۱۳۸۸ مهر ۲۵, شنبه

سال جدید تحصیلی و افق‏های "جنبش دانشجوئی"!

شباهنگ راد

در هفته‏ های آغازین سال تحصیلی، بعضاً دانشگاه‏های ایران شاهد اعتراضات دانشجویان علیه‏ی مقامات دانشگاهی – دولتی بوده است.
از دیر باز رسم بر آن بوده است‏که دانشگاه‏ها و دانشجویان در قبال توده‏های ستم‏دیده و جنبش‏های اعتراضی، وظیفه‏ی چند گانه دارند و همواره در توضیح نابسامانی‏های موجود جامعه و ارائه‏ی درک واقعی از ماهیت سرمایه‏داران پیش‏قدم‏اند. رسم بر آن بوده است‏که مطالبات دانشجویان با مطالبات سران حاکمیت متضاد از هم می‏باشد و همه‏ی تلاش دانشجوی مدافع‏ی آزادی و منافع‏ی مردمی‏ست تا توطئه‏ها و نقشه‏های شوم حامیان نظام‏های سرمایه‏داری را بر ملا سازد. همه‏ی تلاش‏اش بر آن بوده است تا اعتراضات مردمی را در جهت صحیح کانالیزه نماید و مانع‏ی هر گونه انحراف مبارزات توده‏ای گردد. دانشجوی آزادی‏خواه و جنبش دانشجوئی اصیل با چنین تعیینات و پارامترهایی تعریف گردیده است و بنابرابن رسالت و وظیفه‏ی‏اش، اتخاذ سیاست‏های معقول و مستقل از جناح‏های متفاوت حکومتی و هم‏چنین هم‏سوئی با جنبش‏های توده‏ای - اجتماعی‏ست. چرا که افق و منظر جنبش روشنفکری – دانشجوئی، با افق, مدافعین نظام و "مغلوبین" جناح‏های گوناگون دولتی متفاوت است و در طول تاریخ و در عمل دانشجویان کمونیست و مبارز نشان داده‏اند که راه رهائی از زیر ستم امپریالیستی، منوط به طرد سران رنگارنگ حکومتی‏ست.

واضح است‏که دانشگاه‏های ایران از زمان به‏قدرت رسیدن رژیم جمهوری اسلامی از فراز و نشیب‏های گوناگونی عبور نموده‏اند. تحصن و اعتراضات متعدد و به تبع از آن بگیر و به‏بندهای گسترده‏ی دانشجویان مخالف و مبارز از جانب سرکوب‏گران و نهادهای وابسته به حکومتی در درون دانشگاه‏ها بنوبه‏ی خود نمایان‏گر حساسیت رژیم از میادین آموزشی از یک‏طرف و بی توجهی لازمه‏ی دانشجویان نسبت به سیاست‏های ریاکارانه‏ی سران متفاوت جمهوری اسلامی از طرف دیگر می‏باشد. در حقیقت و من‏حیث‏المجوع فلسفه‏ی فعالیتی جنبش دانشجوئی قبل از حاکمیت رژیم جمهوری با فلسفه‏ی فعالیتی "جنبش دانشجوئی" سه دهه‏ی اخیر متفاوت می‏باشد و چنان‏چه به‏خواهیم با تمامی کنش‏ها و واکنش‏های چندین ساله، تصویر واقعی‏ای از اعتراضات دانشجوئی ارائه دهیم، می‏توان گفت که "جنبش دانشجوئی" هم‏چنان اسیر سیاست‏های انحرافی‏ست و به‏همین دلیل هم تاکنون نه‏توانسته است با جناح‏های رنگارنگِ متفاوت حکومتی، تعیین و تکلیف قطعی نماید. نقصیه‏ای که چندین دهه است بر فضای دانشگاه‏ها و "جنبش‏های روشنفکری – دانشجوئی" حاکم گردیده است.

به عبارتی باید گفت که بروز رخ‏دادهای گوناگون و ناتوانی نیروی روشنفکر جامعه در قبال تحرکات ضد انقلاب و هم‏چنین فقدان نیروی فعال و زنده در درون، باعث گردیده است تا ماهیتِ "جنبش‏های روشنفکری" تغییر یابد و دانشگاه‏ها و دانشجویان نه‏توانند نقش ارزنده‏ی خود را در قبال مبارزات کارگری – توده‏ای ایفاء نمایند و رژیم را در تحقق سیاست‏های ارتجاعی‏اش ناکام سازنند. در حقیقت دشمنان مردم همه‏ی تلاش‏شان بر آن است تا جنبش‏های اعتراضی را از درون تهی نمایند و جامعه را در جهت امیال سیاسی – اقتصادی خویش سمت‏و‏سو دهند. روشن است‏که وظیفه‏ی پایه‏ای سران حکومت در قبال مردم و دانشجویان نوشته و تعریف شده است و بی‏تردید تعریفِ دانشجوی معتقد به آرمان‏های مردمی هم روشن می‏باشد. گذری کوتاه به فعالیت‏های بعضاً دانشجویان کمونیست و مبارز در دوران اختناق شاهنشاهی و به تبع از آن پذیرش کار سازمانی و با برنامه، گویای چنین حقیقتی‏ست. جنبش دانشجوئی در دوران گذشته و در عمل نشان داده است‏که با اهداف و سیاست‏های وابستگان به نظام سر سازگاری نه‏دارد؛ نشان داده است‏که خواسته‏ها و مطالبات سرمایه‏داران، با خواسته‏ها و مطالبات دانشجویان هم‏ردیف نیست؛ نشان داده است‏که دانشجو، سخنگوی درد و رنج مردمی‏ست و کاری به جنگ و دعواهای منفعت طلبانه‏ی حکومت‏مداران نه‏دارد و همواره از منظر و منفعت جنبش‏های دمکراتیک – اجتماعی حرکت می‏نماید و بازگو کننده‏ی ماهیت درونی مدافعین نظام است.

این‏ها از زمره شالوده‏ها‏ی فکری – فعالیتی دانشجوی متعهد به منافع‏ی توده‏ها را تشکیل می‏دهد و متأسفانه باید اذعان نمود که تظاهرات و اعتراضات چند دهه و بویژه چند روزه‏ی اخیر دانشجویان در درون دانشگاه‏های ایران دارد، از حکایتی دیگر سخن می‏گوید؛ دارد به اغتشاش طبقاتی دامن می‏زند و بعضاً – و در حقیقت اکثریت قریب به اتفاق – آنان دارند، شعار خود را با شعار "سبز" تعریف می‏نمایند و بر این عقیده‏اند که منفعت جناح‏های رقیب دولتی با منفعت دانشجویان گره خورده است؛ بدون این‏که بر این موضوع واقف گردنند که مدافعین بی چون و چرای سرمایه تحت هیچ شرایطی مدافع‏ی آزادی و برسمیت شناختن حقوق اولیه‏ی دانشجویان و محرومان در درون جامعه‏ی ایران نیستند؛ بدون این‏که بر این موضوع اشراف داشته باشند که طرد شدگان جناح‏های دولتی از زمره موافقان حقیقی نظام و مخالفان سر سخت توده‏های محروم و دانشجویان به حساب می‏آیند و سازشی میان این‏دو ممکن‏پذیر نیست.
در بستر چنین حقیقتی برافراشتن پرچم و شعارهای حمایتی از "یا حسین، میر حسین" و هم‏چنین تفکیک آخوندهای "خوب" و "بد" و آن‏هم از میان مدافعین و بنیان‏گذاران نظام، که در چند هفته‏ی اخیر در اعتراضات دانشجوئی طرح گردیده است، از زمره صدای به‏حق اعتراضی میلیون‏ها انسان رنج‏دیده‏ از نظام جمهوری اسلامی نیست. حاکمان توسط اعوان و انصارشان دارند، از این دست شعارها را به درون دانشگاه‏ها می‏برنند و دارند مردم و دانشجویان را با چنین شعارها و رنگ‏هایی سرگرم می‏نمایند. این جانیان چندین دهه است‏که دارند مردم را سر کیسه، سرکوب و اعتراضات‏شانرا به کج‏راه می‏برنند و بنابراین، حمایت و پشتیبانی از آنان به‏هر دلیل و به‏هر بهانه‏ای، به صلاح جامعه نیست. این جانیان باید در هر لباس و شعاری به زیر کشیده شونند.
فراموش نه شده است‏که چگونه دانشگاه‏ها سه سال به‏دلیل سیاست‏های ارتجاعی و به بهانه‏ی "انقلاب فرهنگی" و آن‏هم در دوران نخست وزیری میرحسین موسوی به تعطیلی کشانده شده است و چگونه بعد از آن، صدها دانشجوی کمونیست و مبارز در اثر سیاست‏های سرکوب‏گرایانه‏ی رژیم جمهوری اسلامی جان خود را از دست داده‏اند. "میرحسین," مدافع‏ی "حقوق انسانی" در دوران خود هر آن‏چه را که در توان داشت به‏کار می‏بست و صدای عدالت‏خواهی دانشجویان را در گلو خفه می‏ساخت تا مبادآ روزی گردونه‏ی نظام گندیده‏ی‏اش از حرکت باز ایستد.

با این اوصاف انتظار و توقع بر آن است تا بطور عملی، سطح و نگاهِ "جنبش روشنفکری - دانشجوئی"، با سطح و نگاه جنبش‏های مردمی را به‏عینه مشاهده نمود؛ انتظار بر آن است تا "جنبش دانشجوئی" از بی افقی بدر آید و از منظر و منفعت جنبش‏های مردمی - دمکراتیک، سیاست‏ها و شعارهای خود را تعیین نماید؛ به دلیل این‏که دانشگاه‏ها و دانشجویان تاریخاً و بنیاداً مبلغ توضیح حقایق و علل ریشه‏ای هزاران بلایای سیاسی – اجتماعی در درون جامعه‏اند؛ به‏دلیل این‏که بستر و افق جنبش‏های رادیکال با افق آرمان‏های مردمی گره خورده است و دانشجویان کمونیست و مبارز هم، همواره با هم‏‏ردیف‏ان و هم‏قطاران بالائی‏ها، خط و مرز روشنی داشته و دارند.
بدون کمترین شک و شبهه‏ای باید اعلام نمود که تنها با اتخاذ سیاست‏های صحیح و در اتحاد با جنبش پائینی‏هاست که دانشجویان قادر به کسب حقوق پایمال شده‏ی خویش‏اند؛ تنها با طرد و با دور انداختن جنایت‏کارانی هم‏چون موسوی و دیگر اقمارش است‏که جامعه می‏تواند به‏مسیر آزادی و آزادگی هدایت شود. بنابراین تکیه و وصل روزانه و دائمی به جناح‏های متفاوت حکومتی و آن‏هم از جانب "جنبش‏های روشنفکری – دانشجوئی" در تخالف با منافع‏ی توده‏ها قرار دارد. وقت تحرک مستقل و کناره‏گیری کامل از سیاست‏ها و افکار مدافعین نظام است و می‏بایست از تکرار انحرافات و دنباله‏روی از سیاست‏های "اصلاح طلبان" حکومتی و این‏بار زیر پرچم و رنگ "سبز" دوری جست و به نیرو و آرمان‏های مردمی متکی بود. شعارهای "یا حسین، میرحسین" و "الله اکبر" نه تنها تأمین کننده‏ی منافع‏ی کارگران و زحمت‏کشان نیستند، بل از زمره شعارهای مدافعین نظام به‏حساب می‏آیند و باید و می‏بایست بدورشان انداخت.
به این دلیل روشن که "میرحسین" در دوران حکومت‏مداری‏اش عهد و پیمان خویش را به مطلوب‏ترین شکل ممکنه به نظام به‏نمایش گذاشت و کمترین تعللی در سرکوب دانشجویان از خود بخرج نه‏داد. بنابراین وظیفه‏ی "جنبش دانشجوئی"ست تا رهبران "جنبش سبز" را که از خود نظام‏اند، از صفوف خود طرد نماید و نقشه‏های منفعت طلبانه‏ی آنانرا بر ملا سازد. در حقیقت مخدوش نمودن این دو منفعتِ کاملاً متضاد، چیزی جز تطهیر چهره‏ی مدافعین نظام و خاک پاشیدن به منفعت پایه‏ای دانشجویان نیست. زمانِ درس‏گیری و تجربه اندوزی و به‏موازات آن‏ها زمان شفیت نمودن از سیاست‏های انحرافی و خسران‏ساز، به سیاست‏های اصولی و بالنده است. برگشت و حلقه زدن به دور "جنبش‏های اصلاح طلبی" و این‏بار در لباس "سبز"، مبین خط و خطوط و خواسته‏های بنیادی صدها دانشجوئی که در زیر سلطه‏ی رژیم جمهوری اسلامی جان خود را از دست داده‏اند، نیست. رسالت و منافع‏ی دانشگاه‏ها و دانشجویان در خلاف روند و پروسه‏ی کنونی‏ست و وقت رجعت به آرمان‏های دانشجویان سه دهه‏ی قبل از حاکمیت رژیم جمهوری اسلامی‏ست. تنها با برگشت و با انتخاب چنین سیاست‏ها و شعارهایی‏ست که "جنبش روشنفکری – دانشجوئی" قادر خواهد گردید تا جایگاه واقعی خویش را باز یابد و به روشنگری هر چه بیش‏تر ماهیت سران متفاوت نظام به‏پردازد. افق‏های جنبش‏ دانشجوئی در بستر چنین سیاست‏های دوران‏سازی تابناک خواهد شد.


24 مهر 1388 16 آکتبر 2009

هیچ نظری موجود نیست: