صدری افشار؛ از دربار شاه تا اخراج پس از انقلاب
غلامحسین صدری افشار، فرهنگنویس، مترجم و ویراستار که روز سهشنبه ۲۸ فروردین، در هشتاد و سه سالگی در یکی از بیمارستانهای تهران درگذشت، به گفته حسن انوری، عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی، "جزو آخرین نسل فرهنگنویسان آذربایجان" بود.
آذربایجان مهد فرهنگنویسی فارسی است؛ از اولین فرهنگی که قطران تبریزی، شاعر ایرانی در قرن پنجم هجری نوشت، تا "برهان قاطع" که الهامبخش فرهنگنویسان معاصر همچون دهخدا و معین بوده است.
اما صدری افشار که از جوانی شیفته همکاری با مطبوعات بود و تا پایان عمر نامش در نشریات مختلف به چشم میخورد، در فرهنگنویسی تلاش کرد در عین توجه و بهره از پیشینه و سنت فرهنگنویسی ایران، نوآوریهایی را به وجود آورد.
از پرورشگاه تا دربار شاه
غلامحسین صدری افشار در ۲۴ اسفند ۱۳۱۳ در خانوادهای از افشارهای اینانلو در ارومیه متولد شد و در سه سالگی مادرش و در هشت سالگی پدرش را از دست داد.
او درباره کودکیاش گفته است: "به سبب اختلاف بین عموهایم در مورد سرپرستی من، در جلسهای که راجع به سرنوشت من ترتیب داده بودند خودم پیشنهاد کردم که من را به پرورشگاه بسپارند که در نهایت اینگونه نیز شد."
صدری افشار در پرورشگاه ارومیه درس خواند و همزمان با تحصیل به کارهایی چون روزنامهفروشی، موزائیکسازی و کار در آرایشگاه پرداخت.
او نقل میکند که در سال ۱۳۲۶، شاه ایران از این پرورشگاه بازدید کرد و صدری افشار که سیزده ساله بود، به شاه خوشامد گفت: "ایشان خوشش آمد و دستور داد که من را به دربار بیاورند... دو ماه بعد، زمانی که شمس پهلوی به ارومیه آمد من را با خود به سعدآباد برد."
صدری افشار در تهران، تحت حمایت خانواده شاه، تحصیل کرد و در سال ۱۳۲۸ با تشویق یک روزنامهنگار به تبریز رفت و تحصیل را در مدرسه فردوسی این شهر ادامه داد. او چهارده ساله بود که اولین کتابش را با نام "وضع زندگی پرورشگاهی" در تبریز چاپ کرد.
صدری افشار در گفتوگوی ویدئویی که برای بزرگداشت او در خانه کتاب تهیه شده، میگوید که در سال ۱۳۳۰ پس از سخنرانی در یک میتینگ در تبریز، از بیم دستگیری، به تهران فرار کرد. او در بازگشت به تبریز بازداشت و شش ماه زندانی شد. پس از آزادی از زندان، به تهران رفت و چند سالی را در این شهر گذراند. در سال ۱۳۳۶ به ارومیه بازگشت و مدتی در یک کتابخانه، به کتابداری مشغول شد.
صدری افشار همچنین مدتی در دهه سی خورشیدی به شعر روی آورد و سرودههای خود را نیز منتشر کرد: "ابرهای سرگردان"، "آوای جان" و "نیایش". بعد از انقلاب، این اشعار در قالب یک کتاب با عنوان "از سرگردانی تا رهایی" به کوشش نسرین حکمی منتشر شد.
اما در دهه چهل، آشنایی با کسانی چون پرویز شهریاری، ریاضیدان، خیلی زود او را به کار تحقیقی کشاند: "سال ۴۵ که نزد پرویز شهریاری در بنیاد فرهنگ ایران، کار فیشنویسی و همکاری با مجله 'سخن علمی' را آغاز کردم، با لغت آشنا شدم و سر و کارم با آن افتاد. در سال ۵۹ ناگزیر و ناخواسته در جریان تالیف فرهنگ فارسی قرار گرفتم و کارم شروع شد."
صدری افشار در دورهای که با مجله "سخن علمی" همکاری میکرد، با مجید رهنما آشنا شد و رهنما در سال ۱۳۴۶، زمانی که کار خود را به عنوان اولین وزیر علوم و آموزش عالی ایران آغاز کرد، از صدری افشار و شهریاری برای همکاری با این وزارتخانه دعوت کرد.
در این دوره بود که صدری افشار کتاب "مقدمه بر تاریخ علم" نوشته جرج سارتن را ترجمه کرد. همزمان ویراستاری دانشنامهای با نام "علوم برای همه" را بر عهده داشت که وقوع انقلاب این اثر را ناتمام گذاشت: "انقلاب شد و تازه رسیدهها احساس کردند که باید جای بیشتری داشته باشند... در نتیجه کار من در وزارت علوم تعطیل شد."
محمد باقری، پژوهشگر، در مراسم بزرگداشت صدری افشار گفت: "به خاطر تنگنظری و حسادت، آقای صدری افشار از وزارت علوم اخراج شد."
سالهای پس از انقلاب و اخراج
بلافاصله پس از انقلاب، صدری افشار به فکر انتشار یک نشریه افتاد. او در سال ۱۳۵۸ انتشار ماهنامه علمى و فرهنگى "هدهد" را آغاز کرد، اما آن نیز مثل بسیاری دیگر از نشریات سالهای آغازین جمهوری اسلامی، دوام نیاورد و انتشارش در سال ۶۱ متوقف شد.
با این حال، صدری افشار در سالهای پس از انقلاب همکاری با نشریات را ادامه داد و برای نشریاتی چون فصلنامه "بازتاب دانش" و دو فصلنامه "میراث علمی" مینوشت یا ترجمه میکرد.
در دهههای اخیر، تلاش صدری افشار، علاوه بر ترجمه کتابهایی مثل "معماری ایران"، "کاکل طاووس" و "انگلیسیان در ایران"، بر نگارش فرهنگهایی چون "فرهنگ مترجم"، "فرهنگ مشاغل سنتی" و "واژهنامه فنی" (انگلیسی به فارسی) متمرکز بود.
او همچنین در دهه هشتاد "فرهنگ زبانزدهای فارسی" را منتشر کرد. "زبانزدها" از نظر صدری افشار با ضربالمثلها متفاوت است و شامل عبارتهایی است که میتوانند "متلک، خوشامدگویی و احوالپرسی" باشند.
این فرهنگنویس، زبانزدها را عبارات و اصطلاحات پرکاربرد و کلیشهای میداند که در زبان روزمره به کار گرفته میشوند، مانند "صد سال به این سالها"، "کوچیک شماییم"، "خدا حفظش کنه" و "خیر ببینی".
با وجود این فرهنگها، شهرت عمده صدری افشار به دلیل فرهنگهایی است که از واژگان عمومی فارسی فراهم کرده است: "فرهنگ معاصر فارسی"، "فرهنگ فارسی اعلام"، "فرهنگ معاصر کوچک فارسی"، "فرهنگ فارسی" (دوجلدی) و "فرهنگنامه فارسی".
در این میان، کتاب سه جلدی " فرهنگنامه فارسی" که صدری افشار آن را همراه با نسرین و نسترن حکمی نوشت و اولین بار در سال ۱۳۸۸ منتشر شد، نسبت به دیگر آثار با استقبال بیشتری مواجه شد.
این فرهنگ، حاصل سه دهه تلاش نویسندگان و دارای ۶۰ هزار واژه و اصطلاح زبان فارسی و همچنین ۲۰ هزار مدخل اعلام شامل اشخاص، مکانها، مکتبهای ادبی، هنری و فلسفی، اثرهای هنری، رویدادهای تاریخی، ادیان و اساطیر است.
این کتاب تلفیقی از دو کتاب "فرهنگ فارسی امروز" و "فرهنگ فارسی اعلام" است که پیشتر منتشر شده بود. اولی، در سال ۱۳۶۹ از سوی نشر کلمه منتشر شد و چند سال بعد با عنوان جدید "فرهنگ معاصر فارسی" به چاپ رسید. این کتاب در دوره هفدهم انتخاب کتاب سال جمهورى اسلامى ایران به عنوان کتاب سال برگزیده شد.
ویژگی اصلی "فرهنگنامه فارسی"، قرار گرفتن واژگان و اعلام کنار یکدیگر است.
سیروس علینژاد، روزنامهنگار، در مطلبی درباره این کتاب نوشت: " این کار، یعنی درهم آمیختن واژگان و اعلام، هر چند در نگاه اول تردیدهایی بر میانگیزد و این سوال را پیش میآورد که فایدۀ این کار چیست اما گویا در جهان رسم است و اکنون در ایران هم دارد باب میشود."
گرچه بعضی از فرهنگهای معروف زبان فارسی مثل فرهنگ معین، واژگان و اعلام را از یکدیگر جدا کردهاند، اما جمع شدن واژگان و اعلام در کنار هم پیشتر در زبان فارسی سابقه داشته است.
خود صدری افشار در این زمینه گفته بود: "در فارسی دو نفر این کار را انجام دادهاند، اولی مرحوم سعید نفیسی است که ما نام فرهنگنامه را هم از ایشان وام گرفتیم. نفیسی برای اولین بار در سال ۱۳۱۹ یک جلد از فرهنگنامه خود را منتشر کرد که دربردارنده هم اعلام و هم لغت از الف با پ بود. دومی لغتنامه دهخداست که به همین روال اعلام و لغات به ترتیب الفبایی پشت سر هم آمدهاند."
علاوه بر این، نویسندگان "فرهنگنامه فارسی" در معنی یا تعریف واژگان، روش متفاوتی را برگزیدند.
داوود موسایی، مدیر نشر فرهنگ معاصر، و ناشر این کتاب، پس از درگذشت صدری افشار گفت: "او شیوه نوینی را به کار برد که قدما به شیوه او نرفته بودند، او برای همه موارد توصیف مینوشت و ارجاع نمیداد." صدری افشار خود در این زمینه گفته بود: "از فرهنگ لغت وبستر و آکسفورد در تعریفنگاری تاثیر گرفتهایم چون آنها به یک استاندارد رسیدهاند."
همچنین صدری افشار به همراه همکارانش از ذکر واژگان قدیمی، متروک و محلی صرفنظر کردند. او در گفتوگویی با نشریه "کتاب ماه" در این باره گفته بود: "ما زبان فارسی را مد نظر داشتیم که از سی سال پیش تاکنون کاربرد عمومی داشته است و نه واژگان قدیمی که امروزه دیگر کاربرد ندارد."
"فرهنگنامه فارسی" همچنین از پرداختن به واژههای تخصصی پرهیز میکند: "ما افراد را تا محل کارشان دنبال میکنیم و همین که وارد حوزه کاری شدند تمامش میکنیم و از اصطلاحات تخصصی تنها آنهایی را به کار میبریم که مردم به طور عمومی به کار میبرند."
صدری افشار معتقد بود که نظراتش در زمینه فرهنگنویسی فارسی، برای اولین بار در این زبان مطرح میشود: "اصلا واژه 'فارسی امروز' را ما مطرح کردیم. مـا افتخارمان این است که هنوز بچههایمان میتوانند شاهنامه و حافظ را بفهمند، در حالی که این حرف، حرفی دروغ است و اصلا این طور نیست. بچههای ما دیپلم هم که میگیرند قادر نیستند این کتابها را بفهمند و خیلی هم طبیعی است، زیرا زبان فارسی از دوره مشروطه به بعد و به خصوص بعد از جنگ جهانی دوم رشد عجیبی کرده است و این حسن زبان است و نه عیبش."
صدری افشار میگفت که نه تنها واژگان جدید جایگزین واژگان قدیمی میشوند، بلکه بعضی از کلمات به مرور زمان کاربرد خود را نیز تغییر میدهند. او همچنین بارها تأکید کرد که زبان عامیانه، همان زبان گفتار نیست: "زبان عامیانه زبان مردم درسنخوانده است در حالیکه فارسی گفتاری، شکسته زبان نوشتاری است."
صدری افشار که زبان مادریاش ترکی آذری بود، درباره رسمالخط زبان فارسی نیز معتقد بود که برخی از جدانویسیها ضرورتی ندارد: "با جدا کردن شناسهها مخالفم، زیرا فارسی یکی از زبانهای ایرانی است و اگر کودکی که زبان مادریاش ترکی است لغتی را با شناسه جدا در کتاب بخواند باعث کجفهمیاش میشود. به طور کلی باید از افراط و تفریط در رسمالخط بپرهیزیم."
فشار سانسور و انتقاد از فرهنگستان
صدری افشار و همکارانش در چاپ و ویرایش بعدی فرهنگها، بیش از آنکه بر افزایش تعداد واژگان تمرکز کنند، بر بازبینی توصیفات خود از واژگان سعی داشتند.
در این میان فشار سانسور نیز گاهی کار را دشوار میکرد: "آنها (مسئولان وزارت ارشاد) میگویند واژههای مستهجن را حذف کنید و ما نمیتوانیم این کار را بکنیم، چون واژه مستهجن در فرهنگ معنی ندارد."
او همچنین در سال ۹۳ به خبرگزاری دانشجویان ایران، درباره کتاب "فرهنگ مشاغل سنتی" گفت: "این کتاب به برخی مشاغل سنتی میپرداخت که گفتهاند این موارد نباید در کتاب باشد."
صدری افشار همچنین به "فرهنگ جامع زبان فارسی" که از سوی فرهنگستان زبان و ادب فارسی منتشر میشود، انتقاد داشت: "نه جامع است و نه جواب میدهد، پر از غلط هم هست، با وجود این همه ادعایی که دارند."
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر