سـنّـت «پـیـکـارویـی» در ادبـیـات
تـوفـان آراز
تـوفـان آراز
تـوفـانآراز
" آیـنـه چـون نـقـش تـو بـنـمـود راسـت خـود شـکـن، آئـیـنـه شـکـسـتـن خـطـاسـت "
(شـیـخ) مـشـرف الـدیـن مـصـلـح سـعـدی (شـیـرازی)
(فـ. بـیـن 691 و 695 ق)
و یـک چـنـیـن آیـنـۀ راسـت نـمـایـی را سـنـت ادبـی " پـیـکـارویـی" پـیـش روی اجـتـمـاعـات بـشـری قـرار داد.
ســنــت " پــیـکــارویــی" در ادبــیـات در ســدۀ 16 پــدیــدار گـشــت. نــام آن از واژۀ " پــیـکـارو"
(picáro) بـه مـعـنـای بـیـکـار و تـنـبـل، پـسـت و دغـل، بـه دیـگـر کـلام، انـسـان عـاری از اسـتـعـداد سـازگـاری اجـتـمـاعـی اخـذ گـردیـده اسـت.
کـرونـیـک هـای قـدیـم را مـی تـوان اسـلاف سـنـت " پـیـکـارویـی" تـلـقـی نـمـود. ایـن سـنـت تـا بـه قــرن پـیـشــیـن زایــنـدۀ رمـان هــای بــسـیـاری بــوده اســت، از آن جــمـلـه مـاجــراهـای آئــوجـی مـارچ
(The Adventures of Augie March)(1953)، اثـر سـائـول بـلـوو(Saul Bellow)(2005- 1915)، کـه شـخـص اصـلـی آن یـک هـیـئـت " پـیـکـارویـی"، یـعـنـی مـاجـراجـو و بـی اخـلاق مـی بـاشـد.1
از مـشـخـصـات رمـان " پـیـکـارویـی" ایـن کـه در آن گـنـجـانـدن پـیـشـامـدهـا بـا آزادی بـیـش تـر و تـحـقـق رئـالـیـسـم بـه گـونـه ای سـاده تـر امـکـان پـذیـر، و فـنّ دلـخـواه آن نـیـز روایـت بـه تـوسـط ضـمـیـر اول شـخـص مـفـرد(مـن) مـی بـاشـد. در رمـان " پـیـکـارویـی" جـمـیـع وقـایـع بـر مـحـور شـخـص اصـلـی مـی گـردنـد، و مـقـصـود از خـلـق او نـه جـلـب احـتـرام نـسـبـت بـه وی، بـلـکـه قـراردادن او در کـانـون تـوجـه مـی بـاشـد. شـخـص اصـلـی رمـان " پـیـکـارویـی" در هـیـئـت ضـد قـهـرمـان ظـاهـر مـی گـردد.
سـنـت " پـیـکـارویـی" اصـلاً اسـپـانـیـایـی اسـت. اثـر ادبـی ای کـه تـکـان حـرکـت بـدان داده عـنـوان لاتـزاریـلّـو دِ تُـرمـس(Lazarillo de Tormes) را بـر خـود داشـتـه، کـه سـرگـذشـت تـکـویـنـش بـه مـانـنـد هـویـت نـویـسـنـده اش مـجـهـول مـی بـاشـد، و وانـگـهـی هـمـزمـان در سـه جـا( ازجـمـلـه آنـت ورپـن(Antwerpen)) و بـه سـه صـورت نـاهـمـگـون در 1554 انـتـشـاریـافـتـه اسـت.
مـیـگـوئـل دِ اونـامـونــو خـوخــو(Miguel de Unamuno y Jugo)(1936-1864)، نـویـسـنـدۀ آثـار فـیـلـولــوژیـک، مـقـالات، رمـان هــا و اشـعـار( ضـمـنــاً مـتـأثــر از فــیـلـسـوف سـورن کـیــرکـه گــورد
(Søren Kierkegaard)(55-1813))، در یـکـی از مـقـالات خـود بـه مـقـایـسـۀ لاتـزاریـلّـو( نـام کـوچـک شـخـص اصـلـی رمـان لاتـزاریـلّـو دِ تُـرمـس) بـا دون کـیـشـوت2 پـرداخـتـه، دون کـیـشـوت را ابـلـه و لاتـزاریـلّـو را عـاقـل- عـاقـل، چـرا کـه بـا عـلـل فـقـر در اسـپـانـیـا آشـنـا بـوده- دانـسـتـه اسـت.
سـدۀ 16 مـشـخـص سـازنـدۀ نـقـطـۀ اوج تـاریـخ سـیـاسـی اسـپـانـیـا مـی بـاشـد. در ایـن سـده اسـپـانـیـا نـه تـنـهـا یـک قـدرت بـزرگ، کـه یـک قـدرت جـهـانـی، مـرکـز یـک امـپـراتـوری بـا ابـعـادی نـامـشـخـص، کـه وانـگـهـی درنـتـیـجـۀ اکـتـشـافـات و تـصـرفـات تـازه دایـمـاً تــوسـعـه نـیـز مـی یـافــتـه،
گـردیـده بـود. ایـن وضـعـیـت تـقـسـیـم طـبـقـات اجـتـمـاعـی در اسـپـانـیـا را حـدّت بـخـشـیـده بـود. سـه طـبـقـۀ اجـتـمـاعـی عـمـده وجـود داشـتـه انـد: اشــراف، بـورژوازی و تــوده؛ مـضـافـآً طـبــقـۀ چـهـارمـی
در پـایـۀ تـحـتـانـی سـلـسـلـه مـراتـب اجـتـمـاع، مـتـشـکــل از افـراد مـطـلـقـاً بـی چــیــز و بـی- مـوقـعـیـت. لاتـزاریـلّـو بـه ایـن طـبـقـۀ چـهـارم تـعـلـق دارد.
لاتـزاریـلّـو یـک روح نـاآرام اسـت. از آن جـا کـه بـی اخـلاق مـی بـاشـد، قـادر نـیـسـت مـدت زیـادی در یـک جـا و یـک کـار پـای بـنـد بـاشـد. او ذاةً به کـار و زحـمـت بـی عـلاقـه اسـت. درصـورت امـکـان تـرجـیـح مـی دهـد ازطـریـق گـدایـی یـا دزدی نـان روزانـه را کـسـب نـمـایـد. والـدیـنـش زنـدگـی تـبـهـکـارانـه ای از سـر مـی گـذرانـنـد. پــدرش بـه جــرم دزدی مـحـکـوم بـه خــدمـت در یـک گــا-لـی(galley) ( نـوعـی کـشـتـی کـه بـا نـیـروی پـاروزنـی جـمـعـی مـحـکـومـیـن و اسـراء رانـده مـی- شـده) مـی گـردد. مـادرش بـه جـرم دزدی در مـلاء عـام شـلاق زده مـی شـود. لاتـزاریـلّـو از خـردسـالـی بـه خـدمـت یـک گـدای نـابـیـنـا درمـی آیـد، و مـورد بـدرفـتـاری او قـرارمـی گـیـرد. در هـمـان زمـان اسـت کـه لاتـزاریـلّـو چـهـرۀ حـقـیـقـی دنـیـا را مـی شـنـاسـد. دنـیـا جـایـی اسـت کـه بـرای تـوان زیـسـتـن در آن بـایـد دروغ گـفـت. جـمـیـع اعـمـال او در طـول حـیـاتـش بـا انـدیـشـه بـه شـکـم کـه بـایـد سـیـر شـود و بـه پـشـت کـه نـبـایـد مـضـروب شـود، تـعـیـیـن مـی گـردد. در حـیـات مـفـلـوکـانـۀ او جـایـی بـرای رمـانـتـیـک، حـتـی عـشـق عـادی وجـود نـدارد.
زبـان روایـت هـجـو تـنـد و تـیـز اسـت. نـویـسـنـدۀ مـجـهـول زنـدگـی را بـه صـورتـی کـه بـوده نـا- گـزیـر پـذیـرفـتـه، و ظـاهـراً بـر ایـن عـقـیـده بـوده، کـه زنـدگـی تـغـیـیـرنـاپـذیـرسـت.
رمـان " پـیـکـارویـی" کـلاسـیـک دیـگـری گـوزمـان دِ آلـفـاراچ(Guzmán de Alfarache) (1604- 1599)، اثـر مـاتـئـو آلـمـان(Mateo Alemán)(؟ 1614- 1547) مـی بـاشـد. در ایـن رمـان آلـمـان بـرای مـردم اسـپـانـیـا تـصـویـری واقـعـی از وضـعـیـت شـان را، از جـامـعـۀ شـان را کـه در آن مـی زیـسـتـه انـد، نـقـش نـمـوده اسـت.
لـحـن رمـان مـتـفــاوت تـر از لـحـن رمـان لاتـزاریـلّـو دِ تُـرمـس مـی بـاشـد؛ لـحـنـی تـلـخ تـر، شـا- کـی تـر، امـا تـوأمـاً آمـوزنـده. یـکـی از دلایـل تـلـخـی لـحـن آلـمـان در رمـانـش بـه احـتـمـال قـوی تـجـارب شـخـصـی او بـوده اسـت. وی در جـوانـی بـرای کـسـب نـان روزانـه مـجـبـور از قـطـع تـحـصـیـلاتـش گـردیـده، کـاری بـه صـورت یـک نـوع مـالـیـات گـیـر سـیـار بـه دسـت آورده بـوده اسـت. بـعـض اوقـات حـسـاب هـایـش نـامـرتـب و بـعـض اوقـات مـقـروض، و در هـر دو مـورد راهـش بـه زنـدان کـشـیـده بـوده اسـت.
مـنـشـاء گـوزمـان نـیـز هـمـانـنـد لاتـزاریـلّـو تـحـتـانـی تـریـن طـبـقـۀ اجـتـمـاع و بـه اصـطـلاح تـفـالـۀ آن مـی بـاشـد. پـدرش یـک مـاجـراجـو و دزد و مـادرش یـک روسـپـی اسـت. در پـسـربـچـگـی بـه سـوی مـادریـد(Madrid) بـه راه مـی افـتـد. مـشـاهـدات عـذاب آورش بـه او درس بـی اعـتـمـادی بـه بـزرگ سـالان را مـی دهـد. وی در وضـعـیـت گـرسـنـگـی و مـضـروبـیـت درمـی یـابـد کـه شـرط بـقـاء در ایـن دنـیـا بـه کـاربـسـتـن حـد اعـلای حـیـلـه و زیـرکـی اسـت. در مـادریـد مـی کـوشـد کـار شــرافـت-
مـنـدانـه ای دسـت وپـا کـنـد، امـا بـه قـدری کـثـیـف و ژنـده پـوش اسـت، کـه هــیـچ کـس حـاضـر بــه پـــذیــرفــتـن او بــه خــدمـتـی نــیــســت. بـنـابــرایــن، راه زنــدگـی یـک پــیـکـارو، یـعــنـی زنــدگــی در
بـیـرون جـامـعـه، بـدون قـوانـیـن آن، ولـی هـم چـنـیـن بـدون اجـبـار را درپـیـش مـی گـیـرد. از شـکـل آزادانـۀ زنـدگـی چـنـان احـسـاسـی از رضـایـت بـه او دسـت مـی دهـد، کـه حـاضـر بـه تـعـویـض آن بـا شـکـل دیـگـری نـیـسـت. در دنـیـای زیـرزمـیـنـی شـهـر بـزرگ بـه زودی بـا اسـتـادانـی بـرخـورد مـی- نـمـایـد، کـه بـه او هـنـر دزدی و کـلاهـبـرداری را مـی آمـوزنـد. امـا سـرانـجـام پـلـیـس اسـبـاب دردسـر گـوزمـان را فـراهـم مـی سـازد. بـعـد او بـه خـدمـت سـربـازی رفـتـه، بـه هـمـراه یـک نـیـروی نـظـامـی بـه شـمـال ایـتـالـیـا اعـزام مـی گـردد. فـرمـانـده بـا کـشـف سـابـقـۀ وی از خـدمـت اخـراجـش مـی نـمـایـد. او پـای پـیـاده خـود را بـه روم(Roma) مـی رسـانـد. در آن جـا بـه خـدمـات گـونـاگـون و کـوتـاه مـدت تـن درمـی دهـد، و در آخـر کـتـاب بـه مـادریـد بـازمـی گـردد. تـجـارب گـوزمـان از مـحـیـط هـا و انـسـان هـا بـس افـزون تـر از تـجـارب لاتـزاریـلّـو اسـت، و ایـن امـتـیـاز از گـوزمـان یـک مـشـاهـده گـر تـیـزبـیـن تـر، یـک شـخـص فـعـال تـر، بـا تـنـوع غـنـی تـر و یـک اسـتـدلالـگـر بـهـتـر از لاتـزاریـلّـو مـی سـازد.
پـیـرو بـرجـسـتـۀ سـنـت " پـیـکـارویـی" در سـدۀ 18 یـکـی از سـه رمـان پـرداز بـزرگ آن سـدۀ انـگـلـسـتـانتـوبـیـاس جـرج اسـمـولـت(Tobias George Smollet)( 71- 1721)، رئـالـیـسـت بـاز- تـابـنـدۀ جــزیـیـات بـه شـگــرد نـقـاش و رسّـام مـشـهـور ویـلـیـام هـوگـارث(William Hogarth)(- 1697
1764) بـه شـمـارمـی آیـد.3
رمـان مـاجـراهـای رودریـک رانـدوم(The Adventures of Roderick Random)(1748) نـخـسـتـیـن اثـر اسـمـولـت بـا سـنـت " پـیـکـارویـی" اسـت. شـخـص اصـلـی رمـان، کـه شـخـص اسـمـولـت مـی بـاشـد، یـک پـیـکـارو واقـعـی اسـت. او بـه خـدمـت ایـن و آن درمـی آیـد، و شـاهـد صـحـنـه هـای مـتـعــدد کـم ارتـبـاطـی مـی گـردد.
اسـمـولـت دارای حـس عـالـی بـرای صـحـنـه هـای عـجـیـب و غـریـب و مـضـحـک بـوده، اسـتـادیـش را در افـشـای خـشـونـت در زنـدان هـا و بــیـمـارسـتــان هــا، در شـکــارهــا و تـحــت عــمـلـیـات نـظـامـی ( زمـیـنی و دریـایـی) بـه ثـبـوت رسـانـده اسـت.
دیـگـر رمـان " پـیـکـارویـی" اسـمـولـت تـحـت عـنـوان مـاجـراهـای پـرگـریـن پـیـکـل(The adven-
tures of Peregrine Pickle)(1751)، و شـخـص اصـلـی آن از هـر حـیـث نـظـیـر رودریـک مـی- بـاشـد. پـرگـریـن یـک آواره و ولـگـرد اسـت کـه بـه کـرّات بـه دردسـر دچـارمـی گـردد. بـه شـکـار زنـان از هـر طـبـقـه و رتـبـه مـی پـردازد. بـا شـوهـران بـی وفـا و تـبـهـکـاران زدوخـورد مـی نـمـایــد.
اسـمـولـت مـصـمـم بـه اشـتـغـال بـا خـشـن تـریـن و تـحـقـیـرآمـیـزتـریـن مـوضـوعـات زنـدگـانـی بـود، و شـخـصـاً ایـن تـصـمـیـم را در مـقـدمـۀ رمـان " پـیـکـارویـی" دیـگـری از خـود تـحـت عـنـوان مـاجـراهـای فـردیـنـانـد کـنـت فـاتـوم(The Adventures of Ferdinand Count Fathom)(1753) مـتـذکـرگـردیـده اسـت. تـا جـایـی که بـه ایـن رمـان مـربـوط مـی شـود، هـجـو آن شـدیـداً گـزنـده و اغـلـب
مـسـتـقـیـمـاً مـتـوجـه اشـخـاص تـا درجـۀ اهـانـت آمـیـز مـی بـاشـد.
رمـان " پـیـکـارویـی" بـعـدیـن اسـمـولــت مـاجـراهـای سِـر لانـسـلـوت گــریـوز(The Adventures
of Sir Lancelot Greaves) نـام دارد، کـه ابـتـداء بـه صـورت داسـتـان مـسـلـسـل در مـجـلـۀ بـر- یـتـیـش مـاگـازیـن(British Magazine) در عـرض سـال هـای 1761- 1760 روی روز دیـده اسـت. در ایـن رمـان اسـمـولـت نـامـوفـقـانـه کـوشـیـده یـک نـسـخـۀ انـگـلـیـسـی از دون کـیـشـوت و لانـسـلـوت قـرون وسـطـایـی در هـیـئـت " پـیـکـارویـی" بـه سـازد.
رمـان " پـیـکـارویـی" بـعـدیـن اسـمـولـت عـنـوان اعـزام هَـمـفـری کـلـیـنـکـر(The Expedition of Hamphrey Clinker)(1771) را بـر خـود دارد، کـه تـوأمـاً شـامـل یـک رشـتـه بـحـث حـول مـوضـو- عـات سـیـاسـی، اجـتـمـاعـی و اخـلاقـی مـی بـاشـد. کـلـیـنـکـر نـیـز یـک پـیـکـارو واقـعـی اسـت. او بـه مـشـاغـل گـونـاگـونـی چـون گـارسـونـی و وعـظ مـتـدیـسـتـی مـی پـردازد. بـه اتـهـام راهـزنـی دسـتـگـیـر و حـبـس مـی گـردد. هـم چـنـیـن دارای فـعـالـیـت عـشـقـی پـرحـرارتـی اسـت.
حـمـلات ادبـی مـکـرر اسـمـولـت بـه اشـخـاص و بـه اوضـاع اجـتـمـاعـی بـه بـارآورنـدۀ عـواقـب سـویـی بـرای او بـوده، تـعـقــیـبـات قـانـونـی شـخـص وی را بـه دنـبـال داشـتـه اسـت.
سـنـت " پـیـکـارویـی" در رمـان پـردازی از آغـاز نـوآوری آن بـا مـحـبـوبـیـت شـایـانـی روبـه رو گـردیـده، و رمـان هـای مـولـود ایـن سـنـت درشـمـار پـرخـوانـنـده هـا بـه شـمـارآمـده انـد؛ آن چـه کـه تـوضـیـحــش را خـیـلـی سـاده در ایـن واقـعـیـت داشـتـه، کـه رمـان" پـیـکـارویـی" نـمـایـشـگـر بـی- مـلاحـظـه و عـریـان وار زنـدگـی اجـتـمـاع بـا جـزیـیـات مـکـنـون آن بـوده اسـت.
تـوضـیـحـات
1. درخـصـوص بـلـوو یـک تـوضـیـح ایـن کـه نـویـسـنـدگـی او عــلاوه بــر اشـتـغـال بــا سـنــت " پـیـکــارویـی"،
بـا مـوضـوعـاتـی ازجـمـلـه مـوقـعـیـت روشـنــفـکـر یـهـود در جـامـعـۀ آمـریـکـا نـیـز مـشـغـول بـود. در زمـرۀ
آثـار وی، مـضـاف بــر آن کـه نـام بـرده شـد، اوفـرت(Ofret)(1947)، هـرتـسـوگ(Herzog)(1964) و سـیـا-
رۀ آقـای سـامـلـر(Mr. Sammlers Planet)(1970) مـی بـاشـنـد.
2. شـخـص اصـلی رمـان مـشـهـوری بـه هـمـیــن نـام (Don Quijote)(1605)، اثـر مـیـگـوئـل دِ سـروانـتـس سا-
ودرا(Miguel de Cervantes Saavedra)(1616- 1547)؛ رمـانـی کــه مـکـانـی درخــور در جـمـع بــزرگـان
ادبـیـات بـه سـروانـتـس بـخـشـیـده اسـت.
دون کـیـشـوت خـیـال و واقـعـیـت را درهـم آمـیـخـتـه اسـت. سـروانـتـس شـخـصـاً دون کـیـشـوت را " ابـلـه
بـاهـوش"(loco cuerdo) خـوانـده اسـت.
دون کـیـشــوت یـک رمـان " پـیـکـارویـی" نــیـسـت. هــیـئـت شـوالـیـه ای آن درواقـع درحـادتــریـن تـضـاد
بــا هـیـئــت " پـیـکـارویـی" قــراردارد.
3. دو رمـان پـرداز بـزرگ دیـگـر عـبـارت بـودنــد از: سـامـوئــل ریـچـاردسـون(Samuel Richardson)(1761-
1689) و هـنـری فـیـلـدیـنـگ(Henry Fielding)(54- 1707).
ایــن دو تـن اساس هــنـر روایـت رئــالـیـسـتـی در انــگــلـسـتـان را پـی ریــزی نـمـودنــد، کـه بـعــدهــا از
جـمـلـه چـارلـز دیـکـنـز(Charles Dickens)(70- 1812) بـه پـی روی از آن پـرداخـت.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر