از سوی زن در صورت اقدام شوهر به ازدواج مجدد) و نیز حق زن در شکایت و پیگرد قانونی اقوام درجه یک در صورت تجاوز به زن (طبق قوانین م وجود، تنها "ولی زن" حق شکایت علیه متجاوز را داراست) از جمله مواردی هستند که جنبش فمینیستی زنان فلسطین در حال حاضر آنها را تا احقاق حقوق زنان در این زمینه ها دنبال می کند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر