میلاد مختوم
جدیدترین امواج صوتی طبل های جنگ در همین زمان کوتاه سپری شده در حال کنار زدن یک سری پرده ها و برداشتن برخی نقاب ها از چهره های افرادی است که در طی چند سال اخیر برخلاف تمامی معیارهای موجود یکباره و بویژه در دنیای مجازی مفتخر به افتخارات ناکرده و کسب مدارج طی نشده شدند. یکی از این افراد موج خورده که از فرط پریشانی سواد فارسی اش هم حسابی نم کشیده و به پریشان گویی مبتلا شده است، پاسدار و رایزن سابق ملایان و پژوهشگر و روزنامه نگار امروز و فردای آیت اله بی بی سی و رادیو فردا، اکبر گنجی است که به تناوب در میان منبرهای این رادیوی استعماری و آن بنگاه سخن پراکنی در حال پشتک و وارو زدن است. ایشان که در ابتدای ارسال شدن به دیار فرنگ ادعا می کرد که "اپوزیسیون وجود خارجی ندارد"، در مطلبی بر منبر آیت اله بی بی سی در مورد "جبهه بندی های جدید مخالفان دولت ایران"، یعنی همان اپوزیسیونی که وجود خارجی نداشت، به پژوهش حوزه ای پرداخته است و علاوه بر کشف شکاف های عجیب و غریب حول مقوله هایی خاص، از جمله آنچه ایشان "دوگانه روحانی و غیر روحانی" نامگذاری کرده اند، یک سری ادعاهای بی پایه دیگر هم ابداع کرده است.
در ادامه پاسدار رایزن ارسالی ملایان "بیگانه ستیزی" ایرانیان را کشف می کند و می نویسد:
"یکی از حساسیت های تاریخی گروهی از ایران، بیگانه ستیزی آنان است. ایرانیان با توجه به وابستگی برخی "نیروهای سیاسی" به دول خارجی، به شدت نسبت به این گونه افراد حساس بوده و آنها را به "خیانت" و "نوکری" متهم می ساختند و می سازند."
قصد ایشان از صغرا کبرا چیدن های ابتدای مطلب ایجاد یک جبهه فرضی و سپس کشف یک انشقاق جدی میان مخالفان جمهوری اسلامی است. بدین ترتیب همان اپوزیسیونی که وجود خارجی نداشت، حالا در اثر تواتر امواج صوتی طبل های جنگ به چند بخش شده است، بخش کوچکی که موافق حمله نظامی اسرائیل و هر دولت دیگری به ایران هستند و بخش بزرگتری که به شدت مخالف حمله نظامی اسرائیل و هر دولت دیگری به ایران اند؛ و بالاخره برخی دیگر از مخالفان جمهوری اسلامی که به قول ایشان "از منظر دیگری تهاجم نظامی به ایران را تئوریزه می کنند. دائما از مشروعیت "دخالت بشر دوستانه" سخن می گویند، یا پروژه تهاجم نظامی ناتو به لیبی را تحت عنوان "دخالت بشر دوستانه" موجه می سازند."
و خلاصه اینکه:
"برخی مخالفان حاضرند مناطقی از ایران را از طریق خشونت به آشوبی مشابه لیبی بکشانند تا ناتو بمباران ایران را آغاز کند. در این موارد، دیگر سخن بر سر تحقق شرایطی در آینده نیست، که اگر آن شرایط را جمهوری اسلامی پدید آورد، تهاجم نظامی تحت عنوان "دخالت بشر دوستانه" مجاز شود، بلکه سخن بر سر پدید آوردن آگاهانه و عامدانه شرایطی مشابه شرایط لیبی توسط مخالفان است."
اگر تا پیش از خواندن چند سطر فوق کوچکترین شکی در وابستگی ذاتی، فکری و تشکیلاتی اکبر گنجی به خمینی دجال و دار و دسته جنایتکار ضد بشرش داشتم، با خواندن این سطور آن هم برطرف شد. سخنان این پژوهشگر آیت اله بی بی سی را با سخنان خمینی دجال در تیر ماه 1359 مقایسه کنید:
" ...مسئله این است؟ نه مسئله این نیست. این یک ظاهری است برای آشوب درست کردن. مسئله عمق دارد، مسئله امریکاست، مسئله این است که باید امریکا بیاید این جا و مقدرات کشور ما را به دست بگیرد، نه مسئله این است که یکی می خواهد تظاهر کند، یکی می خواهد ضد تظاهر، ... خودشان غائله درست می کنند و فریاد می زنند، خودشان دیگران را کتک می زنند، باز خودشان فریاد می کنند ..."
پاسدار ارسالی ضمن انداختن مسئولیت جنایات رژیم بر گردن قربانیان رژیم، درس و مشق اش را بعد از این همه سال همچنان خوب از بر است و در هر فرصتی لگدی هم به مجاهدین خلق می زند و می نویسد:
"چند سال پس از آغاز تهاجم عراق به ایران، سازمان مجاهدین خلق تصمیم گرفت که به عراق رفته و کنار صدام حسین با ایران وارد جنگ شود. بقیه گروه های عضو شورای ملی مقاومت مخالف این کار بودند و همگی ـ از جمله ابوالحسن بنی صدر ـ از شورا جدا شدند. شورا عملأ به سازمان مجاهدین خلق تقلیل یافت. سازمان مجاهدین به عراق رفت و تا آخر جنگ به ارتش متجاوز صدام خدمت کرد و کنار آنها با نظامیان ایرانی جنگید ..."
همانطور که می بینید گنجی موج خورده به سبک چرندیات خمینی دجال پریشان گویی می کند و نه تنها آشکارا دروغ می گوید، بلکه مفاهیم ساده فارسی را هم در هم می ریزد و از ابوالحسن بنی صدر به عنوان گروه عضو شورا یاد می کند! هر چه باشد اتوبوس از مینی بوس بزرگتره!!!
جدا از اظهار نظرهای فردی برخی از ایرانیان به جان آمده از ستم آخوندی که در انزجار از جنایات وحشیانه و مداوم رژیم ضد بشری جمهوری اسلامی گاه تنها در حرف، از دید من البته نابخردانه، از حمله نظامی احتمالی امریکا به ایران استقبال می کنند، هیچ گروه، سازمان یا حزب و تشکیلات سیاسی ایرانی تا کنون به طور رسمی و علنی در طی سال های اخیر خواهان حمله نظامی امریکا یا کشور دیگری به ایران نشده است. جدی ترین مخالفان جمهوری اسلامی، یعنی سرنگونی طلبان به تکرار اعلام کرده اند که مخالف هر گونه حمله نظامی بیگانگان به ایران هستند، بنابر این جبهه بندی هایی که پهلوان اکبر از آنها یاد می کند، حاصل ذهن آخوند زده او هستند و ربطی به واقعیات دنیای خارج ندارند.
جهت نمای اصلی نوشته های اکبر گنجی در مورد خطر حمله نظامی به ایران بر اساس مقابله لجوجانه با اسرائیل بنا شده و به سوی اسرائیل نشانه رفته است. پشتک و وارو زدنهای رایزن سابق ملایان تا حدی است که در حین یک مصاحبه با رادیو فردا همراه با کسی که ادعای سخنگویی شیخ ستمگر دیگری را دارد، هم خواهان خاورمیانه عاری از تسلیحات هسته ای می شود، هم کاسب مآبانه برای یک بمب اتمی ملایان ستمگر چانه می زند:
"اسرائیل سابقه تجاوز دارد. قبلا به سوریه این کار را کرده. قبلش به عراق این کار را کرده. جمهوری اسلامی که عمرش ۳۳ سال بیشتر ندارد. ایران در قرن گذشته به کدام کشور حمله کرده؟ شما یک کشوری دارید که ایران بهش حمله کرده باشد؟ من حرفم این بود که به فرض این که ایران به سلاح اتمی دست پیدا کند در بلندمدت این ممکن است یک بمب پیدا کند. با یک بمب میخواهد چه کار کند در مقابل کشوری که ۲۰۰ تا بمب اتمی دارد؟"
در ذهن امثال اکبر گنجی رژیم ضد بشری جمهوری اسلامی حق دارد در تمامی جنایت ها و شرارت های ممکن با هر رژیم دیگری، بویژه با اسرائیل، مسابقه بگذارد و در این راه منافع ملی ایران و حقوق بنیادین مردم ایران را هم لگدمال کند و هیچ کس هم حق ندارد بر علیه این رژیم هیچ اقدامی انجام دهد. بر همین اساس برای یک بمب اتمی ناقابل برای نظام ورشکسته ولایت فقیه چانه می زند. اگر با همین شیوه استدلال پهلوان اکبر در مورد بمب اتمی آخوندی به کشورهای دیگر منطقه هم بپردازیم، هیچ اشکالی نخواهد داشت که کشورهای عربستان، عراق، کویت، بحرین، قطر، یمن، ترکیه، سوریه و ... هم بمب اتمی داشته باشند. این سناریوی وحشت را اکبر گنجی پس از فوکوشیما و با خواست "خاورمیانه عاری از سلاح هسته ای" نوشته است!
در سراسر نوشته اخیر گنجی در بی بی سی و مصاحبه او با رادیو فردا حتی یک بار صحبت از اعمال تحریم های جدی بر علیه رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی به خاطر نقض مستمر حقوق بشر نیست، اقدامی که اگر به شیوه درست و با قاطعیت انجام گیرد، به سرنگونی رژیم ضد بشری جمهوری اسلامی توسط مردم ایران خواهد انجامید و دیگر جنگی هم موضوعیت نخواهد یافت. مخالفت های امثال گنجی با جنگ، از یک موضع انساندوستانه و صلح طلبانه نیست، بلکه از موضع ستیزه جویی و رقابت است.اینگونه افراد در هیچ شرایطی بر علیه جنگ وحشیانه، خانمانسوز، خونین و بی رحمانه جمهوری اسلامی بر علیه مردم ایران و منافع ملی کشور ایران در طی سه دهه گذشته نه تنها اقدامی نکرده اند، بلکه سنگ راه اقدامات سایر نیروها هم شده اند. تلاش مذبوحانه رایزن ملایان برای تخریب نیروهای سرنگونی طلب و بویژه شورای ملی مقاومت ایران، اقدامی است که قرار است در نهایت پنبه دانه تثبیت رژیم ضد بشری حمهوری اسلامی مسلح به بمب اتمی را به خواب های شتری و آشفته تمامی پاسداران ارسالی جمهوری اسلامی برگرداند.
سرنگونی نظام پلید آخوندی بساط شیادی این سفیران نقابدار جمهوری اسلامی را هم بر خواهد چید.
میلاد مختوم
17 نوامبر 2011
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر