۱۳۸۸ بهمن ۲۶, دوشنبه

یادتان هست گفتم که رسوایی سیوند را فریاد خواهم زد؟


یادتان هست گفتم که رسوایی سیوند را فریاد خواهم زد؟ یادتان هست که گفتم سد ۸۰ میلیارد تومانی سیوند به گل نشسته است؟ یادتان هست که گفتم: کشاورزان سعادت‌شهری هم به آب وعده داده خود نرسیدند، چه رسد به مردمان پایین‌دست در کم جان و طشک و بختگان!

این تصاویر را که می‌بینید روزگار بهمن‌ماه ۱۳۸۸ در سد تاریخ‌برباد‌ده سیوند است و آن پسرک چوپانی را که با گوسفندانش ملاحظه می‌کنید در کف بستر دریاچه‌ی این سد ایستاده و دارد به دوربین لبخند می‌زند! لبخندی که فریاد تمسخرش تا ساختمان مجلل وزارت نیرو در تقاطع کردستان به نیایش هم می‌رسد! نمی‌رسد؟

هیچ نظری موجود نیست: