۵۷ سال پیش در یک روز گرم تابستان در ۲۸ اوت ۱۹۶۳، سیاهان آمریکا ــ و البته بسیاری از سفیدان نیز- به سوی واشنگتن دی سی سرازیر شدند. خواسته آنها ساده بود و فقط یک چیز میخواستند: این که ایالات متحده آمریکا وعده دیرین پدران بنیانگزارش را محترم شمارد و بدان عمل کند.
این که «همه انسانها برابر خلق شدهاند».
این عبارت در حقیقت توسط توماس جفرسون در نسخه اولیه اعلامیه استقلال آمریکا سال در ۱۷۷۶ آورده شد. هرچند تضاد این جمله با «برده داری مرسوم» در آن زمان واین که خود توماس جفرسون از برده داران بزرگ آن زمان بود عجیب به نظر میرسید.
در پاراگراف دوم اعلامیه استقلال چنین آمده است: «ما این حقیقت را مبرهن میدانیم، که تمام انسانها برابر خلق شدهاند، که خالقشان به آنها حقوقی غیر قابل واگذارکردن عطا کرده، که از آن جمله زندگی، آزادی، وطلب خوشبختی است»
و رویای آمریکایی این گونه شکل گرفت.
روز ۲۸ اوت سال ۱۹۶۳، حدود ۲۵۰ هزار نفر در بابر بنای یادبود لینکلن جمع شدند. این رویداد یک روزه به تصویب قانون حقوق مدنی آمریکا که آن زمان در کنگره در دست بررسی بود کمک کرد.
مارتین لوترکینگ در جریان راهپیمایی تاریخی در شهر واشنگتن، سخنرانی جاودان خود را با عنوان « رویایی دارم» ایراد کرد. این سخنرانی که درخواستی بود برای برابری و آزادی، تبدیل به لحظهای ماندگار در جنبش حقوق مدنی شد.
حدود ۲۵۰ هزار نفر در بابر بنای یادبود لینکلن جمع شدند. این رویداد یک روزه به تصویب قانون حقوق مدنی آمریکا که آن زمان در کنگره در دست بررسی بود کمک کرد.
درابتدای سخنرانی خود کینگ جملهای معروف از آبراهام لینکلن در سخنرانی گتیزبرگ را تکرار کرد و گفت:
« پنج اسکور [هر اسکور بیست سال] پیش، یک آمریکایی بزرگ ، که امروز در سایه نمادینش ایستادهایم، اعلامیه آزادی [بردگان] را امضا کرد. این فرمان بسیار مهم، مشعل تابناکی شد که نور آن امید میلیونها برده سیاهی شد که در شعلههای بی عدالتی می سوختند.»
کینگ در آن سخنرانی اما در ادامه گفت که «آمریکاییهای آفریقاییتبار» هنوز آزاد نیستند و « غل و زنجیر جدایی نژادی و زنجیرهای تبعیض آنها را فلج کرده است»
کینگ به اعلامیه استقلال آمریکا اشاره کرد و گفت: «ما امروز به پایتخت کشور آمدهایم که چکی را نقد کنیم. زمانی که معماران جمهوری ما کلماتی والا را در اعلامیه استقلال و قانون اساسی آوردند، پیمانی را امضا کردند که هر آمریکایی وارث آن است. این یادداشتی بود که برای تمام مردم اعم از سیاهان و نیز سفیدان، تضمین “حقوق غیر قابل واگذاریشان” را از “زندگی، آزادی و طلب خوشبختی” وعده میداد.»
کینگ گفت که آمریکا در اجرای این وعده برای شهروندان رنگینپوستش کوتاهی کرده است و افزود آمریکا به سیاهان چکی را داده که به دلیل عدم موجودی برگشت خورده است.
مهمترین و مشهورترین بخش سخنرانی کینگ زمانی است که از رویاهایش میگوید:
«رویایی دارم که روزی حتی در ایالت میسیسیپی، ایالتی که در آتش بیعدالتی میسوزد، از آتش سرکوب میسوزد، تبدیل به واحه آزادی و عدالت شود. رویایی دارم که چهار کودک خردسالم روزی در این کشور نه بر أساس رنگ پوستشان بلکه بر أساس شخصیتشان قضاوت شوند. امروز رویایی دارم. رویایی دارم که روزی در آلاباما، با نژادپرستان شریرش و با فرماندارش که از لبانش “مداخله” و “ابطال” میچکد- روزی همانجا در آلاباما – پسربچههای سیاه و دختران سیاه مانند خواهر و برادر دست دختران و پسران سفید را بگیرند. من امروز رویایی دارم»
بسیاری امروز بر این باورند که این سخنرانی پرهیجان کینگ بود که راه را برای تصویب قانون حقوق مدنی ۱۹۶۴ آمریکا که به تبعیض نژادی پایان میداد بازکرد.
مارتین لوترکینگ ۵ سال پس از این سخنرانی در ۴ آوریل ۱۹۶۸ در شهر ممفیس ترور شد.
آخرین سخنرانی لوترکینگ در شب پیش از ترورش در معبد میسون در ممفیس تنسی در حالی که هوای بیرون معبد توفانی بود ایراد شد. به نظر میرسید در این سخنرانی با عنوان «من در قله کوه بودهام» کینگ مرگش را پیش بینی میکرد.
مناسبت اصلی سخنرانی کینگ اعتصاب کارگران بهداشت ممفیس بود. کینگ خواهان وحدت، اقدامات اقتصادی، بایکوت و تظاهرات غیر خشونت آمیز شد ، آمریکا را به چالش فراخواند. تا در حد ایده آلهایش عمل کند و در نهایت از احتمال مرگ پیش از زمان تعیین شده گفت.
لوترینگ ۳۹ ساله در این سخنرانی با شجاعت خواهان تحریم کالاهایی به عنوان بخشی از اعتراض غیر خشونت آمیز شد و گفت هر سیاهی از نظر فردی فقیر است اما مجموعه سیاهان یک قدرت اقتصادی هستند.
کینگ گفت: «ما امشب از شما میخواهیم، بروید و به همسایه خود در ممفیس بگویید کوکا کولا نخرد. بروید و به آنها بگویید شیر سیلتست نخرند.»
کینگ با کمپانی های بزرگ در افتاده بود و خواهان تحریم آنها شده بود، اما ترسی به دل راه نمیداد.
وی در آخرین سخنرانیاش گفت: «نمی دانم چه رخ خواهد داد. روزهایی دشوار را پیش رو داریم. اما برای من اهمیتی ندارد. زیرا که من در قله کوه بوده ام…مانند هر کس دوست دارم عمری طولانی داشته باشم. طول عمر جایگاه خود را دارد. اما من اکنون نگران آن نیستم»
مارتین لوترکینگ جونیور کمتر از ۲۴ ساعت پس از این سخنرانی بدست جوانی به نام جیمز ارل ری کشته شد. با مرگ کینگ موجی از شورشهای نژادی سراسر آمریکا را فرا گرفت. واشنگتن دی سی، شیکاگو، بالتیمور و کانزاس سیتی و د ه ها شهر دیگر غرق در آتش و اعتراض شد. شورش و سرکوب شورش روزها ادامه یافت.
اما حدود ۲۵۰ سال پس از امضای اعلامیه استقلال آمریکا ، ۱۵۰ سال پس از تصویب قانون لغو برده داری و ۵۰ و چندی سال پس از تصویب قانون حقوق مدنی و پایان جدا سازی نژادی، رویای آمریکایی مارتین لوترکینگ کجا است.
سال گذشته دستکم ۷۵ شهر بزرگ آمریکا صحنه تظاهرات در اعتراض به خشونت پلیس سفید علیه سیاهان آمریکا بود. یکشنبه پیش بود که پلیس سفید به جیکوب بلیک مرد جوان سیاه پوست غیر مسلحی، شلیک کرد. او اکنون فلج شده است. تیراندازی به بلیک موج جدید اعتراضات نژادی را رقم زد. جنبش برابری نژادی در آمریکا همچنان ادامه دارد.
آمریکا کشوری بزرگ و متنوع با شهروندانی از همه پیشینهها و نژادهاست، و رویای آمریکایی اما برای همه شهروندان آمریکا یکسان نیست.
روزگاری سرخپوستان آمریکا که ساکنان اولیه این سرزمین بودند ، پیش از ورود اروپایی ها به سرزمین شان به کودکانشان از اهمیت رویا می گفتند که چگونه مهمترین منبع عملی و راهنمایی معنویشان است.
امروز رویای سرخپوستانی که از سرزمینهایشان رانده شده اند با رویایی ساکنان ۳۰۰ سال پیش این سرزمین تفاوت دارد.
اگر رویای آمریکایی پدران بنیانگذار آمریکا، برابری، آزادی، حق زندگی و طلب خوشبختی بود، شاید امروز رویای آمریکایی طبقه متوسط به خانه و خودرو و حق اسلحه و آزادی بیان تقلیل یافته است.
شاید زیبایی رویای آمریکایی در این است که تعریفی ندارد و این کشور متنوعی که بر پایه مهاجرت بنا شده جای کافی برای رویاهای همه نژادها و پیشینهها داشته باشد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر