اينتليجنس سرويس، سيا و اسناد کودتا
تاريخنگاري معاصر در زمينه شناخت دو کودتايي که سرنوشت تاريخي ايران را در سده بيستم ميلادي رقم زد با دشواري هايي مواجه است که از عدم دستيابي به اسناد سرويس هاي اطلاعاتي مرتبط با اين دو حادثه ناشي مي شود. به رغم گذشت بيش از هشت دهه از کودتاي 3 اسفند 1299، سرويس اطلاعاتي بريتانيا، که نقش اصلي را در اين حادثه داشت، تاکنون هيچ سندي در اين زمينه منتشر نکرده و همين رويه را در قبال کودتاي 28 مرداد 1332 در پيش گرفته است. [128] ويليام راجر لويس مي نويسد:
انگليسي ها بسيار سرّنگه دارتر از آمريکايي ها بودند. تا قبل از انتشار کتاب وودهاوس هرگونه اشاره اي به دخالت ام. آي. 6 در کودتاي ايران از محافل آمريکايي ناشي مي گرديد. روزولت در چاپ اوّل کتاب خود، که مجبور به جمع آوري نسخه هاي آن شد، کوشيده بود با اين ادعا که توطئه از شرکت نفت انگليس و ايران ريشه مي گرفته است، بر مداخله دولت انگليس سرپوش بگذارد. [129]
خاطرات کرميت روزولت [130] و کريستوفر وودهاوس، [131] دو مقام مسئول آمريکايي و انگليسي در کودتاي 28 مرداد، به ترتيب در سال هاي 1979 و 1982 منتشر شد. اين دو کتاب در ايران بازتاب گسترده داشته و اين تصوّر را به وجود آورده که گويا سرويس هاي اطلاعاتي ايالات متحده و بريتانيا اسرار عمليات پنهان خود در کودتاي 28 مرداد 1332 را آشکار ساخته اند. اين تصوّر خطاست. دو مأخذ فوق صرفاً خاطرات شخصي دو مأمور اطلاعاتي بازنشسته به شمار مي روند نه اسناد رسمي. دولت بريتانيا، که تا سال 1992 از اساس منکر موجوديت سازماني به نام اينتليجنس سرويس (ام. آي. 6) بود، [132] خود را متعهد به انتشار اسناد عمليات پنهاني در کودتاي 28 مرداد 1332 در ايران نمي داند و در اين زمينه به طور کامل رويه سکوت را در پيش گرفته است. در طول دهه اخير، اين تنها آژانس مرکزي اطلاعات آمريکا (سيا) است که براي انتشار اسناد مربوط به نقش خويش در کودتاي ايران در معرض فشار افکار عمومي قرار داشته است.
فشار پژوهشگران براي انتشار اسناد مهم ترين عمليات پنهان سيا در دوران جنگ سرد، از جمله کودتاي 28 مرداد 1332، اندکي پس از انحلال اتحاد شوروي (دسامبر 1991) و پايان دوران جنگ سرد آغاز شد. در فضاي آن زمان، دو رئيس سيا- رابرت گيتس در 1992 و جيمز وولزي در 1993- وعده دادند که اين اسناد را منتشر خواهند کرد.
چهار سال بعد، در مه 1997، مقامات سيا اعلام کردند که تقريباً تمامي اسناد مهم سيا درباره کودتاي 28 مرداد 1332 در اوايل دهه 1960 معدوم شده است و چيزي براي انتشار وجود ندارد.
در اين زمان وولزي، که در ژانويه 1995 سيا را ترک کرده بود، کوشيد تا خلف وعده خود را توجيه کند. او انهدام اسناد تاريخي سيا را «يک خيانت بزرگ به مردم آمريکا و توانمندي ايشان در درک تاريخ خود» خواند و افزود: «من در سال 1993 دلايل کافي داشتم که تصور کنم تمامي اسناد تاريخي، هر چيزي که براي شناخت تاريخي مهم باشد، در سيا موجود و فراهم است. به من گفته نشده بود که اسناد مهم منهدم شده اند.» نيک کالاتر، [133] مورخ آمريکايي، در مصاحبه اي گفت که اسناد مربوط به ساير عمليات پنهان مهم دوران جنگ سرد نيز- از جمله مأموريت هاي مخفي در اندونزي در دهه 1950 و کودتاي موفقيت آميز سيا در گينه در اوايل دهه 1960- سوزانيده شده اند. کالاتر افزود: «درباره ايران هيچ چيز وجود ندارد. درباره اندونزي خيلي کم. درباره گينه... همه سوزانيده شده اند.» به ادعاي کالاتر، «در سيا هيچ توطئه بزرگي براي انهدام اسناد وجود ندارد. آن چه هست غفلت يا جهالت و فرهنگ تخريبي است که زائيده پنهانکاري مي باشد.»
بريان لاتل، [134] کارمند سيا و مدير مرکز بررسي هاي اطلاعاتي اين سازمان، نيز اعلام کرد که بيشتر اسناد مربوط به ايران در دهه 1960 امحاء يا مفقود شده است. لاتل افزود : «در مورد ايران دکتر کالاتر حق دارد. در اوايل سال هاي 1960 مقامات سيا به نگهدارندگان اسناد ايران گفتند که مخزن هاي آن ها بيش از حد پر است و بايد تميز شود.» لاتل افزود: «در اوايل دهه 1960 فرهنگ غالب بر سيا اين بود.» از فوريه 1953 تا نوامبر 1961 آلن دالس رياست سيا را به عهده داشت و سپس جان مک کون، تا آوريل 1965، در اين سمت بود. روشن نيست که آيا اين دو از تخريب اسناد مطلع بودند يا نه.
کالاتر، که اکنون استاد دانشگاه اينديانا و معاون سردبير مجله تاريخ آمريکا است، در سال 1992 به عنوان عضو بخش تاريخي سيا به اين سازمان پيوست. وظيفه او نگارش تاريخ کودتاي 1954 سيا در گواتمالا بود. در همين زمان بود که گيتس، رئيس وقت سيا، وعده داد پرونده هاي مربوط به کودتا در گواتمالا و ايران و ماجراي 1961 خليج خوک ها را آشکار کند. کالاتر مي گويد: «ولي سيا به سرعت متوجه شد که درباره ايران سندي وجود ندارد. اين اسناد به طور منظم پاکسازي شده اند. وقتي من در سال 1993 سيا را ترک کردم آن ها توانسته بودند حدود 25 تا 50 برگ کاغذ [درباره کودتاي ايران] پيدا کنند. اين تقريباً يعني هيچ.» لاتل مي گويد: «تنها بخش اندکي از اسناد ايران باقي مانده است. ولي هيچ کس قبل از سخنراني سپتامبر 1993 وولزي- که وي درباره آزادسازي اسناد ايران وعده داد- به او درباره ماجراي انهدام اسناد ايران چيزي نگفته بود.»
جرج تنت، رئيس کنوني سيااندکي بعد روشن شد که ماجراي از ميان رفتن اسناد کودتاي 28 مرداد در ايران بهانه اي بيش نبوده و هنوز در آرشيوهاي اين سازمان اسنادي موجود است که مقامات سيا مايل به انتشار آن نيستند. در سال 1998 جرج تنت، که تا به امروز رياست سيا را به دست دارد، مخالفت خود را با انتشار اسناد ايران اعلام کرد. اين امر سبب شد که آرشيو امنيت ملّي [135] در سال 1999 عليه سيا اقامه دعوي کند و در مارس 2000 موفق به اخذ مجوز انتشار برخي از اين اسناد شود. [136] در اين زمان، سيا 1400 صفحه سند درباره کودتاي 1954 گواتمالا و دو گزارش تاريخي را- از جمله گزارش 116 صفحه اي کالاتر- علني کرد. کالاتر در اين گزارش نشان داده است که سيا حتي رئيس جمهور آيزنهاور را فريب مي داده است. براي مثال، سيا در گزارش خود به آيزنهاور شمار شورشيان مورد حمايت سيا را که در گواتمالا کشته شدند تنها يک نفر ذکر کرده در حالي که در واقع 43 نفر به قتل رسيدند. اين گزارش همچنين ثابت مي کند رهبراني که به کمک سيا در گواتمالا به قدرت رسيدند سرکوبگر و فاسد بودند. اين کودتا صحنه سياست گواتمالا را در دهه 1960 به گورستاني مرگبار بدل ساخت، دولت هاي نظامي بيرحمي را به قدرت رسانيد و به بهاي جان يک سفير و دو وابسته نظامي آمريکا و قريب به ده هزار روستايي گواتمالايي تمام شد. [137] در زمينه اسناد تاريخي کودتاي 28 مرداد در ايران نيز روزنه اميدي پديد شد و يک سخنگوي سيا اعلام کرد که در آرشيوهاي اين سازمان حدود يک هزار برگ سند به اضافه تاريخچه عمليات کودتا (اثر دونالد ويلبر) و گزارشي که بعداً تهيه شده موجود است. او ادعا کرد اسنادي که در اوايل دهه 1960 سوزانيده شده اند تکراري و پرونده هاي عملياتي بوده اند. [138]
زيرنويسها و مآخذ:
128- کريستوفر اندريو در سال 1985 در اعتراض به اين رويه دولت بريتانيا در استتار اسناد اطلاعاتي چنين نوشت: «مسلماً براي استتار هويت برخي کارمندان اطلاعاتي (مانند عوامل نفوذي)، در دوران حيات شان، دلايل خوبي موجود است. ولي دولتمردان کنوني به اين استدلالات مفهوم امتداد نامعقول مي بخشند. اين ادعا که علني کردن اسناد عمليات اطلاعاتي بريتانيا در... روسيه در دوران پيش از انقلاب بلشويکي 1917 مي تواند امنيت ملّي بريتانيا را در دهه 1980 مورد تهديد قرار دهد، استدلالي چنان بي معني است که تنها وايت هال قادر به دفاع از آن است.»
(Christopher Andrew, Secret Service: The Making of the British Intelligence Community, London: Heinemann, 1985, pp. XV -XVI)
129- مصدق، نفت، ناسيوناليسم ايراني، ص 413.
براي آشنايي با پنهانکاري دولت بريتانيا در زمينه اسناد اطلاعاتي بنگريد به دو کتاب نگارنده: ظهور و سقوط سلطنت پهلوي، ج 2، صص 15- 21؛ نظريه توطئه، صص 20- 25.
130- Kermit Roosevelt, Countercoup, New York: McGraw- Hill, 1979.
131- Christopher Montague Woodhouse, Something Ventured, London: Granada,1982.
132- بنگريد به: ظهور و سقوط سلطنت پهلوي، ج 2، ص 20.
چند ماه پس از انحلال اتحاد شوروي، جان ميجر، نخست وزير بريتانيا، در سخنان 6 مه 1992 خود در مجلس عوام براي اوّلين بار پذيرفت که در اين کشور سازماني به نام اينتليجنس سرويس وجود دارد.
133- Nick Cullather
134- Brian Latell
135 - National Security Archive
آرشيو امنيت ملي مؤسسه اي است در واشنگتن دي. سي. که به گردآوري و ساماندهي اسناد از طبقه بندي خارج شده دولت ايالات متحده آمريکا اشتغال دارد. اعضاي هيئت تحريريه بخش ايران اين مؤسسه عبارتند از يرواند آبراهاميان، ريچارد کاتم، مارک گازيوروسکي، جوان هارت و اريک هوگلاند. بنگريد به:
http://www.gwu.edu/~nsarchiv/nsa/publications/iran/iran.html
136- Electronic Briefing Book: The Secret CIA History of the Iran Coup: http://www.gwu.edu/~nsarchiv/NSAEBB/NSAEBB28/
137- http://www.iranian.com/History/June97/CIA/index.shtm
138- http://www.nytimes.com/library/world/mideast/041600iran-cia-index.html
زيرنويسها و مآخذ:
128- کريستوفر اندريو در سال 1985 در اعتراض به اين رويه دولت بريتانيا در استتار اسناد اطلاعاتي چنين نوشت: «مسلماً براي استتار هويت برخي کارمندان اطلاعاتي (مانند عوامل نفوذي)، در دوران حيات شان، دلايل خوبي موجود است. ولي دولتمردان کنوني به اين استدلالات مفهوم امتداد نامعقول مي بخشند. اين ادعا که علني کردن اسناد عمليات اطلاعاتي بريتانيا در... روسيه در دوران پيش از انقلاب بلشويکي 1917 مي تواند امنيت ملّي بريتانيا را در دهه 1980 مورد تهديد قرار دهد، استدلالي چنان بي معني است که تنها وايت هال قادر به دفاع از آن است.»
(Christopher Andrew, Secret Service: The Making of the British Intelligence Community, London: Heinemann, 1985, pp. XV -XVI)
129- مصدق، نفت، ناسيوناليسم ايراني، ص 413.
براي آشنايي با پنهانکاري دولت بريتانيا در زمينه اسناد اطلاعاتي بنگريد به دو کتاب نگارنده: ظهور و سقوط سلطنت پهلوي، ج 2، صص 15- 21؛ نظريه توطئه، صص 20- 25.
130- Kermit Roosevelt, Countercoup, New York: McGraw- Hill, 1979.
131- Christopher Montague Woodhouse, Something Ventured, London: Granada,1982.
132- بنگريد به: ظهور و سقوط سلطنت پهلوي، ج 2، ص 20.
چند ماه پس از انحلال اتحاد شوروي، جان ميجر، نخست وزير بريتانيا، در سخنان 6 مه 1992 خود در مجلس عوام براي اوّلين بار پذيرفت که در اين کشور سازماني به نام اينتليجنس سرويس وجود دارد.
133- Nick Cullather
134- Brian Latell
135 - National Security Archive
آرشيو امنيت ملي مؤسسه اي است در واشنگتن دي. سي. که به گردآوري و ساماندهي اسناد از طبقه بندي خارج شده دولت ايالات متحده آمريکا اشتغال دارد. اعضاي هيئت تحريريه بخش ايران اين مؤسسه عبارتند از يرواند آبراهاميان، ريچارد کاتم، مارک گازيوروسکي، جوان هارت و اريک هوگلاند. بنگريد به:
http://www.gwu.edu/~nsarchiv/nsa/publications/iran/iran.html
136- Electronic Briefing Book: The Secret CIA History of the Iran Coup: http://www.gwu.edu/~nsarchiv/NSAEBB/NSAEBB28/
137- http://www.iranian.com/History/June97/CIA/index.shtm
138- http://www.nytimes.com/library/world/mideast/041600iran-cia-index.html
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر