هنگامی به بخش کشاورزی کشورمان اشاره داریم عرصه ای از ساختار حیاتی و اقتصادی را باید تجسم کنیم که بیشترین جلوه آشفتگی و فرو پاشی در آن پدیدار است. از مظلومیت این بخش همان که سال هاست در پشت فوران چاه های نفت و ذخایر گاز تنها دوده ای سیاه برسیمای سبزش پوشیده شده است و درسال های اخیر حتی در گفتمان نقد از مدیریت اجرایی و سیاستگزاری جایی کمرنگ دارد. نقدی که بزعم من تنها دامن قوه مجریه را درنخواهد گرفت بلکه هرسه قوه بر تابوت این پیکر مرده میخ می زنند. تابوتی که در ورای حاشیه های مناسبات خارجی و کی بود کی بود های داخلی در انزوایی قرار گرفته است. برای ارزیابی از شتاب فرو پاشی این حوزه، نگاهی گذرا به اعداد وارقام واردات وصادرات و نیز تولیدات ده ساله اخیر، می تواند تصویر فاجعه را در بخش کشاورزی برایمان پر رنگ کند.
گرچه تغییر سیاست ها و نگرش های راهبردی نظام اداری یک کشور به سرعت در اعداد و ارقام کارکرد کشاورزی نمایان نمی شود و فرایند تدریجی آن به زمانی طولانی نیاز دارد اما این دگرگونی ازسال 1384 تا بحال بیش ازسرعت گذشته بر چهره ارقام خشک و بی روح واردات و صادرات و نیز تولیدات بخش کشاورزی نتایجی ملموس ونگران کننده بدست ما می دهد. نتایجی که پیامد سحر است و باید که به انتظار صبح دولتمان باشیم. هشت ساله 1380 تا 1388 را می توانیم از دیدگاه بخش کشاورزی به دو دوره مدیریتی بسیار متفاوت تبدیل نماییم. در چهار سال اول شرایط آرام و بی هیجانی بر این بخش حاکم بود. گرچه وزیر این بخش تخصص کشاورزی نداشت و علیرغم بی توجهی عوامل قدرت و سرمایه به محوریت آن و فرسایش آرام و زیر پوستی منابع تولید، اما هنوز روزنه هایی امید بچشم می خورد. به عنوان مثال در انتخاب مدیریت ها با وجود عوامل دست و پا گیر اما بطور نسبی توجه بیشتری به شایستگی ها می شد و از دید کلان تر فقدان بحث های مربوط به دخالت در اداره جهان ودیگرمسائل حاشیه ای موجب آن بود که حاکمیت فرصت یابد به بخش کشاورزی هنوز نیم نگاهی داشته باشد.
ازسال 1384 به بعد نشانه های شگفت انگیزی از مدیریت جدید بروز کرد که کور سوی امید برای آینده این بخش را درهم فرو ریخت. انتصاب وزیری با رفتاری پر هیجان و ذوق زده که اعداد و ارقامی رویایی و سطحی نگرانه را وعده می دا د به تنهایی نشان از آن داشت که او از کشاورزی یا نمی داند و یا که شمردن را آشنا نیست. عزل و نصب های شتابزده بر اساس میزان انعطاف و تمکین بیشتر نیز بر نگرانی ها افزود و بطور باورنکردنی شخصی برسریر این بخش چهارسال پای نامه ها و مکاتبات را امضا کرد که دریک نظام شایسته سالارانه هرگز نباید پذیرای چنین مسئولیتی می شد. در دوسال بعد از ایشان هم تا کنون نشانه های امید و بهبودی بچشم نمی خورد و تنها شگرد مدیریت جدید اجتناب از مصاحبه و پیش بینی آینده است. در ذیل آماری از واردات و تولیدات اقلام عمده زراعی همراه میزان نزولات آسمانی این سال ها ارائه داده می شود و بطور خاص دو سال 1384 و 1388 را که دارای بارندگی کافی بودند مقایسه وتحلیل قرار می دهیم.
با اندک دقتی اگر به آمار و روند تولیدات درهشت ساله مورد نظر بیافکنیم به روشنی نتایج نا امید کننده را از آن ها در می یابیم. ارقام ادعایی وزارت جهاد کشاورزی جز در مورد دانه های روغنی، نیشکر و چغندر قند در بقیه موارد یا مورد تردید و یا متناقض است. درستی نسبی ارقام سه گروه تولیدات اشاره شده ناشی از فرآوری صنعتی آنها بوده واز آنجا که فراورده های صنایع این اقلام از منابعی غیر از وزارت جهاد کشاورزی گزارش گردیده است امکان بزرگنمایی را منتفی نموده است.
در مورد سه قلم اشاره شده بخوبی می توان کاهش تولید در زمینه دانه های روغنی و فاجعه در مورد تولیدات شکر را نتیجه گرفت. در آغاز دولت نهم وعده داد ه شده بود ظرف چهار سال کشور از بابت تولید روغن خودکفا شود. روند سیر نزولی از سال 86 الی 1389 نشان از وعده هایی بی پشتوانه وزیر وقت را داد. اما فاجعه رخ داده در زمینه شکر حکایت تاثیر مخرب و سیستماتیک رانت خواران وارد کننده شکر بود. در شرایطی که سالانه و براساس سرانه مصرف شکر ، نیاز به واردات سالانه 500 تا 600 هزار تن شکر بوجود داشت و از طرفی تولید چغندر قند و نیشکر سال های 82 الی 86 روندی صعودی و یا امیدوار کننده پیدا کرده و درسال 1385 بالاترین میزان تولید چغندر قند بدست آمد اما با واردات حیرت انگیز حدود 5 میلیون تن شکر معادل سه برابر بیش از نیاز داخلی در سال های 85 الی 87 موجبات نابودی ورشکستگی کشاورزان بخصوص صنعت تولید شکر را در ایران فراهم آوردند. کاهش تولید حدود 70 درصد تولید چغندر قند و 50 درصد نیشکر در سال های 1388 بازتاب آشکار خیانت واردکنندگان شکر بوده است.
کاهش تولید400 تا 500 هزارتن شلتوک در سال های 1387و 1388 ( اگر که این ارقام هم بزرگنمایی نباشد) در مقایسه با سال های 1384 الی 1386 بیشتر معلول تغییر کاربری پر شتاب شالیزار های استان های شمالی کشور و تبدیل آنها به ساخت و ساز های لجام گسیخته است و باید منابع پرسشگر و مسئول، وزارت جهاد کشاورزی را موظف نمایند تا با استفاده از فناوری های اندازه گیری دقیق، میزان تخریب اراضی شمال کشور را در چند ساله اخیر گزارش دهد. گزارشی که در آن فاجعه بزرگی را در قامت ارقام باور نکردنی ترسیم خواهد نمود.
ارائه ارقام تولیدات ذرت، جو و بخصوص علوفه و گوشت قرمز با توجه به میزان واردات آنها و نیز روند افزایش جمعیت، نتایج متناقض و تردید آمیزی را بدست می دهد و اگر که مسئولین تهیه این گزارشات به این پرسش ها پاسخ قانع کننده ندهند باید که اولا تمامی اعداد و ارقام ادعایی را مورد تردید قرار داد و از طرفی مکانیزمی را تدوین نمود تا چنین دستگاه هایی اقدام به تولید ارقام کارکرد بخش خود را ننمایند. دستگاه ها ی نظارتی دیگری بخصوص مجلس بایستی این گزارشات را مورد بررسی قرار دهند. گرچه در حال حاضرهم دم خروس را در بسیاری مواقع در مقایسه گزارشات گمرگ و پایانه های صادرات و واردات با وزارت مدعی تولید را می توان مشاهده نمود.
تولید ذرت در سال 1386 به حد اکثر خود معادل 4/2 میلیون تن در سال رسید اما از 1385 به بعد بین 600 تا 800 هزار تن افزایش سالانه واردات نسبت به سال قبل صورت گرفت و این روند نه تنها به کاهش تولید در سال های 1387 و 1388 منجر گردید هم اکنون دولت با دادن مجوز واردات حدود 4 میلیون تن ذرت در سال و افزایش 90 درصدی در مقایسه با سال 1384 بایستی دلایل و توجیهات خود را ارائه دهد. در خلال این 6 سال جمعیت کشور حدود 7 تا 8 درصد افزایش یافته است. به چه دلیلی بایستی واردات ذرت در این ابعاد گسترش یافته باشد؟ توجیه راقم این سطور این است که یا ارقام ادعایی تولید ذرت ( که بازهم از سال 1384 کمتر است ) مقرون به حقیقت نیست که باز حکایت از بین رفتن اراضی تولید ذرت در کشور را می کند ( تخریب اراضی دشت ماهیدشت کرمانشاه به عنوان یکی از کانون های تولید ذرت و... این را تایید می نماید) و یا اینکه با واردات انبوه آن، فاجعه شکر برای این محصول هم تکرار می شود که البته شده است.
درمورد جو هم بایستی همین فراز و فرود ها را مد نظر قرار داد . بطور متوسط سالانه مصرف جو در بخش دامپروری حدود سه میلیون تن است. با وجود آنکه ادعا شده است که در سالهای 86 و 1388 بیش از سه میلیون تن جو تولید شده است با نگاهی به میزان واردات ملاحظه می کنیم در این سال های ظاهرا مطلوب، واردات جو کاهش نمی یابد. در صورت لزوم واردات جو پس باید در صحت ادعای ارقام تولیدی این محصول تردید نمود. بایستی اشاره نمود در همین شرایط هم که به منابع تولید آسیب های جدی وارد شده است باز کشور ما قابلیت صادرات این محصول را دارد.
ارقام تولیدی سایر علوفه ها شامل ذرت علوفه ای ، یونجه و شبدر به باور این بررسی هرگز نمی تواند درست باشد. اولا که آهنگ موزون سال به سال افزایش آن تحت تاثیر نوسانات میزان بارندگی قرار نگرفته و از شیب یکنواخت و مصنوعی برخوردار است از طرفی چنین افزایشی متناسب با میزان واردات گوشت قرمز نیست. در سال 1388 با واردات 108 هزار تن گوشت قرمز که در مقایسه با سال 1384 حدود 600 و در 1385 بیش از 100 درصد افزایش یافته است اولا با افزایش ادعایی یکصد هزار تولید گوشت قرمز در این دوره زمانی همخوانی ندارد و دیگر آنکه با خبر هایی از ورشکستگی گاو داری خرد و کلان در گوشه کنار کشور ، تخریب شدید مراتع و در نتیجه کاهش جمعیت دام های کوچرو و نیمه کوچرو تاییدی بر روند فروپاشی بخش دامپروری است. بنظر می رسد آمار سرانه مصرف سالانه حدود 15 کیلو گرم گوشت قرمز در حال حاضر درست نباشد و با توجه به تولیدات داخلی و نیز واردات آمار دقیقی از سرانه واقعی که با ملاحظه کاهش درآمد سرانه حتما کمتر خواهد بود را باید مورد بررسی قرار داد.
از جمله نشانه های رکود و فرو پاشی در بخش کشاورزی توجه به واردات حشره کش ها ، قارچ کش ها و علف کش ها ست در شش ساله اول از هشت ساله مورد بررسی میزان واردات از نوسان زیادی برخودار نیست اما در سال های 1387 و 1388 بدون اینکه منابع تولید داخلی این سموم افزایش ظرفیتی را نشان بدهند کاهش واردات چشمگیر این سه نهاده با عنایت به جداول مربوطه و دیگر قرائن می توان کاهش سطح کشت محصولات زراعی را نتیجه گرفت.
گرچه بحث مربوط به تولیدات میوه و افزایش ادعایی هر ساله آن به مجال دیگری نیاز دارد اما اگر این ادعا را بپذیریم افزایش چشمگیر واردات میوه و نیز رشد حدود 50 درصدی واردات آب میوه هم ضربات مهلکی به این بخش تولیدی و البته محوری کشور و هم به صنایع تبدیلی و تکمیلی نوپایی وارد آورده و در معرض ورشکستگی قرار داده است.
با این ترسیم گذرا از زبان آمار از مسیر ی که بخش کشاورزی می رود و با روند نابودی بهترین اراضی کشاورزی و منابع تجدید ناپذیر تولید چشم انداز تیره و تاری را در پیش رو خواهیم داشت. اگر که هر چه زودتر برای بقایای آنچه مانده است چاره جویی نکنیم باید که کماکان سر به درون چاه های نفت برده و با آنها درد دل نماییم.
عبدالحسین طوطیایی
عضو هیات علمی بازتشسته وزارت جهاد کشاورزی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر