30
از خوزستان مى گويم؛ از سرزمينى که مردمانى صبور دارد و نجيب و عزت آنان موجب شده برخى آن ها را و نيازهايشان را فراموش کنند.
اهواز
اين شهر اگرچه نام مرکز استان خوزستان را يدک مى کشد، ولى با اين حال هيچ نشانى از يک شهر با مشخصه مرکز استان ندارد.
اهواز شهرى است که به وسيله رود کارون به دو بخش شرقى و غربى تقسيم شده، اما اکنون کارون ديگر شاهرگ حياتى و جلوه اى از زيبايى اين شهر نيست؛ کارون به جاى آن که آبادانى و طراوت را به اين شهر هديه کند، بوى تعفن را به مشام مردم مرکز استان خوزستان مى رساند.
آثار محروميت هاى اجتماعى در اهواز در دو بخش شرقى و غربى شهر ديده مى شود. خيابان هاى پرچاله و چوله، فضاى سبز پژمرده، ساختمان هاى مخروبه و نيمه کاره رها شده در مرکز شهر، ساحل مملو از زباله کارون، بهداشت فراموش شده و سيستم حمل و نقل شهرى بى رمق و ناتوان تنها گوشه هايى از محروميت اين شهر است.
شهرک ها و مناطق حاشيه اهواز نظير «دغاغله»، «کوت عبدا...» ، «کانتکس»، «حصيرآباد»، «زرگان» و «سهراه خرمشهر» اوضاعى به مراتب وخيم تر دارند. هنوز در اين شهرک ها آب آشاميدنى سالم و بهداشتى وجود ندارد و حاشيه نشينان شهر آب آشاميدنى خود را از کارون تامين مى کنند.
ديدن صف هاى طويل در گرماى بالاى ۴۰ درجه براى دريافت يک کپسول گاز ۱۱ کيلويى در شهرک هاى اطراف اهواز، دل هر انسانى را به درد مى آورد و اين در حالى است که مسئولان مى گويند لوله کشى گاز در اهواز و برخى از شهرهاى ديگر اين استان توجيه اقتصادى ندارد!
اهواز با جمعيتى حدود يک ميليون نفر در کنار ساحل کارون از آب آشاميدنى شهرى نيز محروم است و تبليغات رنگارنگ آب شيرين کن و مراکز فروش آب در سراسر شهر و حتى پخش آگهى هاى آن از صدا و سيماى خوزستان، اين واقعيت تلخ را گوشزد مى کند که اين شهر بر لب کارون تشنه است. در اهواز مشکل بزرگى به نام «بحران آب آشاميدنى» بيش از هر نقطه کشور خودنمايى مى کند.
آبادان، خرمشهر
نام اين دو شهر با دو واژه نفت و بندر عجين شده است. وجود مشعل هاى بى شمار در اطراف آن ها که گاز مازاد چاه هاى نفت را مى سوزاند از ديگر مشخصه هاى اين دو شهر به شمار مى رود.
آبادان و خرمشهر که بزرگ ترين پالايشگاه نفت و بزرگ ترين و قديمى ترين بندر تجارى کشور را در خود جاى داده اند، از تمامى امتيازهاى يک شهر تجارى و نفتى محروم اند، و مردم اين دو شهر با وجود گذشت بيش از دو دهه از پايان جنگ تحميلي، هم چنان در ميان مخروبه ها و آکنده از انواع محروميت ها، گذران عمر مى کنند.
اين دو شهر همانند ساير شهرستان هاى استان خوزستان همواره فرياد عطش را سر داده اند و آن چه البته تاکنون به جايى نرسيده همين فرياد مردمان اين دو شهر بوده است.
مناطق مسکونى و شهرى آبادان و خرمشهر هم چنان از تخريب بيش از ۸۰ درصد رنج مى برند و اين شهرها به خرابه اى بيشتر مى مانند تا به شهرهاى بازسازى شده از عوارض جنگ، با وجود بزرگ ترين پالايشگاه کشور، بندر تجارى و با سابقه بيش از ۵۰ سال کار و با وجود کارخانجات عظيم پتروشيمى و پالايش گاز و نفت بيکارى هم در آبادان و هم در خرمشهر بيداد مى کند و به جاى آن شغل هاى کاذب فروش کالاهاى قاچاق امارات، عراق و کويت رواج دارد و متعاقب آن ناهنجارى هاى اجتماعى ناشى از بيکارى و حضور اتباع خارجى بر محروميت هاى اين دو شهر افزوده است.
محروميت هاى آبادان و خرمشهر بسيار بيشتر از آن است که در يک گزارش و يا چند بازديد بتوان آن را به تصوير کشيد، اما مردم اين دو شهر که به حداقل هاى زندگى شهرى هم راضى هستند انتظار دارند مرکزنشينان کشور و مسئولان، نيم نگاهى نيز به اين دو شهر داشته باشند
هويزه، بستان، سوسنگرد و ماهشهر
وضعيت معيشتى مردم اين چهار شهر جنوب خوزستان دست کمى از ساير شهرها ندارد؛ ماهشهر به گفته برخى مسئولان به عنوان عقبه منطقه نفتى عسلويه شايد از بيشترين نرخ بيکارى در استان رنج مى برد و اين در حالى است که کارگران و کارشناسان ساير استان هاى کشور در صنايع پتروشيمى ماهشهر و منطقه نفتى عسلويه مشغول به کار هستند.
شهرهاى هويزه، بستان و سوسنگرد نيز به عنوان قطب کشاورزى جنوب استان و مناطق مرزى خوزستان از بى آبى و بى توجهى مسئولان رنج مى برند و اين بى توجهى موجب شده که مردم اين شهرها براى امرار معاش به کشورهاى همسايه مهاجرت اجبارى داشته باشند و به عنوان کارگر و ديگر مشاغل سبک مشغول به کار شوند.
شوشتر، دزفول، بهبهان
اين ۳ شهر از قديمى ترين شهرهاى استان خوزستان به شمار مى روند که آثار تمدنى پيش از تاريخ در آن ها بسيار ديده مى شود.
هنوز بخش هايى از مناطق شهرى اين شهرها از لوله کشى گاز محروم است، هنوز شهرک هاى اطراف اين شهرها از کمبود آب آشاميدنى سالم و فقدان لوله کشى آب شهرى رنج مى برند، هنوز مزارع وسيع نيشکر در اطراف شوشتر و دزفول تشنه اند و کارخانه هاى عظيم شکر به حالت رکود درآمده اند.
کارگران دائمى و فصلى نيشکر و صنايع جانبى آن هم چنان در بلاتکليفى به سر مى برند و براساس برخى گزارش ها حدود يک سال است که حقوق دريافت نکرده اند.
نخلستان هاى وسيع بهبهان هم چنان از بى مهرى متوليان کشاورزى رنج مى برند و مردم صبور دزفول که در همسايگى سد عظيم «دز» هستند از کمبود برق و آب کشاورزى در عذابند.
مسجدسليمان، هفتگل، ايذه، باغملک
اين چهار شهر که شهرهاى عشايرنشين استان خوزستان هستند بيشتر به شهرهاى فراموش شده مى مانند.
اولين چاه خاورميانه در سال ۱۲۷۸ شمسى در مسجد سليمان به نفت رسيد و اکنون «چاه نمره يک» به موزه اى کوچک تبديل شده که تمامى وسايل اوليه استخراج نفت در آن به نمايش گذاشته شده است. در بيابان هاى اطراف مسجد سليمان سفره هاى وسيع زردرنگ حکايت از ذخاير گوگرد در اين منطقه دارد و دکل هاى کوچک و بزرگ اطراف شهر نمايانگر مخازن عظيم نفت و گاز اين شهر است؛ مسجدسليمان شهرى است که هنوز بيش از ۵۰ درصد خانه هاى آن سنگى است و اگر بنگله ها (خانه هاى کوچک چوبى که انگليسى ها براى کارگران محلى و هندى ساخته اند) وجود نداشت به سختى مى شد فهميد که اين منطقه يک نقطه شهرى است. مسجدسليمان و هفتگل از پيش از انقلاب لوله کشى گاز بوده اند و در خانه هاى سنگى جايى به نام «آتشگاه» وجود دارد که در آن يک مشعل به طور دائمى مى سوزد، اما وجود لايه هاى آزاد گاز هواى شهر را به شدت آلوده کرده، بيمارى هاى تنفسى را به مردم شهر هديه داده است.
مردم اين شهرها همانند ساير شهرهاى استان خوزستان از کم ترين مواهب برخوردارند و بيکارى و فقر در اين شهرها باعث رنج مردم شده است، به ويژه اين که خشکسالى هاى اخير نيز موجب شده که دامدارى که حرفه اصلى عشاير اين منطقه است با رکود مواجه شود و مردم اين شهر با مشکلات اقتصادى روزافزون دست و پنجه نرم کنند.
ترحم لازم نيست
در اين بين «سيدشريف حسينى» نماينده مردم اهواز در مجلس شوراى اسلامى تمامى فريادهاى مردم خوزستان را در چند جمله اين گونه بيان مى کند: خوزستان نياز به ترحم ندارد، فقط حقى را که شايسته آن است مى طلبد، شهروندان خوزستانى مى خواهند بدانند علت اين همه تبعيض چيست؟ چرا ما مناطق محروم بايد تاوان پيشرفت و توسعه چند استان نورچشمى را بپردازيم؟
وى با طرح اين سوال که آيا وقت آن نرسيده که دين خود را به خوزستان پس از ۲۰ سال تاخير بپردازيم، خاطرنشان مى کند: مردم خوزستان گرفتار وعده هاى عملى نشده شده اند، آن ها فکر مى کنند «نگاه ويژه به خوزستان» تنها يک شعار و بهانه اى براى پر کردن اوقات پشت تريبون است.
«حسينى» با اشاره به وضعيت وخيم کارون مى گويد: منبع تامين آب آشاميدنى مردم خوزستان، کارون است که به بزرگ ترين استخر فاضلاب تبديل شده است و آلوده بودن آن، سلامت مردم اين استان را با خطر مواجه کرده و هيچ کس جوابگو نيست.
وى همچنين از حذف شهرهاى استان خوزستان از فهرست مناطق محروم انتقاد مى کند و مى گويد: کدامين افزايش شاخص زندگى و معيشتى در اين شهرها اتفاق افتاده است؟ و اکنون ديگر چه انگيزه اى براى خدمت کارکنان و معلمانى وجود دارد که در سال ۶ ماه گرما، ۱۲۰ روز گرد و خاک و ديگر مشکلات را تحمل مى کنند.
اين نماينده مجلس در ادامه به مشکل گرد و غبارهاى اخير اشاره مى کند و مى گويد: آرزوى اين روزهاى مردم خوزستان رسيدن گرد و خاک به تهران است تا شايد مسئولان به خاطر مرکزنشينان رحمى به حال مردم خوزستان کنند. از قول مردم استان هاى جنوبي، از قول کودکان معصومى که به انواع بيمارى هاى تنفسى مبتلا شده اند و از قول دليرمردان شيميايى دفاع مقدس که با رنج نفس مى کشند، به همه کسانى که مى توانستند کارى کنند و نکردند مى گوييم در آخرت همه ما شرمنده اين مردم خواهيم بود.
«حسينى» ادامه مى دهد: از کدام مشکلات بگويم؟ از پرونده مفاسد اقتصادى موسوم به «سادات» بگويم که با داشتن ۱۲۰ هزار شاکى و مالباخته، بعد از ۵ سال همچنان بلاتکليف است؛ از نگرانى کارگران تصفيه شکر، لوله سازى اهواز، توسعه نيشکر و يا لوله سازى خوزستان بگويم که ۱۵ ماه است حقوق نگرفته اند و براى مسئولان آن قدر عادى شده که بى تفاوت از کنار آن مى گذرند؛ يا از زنان و مردانى بگويم که در خوزستانى که بر دريايى از ثروت خوابيده است، بن چهار عدد نان بين آن ها توزيع مى شود. آرى بن چهار عدد نان، يعنى فقر يعنى بيکارى.
اين نماينده مجلس تاکيد مى کند: تراژدى دردناکى است مظلوميت نقطه به نقطه خوزستان، محروميت از همه سوى خوزستان جارى است، فرقى ندارد منطقه «فالح» در ايذه يا«کوت شيخ» در خرمشهر، «منصوره» در شادگان يا «رفيع» در دشت آزادگان، «سرآسياب» در باغملک يا « کوى علوى»، «حصيرآباد» و «کوت عبدا...» در اهواز باشد.
عضو مجمع نمايندگان خوزستان اضافه مى کند: داستان معضلاتى چون بى آبي، بيکاري، اعتياد، فقر گسترده، تبعيض و بى عدالتي، پارتى بازى در سازمان هاى دولتي، استخدام نيروهاى غيربومي، انتقال آب از خوزستان و نبود بهداشت و دهها محروميت ديگر، واقعيت خوزستان امروز است.
«حسينى» ادامه مى دهد:ايجاد امنيت سرمايه گذاري، ايجاد و توسعه صنايع تبديلى کوچک، حمايت از کارخانه هاى صنعتي، توجه به افزايش سطح زير کشت محصولات کشاورزى و اجراى کامل قانون نظام صنفى کشاورزى ازجمله عواملى است که مى تواند براى توسعه استان موثر باشد.
نماينده مردم اهواز در مجلس شوراى اسلامى با اشاره به اين که مردم هم چنان در انتظار تحقق وعده هاى دولت هاى پيشين و فعلى هستند تاکيد مى کند: اگر در اين رنج نامه از مشکلات موجود سخنى بر زبان رفت، دليل بر اين نيست که بگوييم هيچ کارى در استان انجام نشده، اما آن چه که انجام شده و آن چه برجاى مانده قابل قياس نيست.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر