هر یک روز دیگری که رژیم ولایت فقیه بر ایران حاکم است، روند سوریهایتر شدن ایران شتابگیرتر میشود.
مشروعیت دادن مردم به مستبد، راز بقای اوست!
مردم از تواناییهای خود بیخبرند
علی صدارت -هر یک روز دیگری که رژیم ولایت فقیه بر ایران حاکم است، روند سوریهایتر شدن ایرانشتابگیرتر میشود.
گفته شد که آقای نتانیاهو را نامزد دریافت جایزه «صلح» نوبل کردهاند! دنیای غریبی است! یکی از افرادی که از مهمترین نقشها در خشونتگستری در منطقه، و در دنیا را داشته است را مستحق جایزه میدانند، آن هم جایزه صلح! اگر چوناین است و چنین شود، جبهه دیگری در جنگ روانی قدرتها علیه مردم، به نفع سلطهگران و به ضرر سلطهبران، باز میشود که لازم است از همین الان در آن جبهه به دفاع برخاست.
نیویورک تایمز(نوامبر۲۰۲۰) گزارش داد: …مقامات اطلاعاتی می گویند که اسرائیل پشت ترور محسن فخریزاده بود…
حذف افراد موثر و کارشناسان فعالیتهای اتمی در منطقه ما و در همسایگیهای اسرائیل، طی عملیات تروریستی دولتی، از دهههای آخر قرن پیش شروع شد. شاید بتوان شروع این عملیات را، ترور دانشمندان اتمی مصر دانست. این کشور تلاش دارد برتری خود را در تکنولژی اتمی، به هر طریقی و با هر تجاوزی، ادامه دهد. حملهها در عراق (عملیات اپرا در سال ۱۹۸۱) و در سوریه (در سال ۲۰۰۷) از این دست بودند. آقای نتانیاهو در توییتی اعلام کرد: «…دولت اسرائیل، نیروهای دفاعی کشور و موساد مانع از دستیابی سوریه به توانایی هستهای شدند. باید تلاش آنها را ستود. سیاست اسرائیل همواره بر این بوده که مانع از دستیابی دشمنان این کشور به سلاحهای هستهای شود و این سیاست را حفظ خواهد کرد…» ترور کارشناسان کشورهای غربی، از جمله کانادا و فرانسه هم که در خاورمیانه اشتغال داشتند هم در کارنامه افتخارات اسرائیل ثبت شده است.
رسانههای وابسته به قدرتها، چه قدرتهای خارجی، و چه قدرتهای داخلی در خدمت رژیم ولایت مطلقه، به مانند ساحران قدیم، و مثل سربازان پیاده پروپاگندای کلیسای قرن هفدهم، با مشاطهگری، سیاه را سفید و شب را روز جلوه میدهند. در این زمان، این رسانهها به شبکههای رادیو-تلوزیونی کلاسیک منحصر نمیشوند. از شبکهبندیهای اجتماعی چون اینستاگرام و فیسبوک و تویتر و… نیز توسط قدرتها، در این جنگ روانی، با ابعاد عظیمی استفاده شده است. قسمتی از ابعاد عظیم و خطرناک سوءاستفاده از این رسانهها، در تحقیقاتی که حول انتخابات در امریکا، و همهپرسی برگزیت در بریتانیا انجام شد، با سانسور فراوان، در اختیار افکار عمومی قرار گرفت.
ادعای افتخارآمیز آقای نتانیاهو «گسترش حلقه صلح و امنیت» بوده است. یار وفادار رژیم اسرائیل، بخصوص دستراستیهای و افراطیهای آن کشور، رژیم ولایت مطلقه فقیه بوده است. علیرغم ستیزهای ظاهری، این رفاقت از اوایل دفاع ایران در مقابل حمله صدام شروع شد، که تسلیحات اسرائیلی (البته نه سلاحهای پیشرفته، بلکه اجناس بنجل!) در جریان «ایرانگیت» با قیمت بالا، به ایران فروخته میشد. برای اینکه به ابعاد منتفع شدن اسرائیل از سیاست رژیم ولایت مطلقه و این در ظاهر ستیز و در باطن سازش پی ببریم، فقط کافی است به چگونگی و میزان گسترش مرزهای کشور اسرائیل در این چهار دهه اخیر نگاهی بیاندازیم.
دورتر از مرزهای جغرافیایی، نفوذ آشکار و نهان اسرائیل در کشورهایی که قبلا حتی تصور آن ممکن نبود، افزون گشته است. در جنوب میهن ما، اسرائیل در کشورهای خلیج پارس حضور پررنگتری مییابد. در شمال هم، از جمله در کشور آذربایجان همکاریهای نزدیک امنیتی-اطلاعاتی خود را وسیعتر میکند.
آقای ظریف در مصاحبه اخیر خود با نشریه انتخاب، نیاز حیاتی خشونتگستران را به یکدیگر مینمایاند، و میگوید: «..بعضی دوستان به امریکا «گرا» میدهند که با ما بهتر میتوانید کار کنید. خبرش را بهم میدهند که دوستان به امریکا گفتهاند اینها در قدرت نمیمانند و قدرت اینها چند روزه است. صراحتا گفتهاند اگر ترامپ انتخاب میشد، پیروزی ما در انتخابات ۱۴۰۰ قطعی بود…» خود جناب ایشان و نیز رهبرش هم از بازیکنان کهنهکار در این بازی کثیف سازش و ستیز بوده است، ولی هر گروه میخواهد به طرف مقابل ثابت کند که آنها خدمتگذاران بهتری برای طرف مقابل خواهند بود، و نه رقبای آنها! از همین حالا و با استفاده از خون ریخته شده سلیمانیها و فخریزادهها و… همهٌ قدرتهای داخلی تلاش دارند از این نمد برای خود کلاهی بدوزند و زمینه را برای «انتخابات» خرداد۱۴۰۰، به نفع خود فراهم کنند. همه قدرتهای داخلی، در ستیز و سازش با یکدیگر، در این امر اتفاق دارند که از این ترور برای سرکوب مردم باید بیشترین استفاده را انجام دهند. سرکوب نیروهایی که خواهان استقلال و آزادی، و برپایی و پویایی و پیشبرد مردمسالاری در ایران هستند، مطلوب بسیاری، از جمله آقایان ترامپ و نتانیاهو و بایدن و… است.
آقای نتانیاهو تلاش دارد آقای بایدن را پیشاپیش در موقعیتی آچمز کند که مطلوب سیاستهای وی باشد. او میکوشد تا از وجود آقای ترامپ تا پایان دوره ریاست جمهوری، حداکثر استفاده را بکند.
آقای دونالد ترامپ با بازپخش توییت یک رسانهگر اسرائیلی رضایت خود را از این جنایت از کسی مخغی نکرد! که گفت: …تروریسم دولتی خوب است، اگر اسرائیل انجام دهد. تروریسم دولتی بد است اگر غیرمتحدان انجام دهند. ترور به همین دلیل محکوم نمیشود…
خشونتگستریهای امثال آقای ترامپ، با شعار ظاهری «اول امریکا» با سیاستورزیهای داخلی و خارجی وی، در عمل به زودی ترجمه روشن و معنای واقعی خود را نمایان کرد: «اول ترامپ»
دود خشونتگستریهای امثال آقایان ترامپ و نتانیاهو، بدون شک در چشم شهروندان امریکایی و اسرائیلی رفته است، و در صورت شکست مردم در جنگ روانی و ادامه انغعال آنها، میدان برای جولان دادن امثال ایشان برای ساختن سرنوشتهای بد و بدتر، بازتر هم خواهد شد.
وطن ما، با ادامه حاکمیت رژیم ولایت مطلقه، شاهد خشونتهای متعدد و متنوع گشته است. با ادامه سیاستهای بیمارگون رژیم، هر تجاوزی که به حقوق ایران و ایرانیان میشود، اگرنه با تایید و تشویق، لااقل با سکوت جامعه بینالمللی همراه بوده است. برخی از آنها در نهان و آشکار میگویند که چرا بیشتر نه؟ و هرچه بیشتر بهتر! حمله تروریستی روز جمعه ۷ آذر ۱۳۹۹هم از این دست بود.
متاسفانه مشابه این تجاوزها را قبلا هم شاهد بودهایم. ولی هر چه گذشته است، ابعاد آن بزرگتر، و پیشاگهی وخیمتر شده است. اگر قبلا در به قتل رساندن مسئولین پروژههای هستهای، از یک موتورسوار استفاده شده، گفته شد این جنایت آخری با چهار موتورسوار، دو تکتیرانداز، یک کامیون مواد منفجره، یکی دو خودرو حامل تروریستها، و توسط حداقل ۱۲ نفر انجام شده است. چنین تیم عملیاتی، اقلا به ۵۰-۶۰ مامور لجیستک برای رتق و فتق امور و پشتیبانی محتاج است.
اگر قبلا ماموران ردههای پایینتر را میکشتند، بعدها به کسانی که از پوشش امنیتی بسیار بالاتری برخوردار بودند، حملهور شدند. اگر قبلا در خارج از خاک ایران افرادی مانند آقای قاسم سلیمانی را کشتند، حالا در داخل وطنمان، فرد بلندرتبهای چون آقای محسن فخریزاده را به قتل رساندند.
ولایت مطلقه محمدرضا پهلوی، با تکیه به قدرتهای خارجی، مردم را از «ایرانستان» شدن وطن ما میترساند. این جنگ روانی، حربهٌ جدیدی نیست و نشان تیرهای آن به مردم ایران منحصر نمیشود. مردم امریکا هم مانند مردم بسیار دیگر از کشورهای غربی، در سال ۱۳۳۲ گول همین دروغ را خوردند و در مقابل کودتای اوت ۱۳۵۳، منفعلانه پذیرای پاشیده شدن بذر خشونتها در خاورمیانه و در دنیا شدند.
ولایت مطلقه فقیه هم امروز، همان روش را دنیال میکند. مستبدان و سرکوبگران، باید بتوانند مردم را در جنگ روانی شکست بدهند تا بتوانند به تکیه خود بر اریکه قدرت ادامه دهند. متاسفانه نه تنها در جامعه مدنی، بلکه در جامعه سیاسی هم این دروغ پروپاگندیستیک تکرار میشود که گویا «اقتدار» قوای امنیتی-اطلاعاتی-نظامی است که ایران را از حمله خارجی، و از جنگ داخلی مصون نگاه داشته است!
واقعیت این است که این «اقتدار» در سرکوب و تجاوز به خواهران و برادران و فرزندان خودشان ناچیز شده است و دانه درشتهای جاسوسان خارجی، راست راست در بین سران خوشان میگردند و کسی از این سربازان «باغیرت» بانام و گمنام را باکی نیست!
در کنار بیعدالتی و بیکفایتی و بیلیلقتی، اختلاس و فسادهای مالی رمق حیاتی مردم را کشیده است، و این دستگاه عریض و طویل حراست و امنیت و اطلاعات، یکی بیعرضهتر و بیوژدانتر از دیگری، زورش فقط به مردم بیگناهی که برای نانآوری مجبورند به هرکاری دست بزنند رسیده است! تازه دل به این خوش کردهاند که یک روضهخوان، آنها را مستضعفین واقعی بخواند و نه مردم تهیدستی که نان شبانه را هم به زحمت در میاورند. روضهخوان دیگری هم به خود اجازه میدهد که فتیله تحمیق حافظان نظام بالاتر بکشد و بگوید که امامان همه از ثروتمندان و متمولین زمانه خود بودهاند!
وجود رژیم ولایت مطلقه و قوای امنیتی-اطلاعاتی-نظامی جیرهخوارش، نه تنها موجب امنیت نبوده و نیست و نخواهد بود، بلکه وجود آنها خود دلیل اصلی خطرهایی است که حیات ملی ما را در لبه پرتگاه قرار داده است.
اندکی با خود تامل کنیم که استقرار و استمرار و پیشبرد مردمسالاری در ایران به ضرر چه کسانی خواهد بود؟ آیا شکی وارد است که این زیانمند شدن به آقایان ترامپ، و نتانیاهو، و جانسن، و پوتین، و شی جین پینگ، محمد بن سلمان، مودی، و… خلاصه نمیشود؟
آیا شکی وارد است که این آقایان سوءاستفاده از شبکهبندیهای اجتماعی چون اینستاگرام و فیسبوک و تویتر و… را توسط قوای امنیتی-اطلاعاتی-سایبری خود، به حربهای موثر در جنگ روانی علیه مردم ایران کردهاند؟ وگرنه چطور ممکن شده است که علیرغم تمام فجایع اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی در وطنمان، در بیش از ۸۰میلیون ایرانی در ایران و در سراسر دنیا، یک تعداد حداقل لازمی از مردم پیدا نشوند که به خود بیایند و هرکدام به سهم خود و به نوبه خود، در این جنگ روانی خانمانسوز، به دفاع از خود برخیزند؟
ولی برعکسِ جنگهای با توپ و تفنگ و هواپیما و کشتی جنگنده و… در جنگهای فیزیکی، در جنگ روانی قدرتها (قدرتهای داخلی و خارجی، قدرتهای دولتی وغیردولتی) علیه مردم اسلحهای که همه آنها بکار میبرند، در دسترس ما مردم هم قرار دارد. مگر جمع تمام سربازان سایبری برروی هم چند نفر میشود که ما بیشماران، با استفاده از همان اسلحههایی که آنها در اختیار دارند و به سادگی و به فراوانی در اختیار همه ما مردم هم هست، به دفاع از خود برنمیخیزیم، و با مشارکت در جنبش خودجوش برای ساختن سرنوشتهای خوب و خوبتر، با هرچه فراگیرتر کردن آن، آن را به انجام نمیرسانیم؟
تو نگو همه به جنگند و ز صلح من چه آید؟
تو یکی نهای هزاری، تو چراغ خود برافروز!
هرکدام به سهم خود و به نوبه خود و با سلیقه و توان خود!
علی صدارت
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر