لیلا جدیدی
چهار روز از 22 بهمن، سالروز قیام مردم ایران علیه دیکتاتوری نظام شاهنشاهی می گذرد. در حالیکه سرکوب حکومتی هنوز ادامه دارد، پرسشهای گوناگونی پیرامون شکست و پیروزی حکومت و یا جنبش علیه آن مطرح می شود. برای پاسخ منسجم به این پرسشها، 3 سوال کلی را می توان مطرح کرد.
نخستین پرسش را از سازمان عفو بین الملل می شود وام گرفت که در واکنش به گزارش جمهوری اسلامی به سازمان ملل در مورد وضعیت حقوق بشر در ایران می پرسد: "مسوولان حکومت ایران آیا واقعا از واقعیت بی خبرند یا نمی خواهند آنرا بپذیرند؟"
پرسش دوم این است که ساختار، فرم و آرایش جنگی جمهوری اسلامی در این روز چگونه بود؟
و سوال آخر اینکه چرا جمهوری اسلامی با تمام توان به جنگ با مردم شتافت؟
پاسخ به سوال عفو بین الملل روشن است. حکومت خامنه ای در 22 بهمن بار دیگر نشان داد که واقعیت سهمگین بحران را درک کرده و تا مغز استخوان آن را لمس می کند. یک نگاه مقایسه ای از برگزاری 22 بهمن امسال با سالهای پیش گواهی بر این ادعاست.
این نقطه عزیمت، پاسخ سووال دوم را هم در ادامه خود عرضه می کند. از همین روست که رژیم تمامی توان خود در تهران را که همانا نیروهای سرکوبگر نظامی - انتظامی و لباس شخصی هستند، در سطح شهر برای رویارویی با مردم بسیج کرد و همزمان به علت نداشتن پشتوانه اجتماعی ناچار شد با پرداخت پول و سرو شام و نهار به عده ای مردم نیازمند، آنها را با کیلومترها صفی از اتوبوس به میدان آزادی بکشاند و در عین حال از هر گونه امکان ورود صف مردم معترض به میدان جلوگیری کند.
از این رو، آنچه که ما در سطح شهر و در درگیریهای بی باکانه مردم با مزدوران رژیم دیدیم، تنها میدان اصلی رویارویی دو نیرو نبود. فرم و آرایشی که رژیم با آوردن مسافران اجباری در میدان آزادی و استقرار سرکوبگران در سطح شهر به خود گرفته بود نشان داد که عمیقا متوجه شده است کسی را پشت سر ندارد.. سوال آخر را همین نکته جواب می دهد.
ما در روز 22 بهمن آموختیم که به نیروی رنگین کمان بیشماران که حکومت خامنه ای را به تنگنا کشانده است، عمیقا باور داشته باشیم و همزمان باید در امر تداوم جنبش، همبستگی و اتحاد بکوشیم، ابتکارات جمعی، فردی، گروهی و سازمانی خود را برای سردرگمی بیشتر رژیم و کیش و مات کردن آن به کار گیریم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر