ابراهیم گلستان، پزشکنیا و محمدعلی موحد اولینهای روابطعمومی
نهاد روابطعمومی در ایران با تأسیس این دایره در شرکت نفت انگلیس و ایران به وجود آمد؛ هرچند خیلیها آغاز روابطعمومی در ایران را گره خورده با نام «حمید نطقی» میدانند اما حسین میرزایی، پژوهشگر تاریخ روابطعمومی شرکت پالایش نفت آبادان میگوید تأسیس روابطعمومی در ایران دو سال پیش از حضور نطقی در شرکت نفت انگلیس و ایران و توسط خود انگلیسیها بوده است.
نامهای بزرگی چون ابراهیم گلستان، هوشنگ پزشکنیا، محمدعلی موحد، ابوالقاسم حالت و نجف دریابندری در کنار تاریخچه فعالیت روابطعمومی شرکت نفت انگلیس و ایران به چشم میخورد. افرادی که با حضورشان در اداره انتشارات، از هفتهنامه و روزنامه شرکت نفت، نشریاتی خواندنی با آثار و نگاهی هنری ساخته بودند.
حسین میرزایی، کارشناس و پژوهشگر علوم اجتماعی، بهسفارش شرکت پالایش نفت آبادان پژوهشی بر روی تاریخ روابطعمومی این شرکت انجام داده و برای نخستینبار اطلاعاتی از تاریخچه روابطعمومی در ایران ارائه داده است که بخشهایی از آن را در این گفتگو مطرح کرده است.
خطاهای متعدد در روایتهای مشهور از تاریخ روابطعمومی
حسین میرزایی، پژوهشگر تاریخ روابط عمومی شرکت پالایش نفت آبادان با اشاره به روند این تحقیق و پژوهش گفت: از آبان سال ۱۳۹۴ طی قراردادی با شرکت پالایش نفت آبادان برای تحقیق، تألیف و چاپ کتابی با عنوان اولیهی «اولین روابط عمومی ایران در آئینه تاریخ» به همراه یک دستیار و یک مترجم مشغول به فعالیت شدم. در طول مدت تحقیق کتاب یا پژوهشی که بهطور اختصاصی در مورد تاریخ روابطعمومی در ایران نوشته شده باشد، ندیدم.
این کارشناس و پژوهشگر علوم اجتماعی ادامه داد: حتی در خود شرکت نفت آبادان و مجموعه وزارت نفت منبع و مرجعی که بهطور مستقیم به موضوع روابط عمومی پرداخته باشد، موجود نبود. بر این اساس تحقیق ما کاملاً متکی شد به یافتن اسناد و مدارک پراکنده از آرشیوها و کتابخانههای وزارت نفت و کتابخانهها و مراکز اسنادی ملی و مجلس و مصاحبه با برخی کارکنان قدیمی روابط عمومی شرکت نفت ازجمله ابراهیم گلستان، محمدعلی موحد، صفدر تقیزاده و دیگران.
حسین میرزایی یادآور شد: با این حال مهمترین منبع ما که شاید برای بسیاری از محققان قابل دسترسی نبود، شامل آرشیو اسناد شرکت نفت بریتیش پترولیوم، و پرونده پرسنلی برخی کارمندان روابط عمومی شرکت نفت انگلیس و ایران و شرکت ملی نفت ایران بود که اطلاعات بسیار ذیقیمتی را در اختیارمان قرار داد.
میرزایی تصریح کرد: در جریان تحقیق متوجه شدیم که در روایتهای تاکنون مشهور در مورد تأسیس روابط عمومی در ایران، خطا و نقص کم نبوده است؛ درواقع زمان، بنیانگذار و عملکرد واقعی آن درست نقل نشده و اشتباه در این خصوص به آثار و کلام بسیاری از بزرگان و نویسندگان حوزه ارتباطات در ایران راه پیدا کرده است هرچند بیشتر این روایتها، اولین روابط عمومی ایران را اداره انتشارات شرکت نفت انگلیس و ایران میدانند.
پژوهشگر تاریخ روابط عمومی شرکت پالایش نفت آبادان با بیان اینکه «تحقیق ما هم بر همین خط سیر حرکت کرده» گفت: با این حال بر خود لازم دانستیم که به برخی صورتهای اولیه و نهادهایی با کارکرد روابط عمومی که پیش از آن در ایران تأسیس شده بود نیز اشاره کنیم. واقعیت این است که پیش از تأسیس اداره روابط عمومی در شرکت نفت انگلیس و ایران، طی بخشنامه نخستوزیر وقت در سال ۱۳۱۹، «اداره کل انتشارات و تبلیغات» زیرنظر وزارت فرهنگ تأسیس شده و امور مربوط به رادیو، انتشار اخبار دولتی در داخل و خارج کشور در اختیار آن قرار گرفته بود.
میرزایی با بیان اینکه «کار این اداره بیشتر کنترل و تولید اخبار در جهت پروپاگاندای دولتی بود» گفت: هرچند این اقدامات هم نوعی فعالیت روابط عمومی بهشمار میآمد، اما سازمان و رویههای آن چندان به روابطعمومیهای امروزی شباهت نداشت. ما در پیشگفتار تحقیق خودمان به ادارهکل انتشارات و تبلیغات دولتی هم پرداختیم و آییننامهی اجرایی، مدیران و تحولات مربوط به آن را بهطور مطرح کردیم.
او تصریح کرد: با این حال سازمان و کارکرد روابط عمومی نوین در ایران از اداره روابط عمومی «شرکت نفت انگلیس و ایران» الگوبرداری شده؛ برای همین این اداره را اولین اداره روابط عمومی در ایران میدانند.
بنیانگذار روابط عمومی ایران یک انگلیسی بود
حسین میرزایی با بیان اینکه «اطلاعات نقل شده در مورد سال تأسیس و بنیانگذار اداره روابط عمومی شرکت نفت غالباً اشتباه است» تصریح کرد: این روایتها سال تأسیس روابط عمومی را سال ۱۳۲۷، گاهی ۱۳۳۰ و در پارهای موارد سال ۱۳۳۲ ذکر کرده و مؤسس اداره مذکور را دکتر حمید نطقی عنوان میکنند که کاملاً اشتباه است.
پژوهشگر تاریخ روابط عمومی شرکت پالایش نفت آبادان تشریح کرد: اداره روابط عمومی شرکت نفت انگلیس و ایران با نام اولیهی اداره اطلاعات و سپس اداره انتشارات، بعد از اعتصابهای کارگران پالایشگاه آبادان و دیگر مناطق نفتخیز و برای ترمیم روابط شرکت نفت و کارگران و جامعه ایرانی در تابستان سال ۱۳۲۵ در آبادان تأسیس شد و سپس شعبهای از آن در دی ماه همان سال در تهران افتتاح شد.
میرزایی خاطرنشان کرد: بر این اساس اگر روابط عمومی شرکت نفت را اولین روابط عمومی ایران درنظر بگیریم، امسال، سال ۱۳۹۵، هفتادمین سال تأسیس نهاد روابط عمومی در ایران خواهد بود.
این پژوهشگر ادامه داد: نام اداره مذکور بر اساس الگوی بریتانیایی روابط عمومی (اینفورمیشن) "Information Department" بود که در شرکت نفت انگلیس و ایران به «اداره اطلاعات» و سپس به «اداره انتشارات» ترجمه شد. این اداره، دارای دو زیرشاخه اصلی به نامهای «روابط عمومی» و «پابلیستی (تبلیغات غیرپولی)» بود.
میرزایی، بنیانگذار روابط عمومی شرکت نفت انگلیس و ایران در شعبه آبادان را فردی به نام «جفری کیتینگ» خواند که در زمان جنگ جهانی دوم عکاس رسمی ارتش بریتانیا بود و به دلیل عکسهایش از فیلدمارشال مونتگمری، فرمانده مشهور انگلیسی ارتش هشتم متفقین، معروف شده بود.
او اضافه کرد: رئیس شعبه این اداره در تهران هم دکتر «لارنس لاکهارت» بود که کتابهایی در زمینه ایرانشناسی نوشته و در محافل فرهنگی ایران به دلیل نوشتن کتابهای «نادرشاه» و «شهرهای معروف ایران» شناخته شده بود.
این محقق که اخیراً کتاب «سالهای جوانی و سیاست؛ خاطرات نجف دریابندری از آبادان» را نیز به چاپ رسانده، هدف شرکت نفت از تأسیس روابط عمومی، را تلطیف رابطه خود با کارکنان ایرانی صنعت نفت و نیز افکار عمومی جامعه ایرانی خواند و گفت: درواقع پس از پایان جنگ جهانی دوم موج اعتراضی کارگران صنعت نفت با اعتصابهای گستردهای شکل گرفت که مهمترینش در خرداد و تیرماه سال ۱۳۲۵ اتفاق افتاد و به کشتار عده زیادی منجر شد.
میرزایی خاطرنشان کرد: همچنین در مطبوعات و مجامع حزبی و صنفی اعتراضات گستردهای علیه شرکت نفت انگلیس و ایران صورت رفت و به همین دلیل شرکت نفت برای تلطیف چهره خود اقدام به تأسیس اداره روابط عمومی در آبادان و تهران کرد.
او با بیان اینکه «اداره روابط عمومی (انتشارات) شرکت در آبادان به تولید نشریات مختلف و مواد تبلیغی برای کارگران خود میپرداخت» گفت: نویسندگان و شاعران و نقاشان برجستهای مثل ابوالقاسم حالت، ابراهیم گلستان، محمود فخرداعی، محمدعلی موحد، هوشنگ پزشکنیا، جواد عامری و دکتر حمید نطقی در آن اداره مشغول بهکار بودند. وظیفه اداره روابط عمومی شرکت نفت در تهران هم عمدتاً ارتباط با مطبوعات پایتخت بود.
ابوالقاسم حالت؛ صید بزرگ انگلیسیها/ خبرنگاری، پای گلستان را به شرکت نفت باز کرد
حسین میرزایی با اشاره به عکسی از کتابچه تبلیغاتی که شرکت نفت ایران و آبادان برای معرفی خود و همراهی افکار عمومی نسبت به کارهایش به زبان فارسی و انگلیسی منتشر کرده است، گفت: این کتابچه مربوط به بهار سال ۱۳۲۶ است؛ درواقع سال ۱۳۲۵ اداره روابط عمومی شرکت نفت تشکیل میشود و چند ماه بعد این کتابچه را منتشر میکنند.
میرزایی ادامه داد: اداره روابط عمومی یا انتشارات شرکت نفت انگلیس و ایران چون تحت فشار افکار عمومی بوده و در آبادان و کل مناطق نفتخیز هم اعتصابات بزرگی راه افتاده بود، یک کمپین تبلیغاتی خیلی بزرگی راهاندازی کردند که شامل انتشار نشریات، کتابچهها، رپرتاژ آگهیهای متعدد به مطبوعات تهران و تور بازدید برای خبرنگاران ایرانی بود که بیایند پالایشگاه نفت آبادان و میدان تولید نفت در مسجدسلیمان و آغاجاری را ببینند. حتی ابراهیم گلستان اولینبار از طریق خبرنگاری مطبوعات (روزنامه مردم) است که میرود به آبادان و از شرکت نفت و تاسیسات آن بازدید میکند. خلیل ملکی هم به عنوان نماینده روزنامه رهبر در این گروه است.
این کارشناس و پژوهشگر علوم اجتماعی در خصوص ابوالقاسم حالت همان سالهای دهه بیست هم شاعر و طنزپرداز برجسته و چهره معروفی بوده است که به استخدام اداره انتشارات یا روابط عمومی شرکت نفت انگلیس و ایران درآمد، گفت: خود انگلیسیها در ارزیابی این شخصیت نوشتهاند ابوالقاسم حالت یکی از شکارهای بزرگ ما بوده است! یعنی نفری را استخدام کردیم که بسیار ارزشمند است و بسیار به کمک ما میآید و با یک چرخش قلمش میتواند کاری کند که دیگران با دهها مقاله نمیتوانند.
میرزایی ادامه داد: از ابوالقاسم حالت در نشریههای شرکت نفت شعر و مطلب و ترجمه بسیار زیاد است و میتوان گفت او از موثرترین شخصیتهای اداره بوده که سال ۱۳۲۷ به عنوان دستیار ایرانی سردبیر استخدام میشود.
او تصریح کرد: یکی از راهکارهایی که برای کنترل و تلطیف فضا تشخیص میدهند و دولت انگلیس هم به شرکت نفت انگلیس و ایران تاکید میکند این است که حتماً سعی کنید افکار عمومی ایران و کارگران را با خود همسو کنید و برهمین اساس است که روابط عمومی تشکیل میشود. البته قبلاً هم در دوره رضاشاه کارهای روابطعمومیگونه انجام میشده مثلاً کتابچه تبلیغاتی و بروشور چاپ میشده و به نشریات خبررسانی میشده اما واحدی بهنام روابط عمومی یا به اصطلاح انگلیسیها «اینفورمیشن» وجود نداشت. سال ۱۳۲۵ بهخاطر اینکه بتوانند به انتقادات افکار عمومی در ایران پاسخ دهند اداره روابط عمومی را تشکیل میدهند.
میرزایی با تاکید بر اینکه «نیروهایی هم که برای بنیانگذاری جذب میکنند انگلیسیها هستند» گفت: افرادی که انتخاب میشوند، عمدتاً در انگلستان کار روزنامهنگاری کردهاند و در جنگ جهانی دوم بخشهای روابط عمومی ارتش انگلیس فعالیت کردهاند.
پژوهشگر تاریخ روابط عمومی شرکت پالایش نفت آبادان با بیان اینکه «در ساختار این نهاد تازه تأسیس، اینفورمیشن به دو شاخه تقسیم شده است» گفت: یکی همان سرویس پابلیک ریلیشنز یا روابط عمومی و دیگری پابلیسیتی یا تبلیغات غیرپولی است که این بخش اخیر تولید دادههای تبلیغاتی و انتشارات عکس و فیلم و نشریات و آگهی یا برنامههای رادیویی را به عهده داشته است. اما پابلیک ریلیشنز بخشی بوده که عمدتاً با بازدیدکنندهها و مردم ارتباط داشته و مشاوره میدادند به روسای شرکت نفت که چطور با مردم و افراد متنفذ در ایران ارتباط برقرار کنند و چطور وجهه شرکت نفت را بهبود دهند.
حضور گلستان، پزشکنیا، موحد و حالت در دور دوم روابطعمومی شرکت نفت
پژوهشگر تاریخ روابط عمومی شرکت پالایش نفت آبادان با بیان اینکه «به نظر میرسد روابط عمومی شرکت نفت دو دوره را طی میکند» گفت: دوره اول از سال ۱۳۲۵ تا ۱۳۲۷ است و دوره دوم از ۱۳۲۷ تا ۱۳۳۰ که خلعید صورت میگیرد. در دوره اول، نشریات شرکت نفت ایران و انگلیس مانند اخبار هفته و خبرهای روز منتشر میشوند اما محدود و بیشتر داخلی هستند.
میرزایی ادامه داد: در این دوره، «علی جواهرکلام» که از یاران سیدضیا طباطبایی و مدیر روزنامه «هور» بود و در دوره نهضت ملی شدن نفت به جاسوسی برای انگلیسیها متهم شد و نیز «محمود فخرداعی» از چهرههای شاخصی است که آنجا حضور دارند. اداره روابط عمومی شرکت نفت انگلیس و ایران یک معاون ایرانی هم داشت به نام «محمدصالح ابوسعیدی» که گرداننده اداری نشریات شرکت هم محسوب میشد.
حسین میرزایی با بیان اینکه «اواخر سال ۱۳۲۶ برههای است که شرکت نفت به این نتیجه میرسد که باید تبلیغاتش را از حدود مناطق خودش فراتر ببرد و نشریاتش را در اختیار کل مردم قرار دهد» گفت: بنابراین برای نشریاتش از اداره فرهنگ مجوز میگیرد. مدیرمسئولهای این نشریات هم کارمندان خود شرکت نفت هستند؛ مثلاً هاشم شمسداوری که مدیرمسئول «خبرهای روز» است کارمند مطرح شرکت نفت بوده که بعدها هم مقامهای مهمی در شرکت نفت برعهده داشت.
میرزایی یادآور شد: شرکت نفت انگلیس و ایران برای نشریات خود مدیرمسئول ایرانی معرفی میکند و از وزارت ارشاد مجوز میگیرد و خب، حالا که میخواهند نشریاتشان را در فضای عمومی منتشر کنند احتیاج دارند به نیروهای قویتر و شناختهشده و شروع به استخدام تعدادی از روزنامهنگاران و هنرمندان مطرح میکنند.
این کارشناس و پژوهشگر علوم اجتماعی یادآور شد: ابوالقاسم حالت و حمید نطقی که به عنوان پدر روابط عمومی ایران از او یاد میشود؛ سال ۱۳۲۷ استخدام شدهاند، ابراهیم گلستان سال ۱۳۲۸ و محمدعلی موحد از اینها دیرتر، یعنی در سالهای ۱۳۲۹ بوده که همکاری خود را با نشریات شرکت نفت با چاپ شعر و مقاله آغاز میکند. هوشنگ پزشکنیا هم سال ۱۳۲۷ است که به عنوان کاریکاتوریست استخدام میشود و برای این نشریات کارهای طراحی و نقاشی میکرده است. نقاشیها و تصویرسازیهای خیلی خوبی از او داخل نشریات شرکت نفت منتشر شده است.
میرزایی با اشاره به حضور «نجف دریابندری» در این تشکیلات گفت: نجف دریابندری در استخدام شرکت نفت بود اما تا سال ۱۳۳۰ در اداره انتشارات نبود. سیستم شرکت نفت اینطور بود که کارمندان بعد از استخدام اگر در جایی که بودند مشکلی پیدا میکردند اخراج نمیشدند، بلکه به جای دیگری از شرکت که نیاز داشت ارجاع پیدا میکردند. نجف دریابندری هم بعد از خلعید، یعنی در سال ۱۳۳۰ به اداره انتشارات رفت.
جبهه ملی نوشت «اداره انتشارات لانه جاسوسی شده است»
نویسنده کتاب «سالهای جوانی و سیاست؛ خاطرات نجف دریابندری از آبادان» با بیان اینکه «اولین جایی که طبق بخشنامه دولت مصدق، از آن در سال ۱۳۳۰ خلعید شد اداره انتشارات شرکت نفت در شعبه تهران بود» گفت: در دوره نهضت ملی شدن صنعت نفت برخی نشریات مطالبی بهنفع شرکت نفت انگلیس و ایران و در مخالف با ملی شدن نفت منتشر میکردند. بولتنها و مقالات بسیاری در برخی نشریات هوادار انگلیس بهنفع شرکت نفت چاپ میشد.
حسین میرزایی با اشاره به حساسیت زیاد جبهه ملی و حزب زحمتکشان و دکتر بقایی به این موضوع گفت: در زمانی جبهه ملی و بقایی اداره انتشارات شرکت نفت را بهعنوان «لانه جاسوسی» مطرح کردند. یکی از تیترهای روزنامههای جبهه ملی این بود که اداره انتشارات شرکت نفت لانه جاسوسی شده است. بعد از خلعید، اداره انتشارات آبادان را نگه داشتند اما کاملاً روسایشان را تغییر دادند.
اسناد فاش شدهی اداره انتشارات، نهضت ملی نفت را رادیکالیزه کرد
حسین میرزایی با بیان اینکه «روابط عمومی یا اداره انتشارات شرکت نفت انگلیس و ایران در جریان مذاکرات مربوط به قرارداد الحاقی از طریق لابیگری با افراد متنفذ و مطبوعات نقش بسیار مهمی ایفا کرد» گفت: بخشی از اسناد این روابط در جریان نهضت ملی نفت تحت عنوان اسناد خانه سدان فاش شد و به رادیکالیزه شدن نهضت ملی نفت علیه شماری از مطبوعات و جریانهای داخلی و شخصیتهای نزدیک به انگلیس انجامید.
پژوهشگر تاریخ روابط عمومی شرکت پالایش نفت آبادان تشریح کرد: درواقع اداره مذکور به جز تاریخ روابط عمومی برای تاریخنگاری نهضت ملی شدن نفت هم اهمیت دارد و ما در تحقیق خودمان به پارهای از نقشآفرینیهای این نهاد و بازتاب آن در محافل سیاسی و مطبوعاتی کشور اشاره کردهایم.
میرزایی اولین رئیس ایرانی اداره روابط عمومی (انتشارات) شرکت ملی نفت را فردی به نام مهندس «عباس مزدا»، از یاران نزدیک دکتر مظفر بقایی، خواند که چندماه بعد به دلیل اختلاف با هیات مدیره موقت شرکت ملی نفت به خصوص مهندس مهدی بازرگان، برکنار شد و جایش را یک روزنامهنگار تهرانی به نام «ناصر نجمی» گرفت.
این کارشناس و پژوهشگر علوم اجتماعی ادامه داد: اما نجمی هم نتوانست با کارکنان اداره انتشارات کنار بیاید و پس از دو ماه از این اداره رفت. در نهایت خود کارکنان اداره به هیات مدیره موقت پیشنهاد کردند دکتر حمید نطقی را که از کارکنان اداره انتشارات بود به ریاست اداره منصوب کنند. این پیشنهاد مورد پذیرش قرار گرفت و دکتر نطقی از نیمه دوم سال ۱۳۳۰ تا سال ۱۳۳۳ یعنی زمان تشکیل کنسرسیوم نفت، سرپرستی اداره انتشارات شرکت ملی نفت را برعهده داشت.
میرزایی تصریح کرد: بنابراین برخلاف روایتهای مشهور در مورد تاریخ روابط عمومی ایران، دکتر حمید نطقی نه تنها مؤسس اولین روابط عمومی ایران نیست؛ بلکه سومین رئیس ایرانی آن اداره است. اهمیت دکتر نطقی به خاطر نقشی است که وی در بنیانگذاری نخستین آکادمی آموزش روابط عمومی در ایران به سال ۱۳۴۴ ایفا کرده است.
حسین میرزایی با اشاره به تاریخ قطع همکاری این چهرهها با اداره انتشارات گفت: محمدعلی موحد سال ۱۳۳۱ از اداره انتشارات به بخش حقوقی شرکت نفت رفت. هوشنگ پزشکنیا تا بعد از خلعید هم میماند و در روزنامه کار میکند اما چون همه کار انتشاراتی محدود شده است به همین یک روزنامه ظاهراً با آقای نیکزاد که کاریکاتوریست و مینیاتوریست بود؛ برخوردهایی داشتند و پزشکنیا حوالی سالهای ۱۳۳۴ استعفا میکند و به واحد دیگری از شرکت نفت میرود.
او یادآور شد: ابوالقاسم حالت تا سال ۱۳۳۸ در آبادان است و چون آن موقع شرکت ملی نفت هم تشکیل شده است به روابط عمومی این مجموعه در تهران منتقل میشود. همین سال است که کمکم نیروهای مؤثر به تهران میآیند.
این کارشناس و پژوهشگر علوم اجتماعی با اشاره به حضور ابراهیم گلستان در اداره انتشارات، گفت: گلستان تا سال ۱۳۳۳ در اداره انتشارات است. اما بعد از آن دفتر کنسرسیوم بینالمللی نفت ایران در کنار شرکت ملی نفت شکل میگیرد و دفتری دارد که میخواهد روابط عمومی راه بیندازد؛ ظاهراً گلستان بخشی از امور تبلیغاتی این دفتر و روابط عمومی آن را به عهده میگیرد که شامل تولید فیلم، عکاسی، تولید کتابچههای تبلیغاتی است که اسم گلستان در بعضی از آنها وجود دارد. گزارشهای عملکرد سالیانه و بولتن اما در سطح بالاست و هنر و سلیقه گلستان در آنها به چشم میخورد.
میرزایی با اشاره به انتشار مجله «اخبار هفته» به مدیرمسئولی شخصی به نام «حسین فریدنی»، گفت: ابراهیم گلستان میگوید در این نشریه ابتدا بهعنوان مترجم، خلاصه رمانهای معروف جهان را منتشر میکرده است و بعد مدتی دبیر این مجله بوده است. در کنار این هفتهنامه، روزنامهای هم داشتند به نام «خبرهای روز» که روزانه منتشر میشد و 25 هزار تیراژ داشته است. حوالی سال ۱۳۲۸یک نشریه انگلیسیزبان روزانه به نام «دیلینیوز» منتشر میشود که کادر تحریریهاش عمدتاً انگلیسی بودند اما باز هم مجوز از وزارت ارشاد گرفته بودند که اواخر انتشارش اسم ابوالقاسم حالت به عنوان صاحبامتیاز درج شده است.
او با بیان اینکه «گلستان، حالت، موحد و دیگران، در هر دو نشریه کار میکردند و گاهی مسئولیتهای مختلفی داشتند» گفت: نوشتن نام نویسنده و سردبیر در شناسنامه نشریه در آن دوره چندان مرسوم نبوده اما گاهی اوقات نویسندهها نامشان پای مطالب درج میشده است. مثلاً شعرها و مقالات محمدعلی موحد و ابوالقاسم حالت بهنام خودشان است. بعد از خلعید، خیلی از این افرادی که در دوره انگلیسیها در اداره انتشارات مسئولیت داشتند خارج میشوند. خود شرکت ملی نفت صاحب امتیاز نشریات میشود تا بعد از سالهای ۳۳ که دکتر حمید نطقی رئیس اداره انتشارات شرکت ملی نفت صاحبامتیاز خبرهای روز میشود. البته مجله اخبار هفته و دیلینیوز بعد از خلعید دیگر منتشر نمیشوند.
کنسرسیوم نفت باعث رشد فعالیتهای روابط عمومی شد
مجری طرح تحقیق و چاپ کتاب درباره تاریخ روابط عمومی شرکت پالایش نفت آبادان خاطرنشان کرد: با شکلگیری کنسرسیوم در سال ۱۳۳۳ و تعدد شرکتهای نفتی زیرمجموعه آن و شرکت ملی نفت ایران ساختار پیچیدهای در نمودارهای سازمانی صنعت نفت و تغییرات مکرری پیش آمد.
میرزایی گفت: اداره انتشارات منحل شد و از دل آن اداره «ارتباط با کارکنان» و «روابط» بیرون آمد. سپس در زمستان سال ۱۳۳۴ نخستین بار ادارهای به «روابط عمومی» (Public Relations) در نمودار سازمانی شرکت سهامی تصفیه نفت (پالایشگاه آبادان) و شرکت سهامی اکتشاف و تولید نفت (مناطق نفتخیز) ظاهر شد.
میرزایی خاطرنشان کرد: بعد از آن دفتر کنسرسیوم در تهران و شرکت ملی نفت ایران نیز ادارات روابط عمومی خود را دایر کردند. فعالیتهای بسیار زیاد و مؤثر روابط عمومیهای کنسرسیوم نفت و شرکت ملی نفت ایران، باعث شد نهاد روابط عمومی در ایران به خوبی شناخته شود. در نتیجه سازمان و کارکرد ادارات روابط عمومی شرکت نفت، الگوی تشکیل روابط عمومی در دیگر سازمانها و ادارات و صنایع کشور در دهه چهل شمسی قرار گرفت.
روابطعمومی در ایران تحتتاثیر نقش مثبتِ صنعت نفت قرار داشت
این نویسنده و پژوهشگر یادآور شد: همچنین نخستین کتاب مربوط به روابطعمومی در ایران توسط «علیاکبر دیباج»، رئیس اداره روابط عمومی شرکت ملی نفت تألیف شد و نخستین سمینارها و نخستین انجمن روابطعمومی ایران از بطن صنعت نفت بیرون آمد.
حسین میرزایی ادامه داد: بعدتر، دکتر حمید نطقی بهاتفاق چند نفر دیگر پایههای آموزش آکادمیک رشته روابطعمومی را در ایران بنا گذاشتند. بنابراین روابطعمومی در ایران بهشدت تحت تأثیر نقشِ مثبتِ صنعت نفت قرار داشته است.
میرزایی با اشاره به پژوهشی که در این زمینه انجام داده است، گفت: قرارداد من با شرکت پالایش نفت آبادان، شامل تحقیق، تألیف و چاپ کتاب تاریخ روابطعمومی شرکت مذکور بوده است. مرحله تحقیق و تألیف کتاب انجام شده و حاصل آن جهت ارزیابی در اختیار مرجع نظارت این شرکت قرار دارد که متاسفانه در این بخش قدری تأخیر صورت گرفته است.
او با اشاره به وجود آفتی در بعضی سازمانهای دولتی که باعث میشود یک تحقیق در سطح ملی به سطح یک کتابچه گزارش عملکرد برای برخی مدیران تبدیل شود، گفت: از همان ابتدا با رئیس وقت اداره روابطعمومی شرکت پالایش نفت آبادان شرط کردیم که این تحقیق باید مستند و نتیجهاش برای جامعه روابطعمومی کشور مرجع باشد؛ از اینرو من تا بهحال در مقابل خواستههایی که ممکن است سطح این تحقیق را نازل و تبلیغاتی کنند مقاومت کردهام و تا آنجا که بتوانم مقاومت خواهم کرد.
این نویسنده و پژوهشگر خاطرنشان کرد: پس از ارزیابی، مرحلهی مهم و اساسی ویرایش نهایی آغاز میشود که حق قانونی و معنوی محقق و مجری طرح است و در نهایت براساس مفاد قرارداد فیمابین، تحقیق مذکور به صورت یک کتاب به چاپ خواهد رسید، که امیدوارم همین امسال این اتفاق بیفتد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر